eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌹 🌹🌹 نام بلند مهدی زین الدین در سال 1338 در انبوه نام زمینیان درخشید و هستی آسمانی اش در خاک تجلی یافت. او در خانواده ای مذهبی، متدین در تهران متولد شد. با ورود به دبستان و آغاز زندگی تازه، مهدی اوقات فراغتش را در کتاب فروشی پدر می گذراند. مهدی در دوران تحصیلات متوسطه اش به لحاظ زمینه هایی که داشت با مسائل مذهبی و سیاسی آشنا شد. او در مسیر مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی به دلیل نپذیرفتن شرکت اجباری در حزب رستاخیز از دبیرستان اخراج شده بود، با تغییر رشته و علیرغم تنگنا و فشار سیاسی تحصیل را ادامه داد و رتبه چهارم را درمیان پذیرفته شدگان دانشگاه شیراز به دست آورد. اما با تبعید پدر به سقز از ادامه تحصیل منصرف شد و به شکل جدی تری فعالیت مبارزاتی را پی گرفت. پدر پس از زمانی کوتاه به اقلید فارس تبعید شد و دور از خانواده مدتی را در آنجا گذراند. با شروع مبارزات مردمی در سال 1356 پدر مخفیانه به قم رفت و خانواده را نیز منتقل کرد. از آن پس مهدی به همراه پدر و جمعی دیگر در ساماندهی و پیشبردن انقلاب در شهر قم تلاش های بسیاری کردند. با به ثمر رسیدن تلاش های جمعی و پیروزی انقلاب، مهدی ابتدا به جهاد سازندگی و سپس با تشکیل سپاه پاسداران به این نهاد پیوست و پس از مدتی به عنوان مسؤول اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران قم فعالیت های خود را ادامه داد. این مسؤلیت مقارن با توطئه های پیچیده و پی در پی ضد انقلاب بود که او با توانایی، خلاقیت و مدیریت بالایی که داشت به بهترین شکل ممکن آنها را از سر گذراند و این مرحله بحرانی فعالیت سیاسی را طی کرد. هنوز نخستین شعله های جنگ تحمیلی بر افروخته نشده بود که آقا مهدی با طی دوره آموزش کوتاه مدت نظامی همراه با یک گروه صد نفره عازم جبهه های نبرد شد و نخستین تجربه رویارویی مستقیم با دشمن را پشت سر گذاشت. او در طول دوران حضورش مسئوولیت شناسایی یگان های رزمی، مسئوولیت اطلاعات و عملیات قرارگاه نصر، فرماندهی تیپ علی بن ابیطالب(ع)، فرماندهی لشگر خط شکن علی بن ابیطالب(ع) و فرماندهی لشگر 17 علی بن ابیطالب(ع) را بر عهده گرفت. سردار سرلشگر مهدی زین الدین در آبان ماه سال 1363 در حالی که به همراه برادرش مجید(مسئول اطلاعات و عملیات تیپ 2 لشگر علی بن ابیطالب) برای شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت در حال حرکت بود، پس از سال های طولانی انتظار، کلید باغ شهادت را یافت و مشتاقانه به سرزمین های ملکوتی آسمان هفتم بال گشود. زين الدين در 25 سالگي بر اثر اصابت گلوله به سينه و ران پا در تپه ساروين در حومه شهر سردشت به شهادت رسيد. از او يک دختر به يادگار باقي ماند. پيکر پاک و مطهرش را در گلزار شهداي قم به خاک سپردند. برادرش مجيد نيز در راه رسيدن به معشوق جانش را در طبق اخلاص نهاد 🏴 https://eitaa.com/piyroo
زینب روی همه‌ی صفحات دفترش نوشته بود: "او می‌بیند" با این کار میخواست.. خدا را فراموش نکند👌💚 ♥️ شهیده‌زینب‌کمایی 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حےعلےالصلاه اذان بسیار زیبا با صدای ملکوتی #شهیدحامدبافنده 🏴 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
✍ به نقل از مـادر شهید : سال 91 مصطفی برای دوره تکمیلی غواصی به قشم رفته بود برام تعریف کرد یه روز زیر آب ، کپسول اکسیژنم خراب شد ، به استادم علامت دادم ڪہ کپسول اکسیژنم مشکل پیدا کرده گفت: مامان مرگ را به چشمم دیدم البته از مـرگ نترسیـدم ، از اینڪہ این جوری بمیـرم و شهیـد نشم وحشـت ڪردم ... 🌷 🏴 https://eitaa.com/piyroo
❤️😊😍 🎧 ما مظلومیم ، اما قوی هستیم ✊؛ مثل مولایمان امیرالمومنین ...💔 امیرالمومنین مظلوم ترین بود😔، اما قوی ترین بود.👊 😊❤️ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
#اربــعیـن ✍اربعینے ها نائب الزیـــاره جـــــوان‌هایے باشید ڪہ علی‌اکبــــری رفتند اما علی اصغــــری بازگشتند! #هر_زائر_اربعین_نایب_یک_شهید 🏴 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
دِلـَم یه رِفیـق میخواد از اون خُدایـے‌ها...✨ ڪه کِنارۺ نَه قیافه و تیپِت مُهِم باشه نه پولتُ مَدرکټ...📑 فَقط حَواسـش به دِلت باشه ڪه یه‌وَقٺ بوےِ غیرِخُدا نَگیره ڪه آخَرِش شَهید شه دَستتُ بِگیره...🌸 ...[🎈] 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حےعلےالصلاه اذان بسیار زیبا با صدای ملکوتی #شهیدحامدبافنده 🏴 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
📷 سه ساله‌ای که سردارها به پابوسی‌اش می‌روند👌 تصویری از سرلشکر قاسم سلیمانی در حرم (س)💔🏴 🏴 https://eitaa.com/piyroo
‌وصیت بہ کودکش 🍃 محمد زندگے ڪن براے درس بخوان براے مهدی محمد ورزش ڪن براے من تو را از خدا براے خودم نخواستم تو را از خداخواستم براے شهید حمید اسدالهی 🏴 https://eitaa.com/piyroo
امام زاده آبادی ام حرم دارد؛ ولی برادر زینب هنوز بی حرم است...😭💔 💚🖤 شهادت غریبانه‌ی آقا امام حسن مجتبی تسلیت باد 🏴 🏴 https://eitaa.com/piyroo
4_5922477597278602244.mp3
4.03M
▪️به مناسبت هفتم صفر، شهادت امام مجتبی علیه السلام بنا به قول معتبر دل انگیزی از شفابخشی دستان با کرامت علیه‌السلام 🏴 https://eitaa.com/piyroo
🌹رهبر معظم انقلاب: «اگر (علیه السلام)صلح نمى‌كرد نوبت به جریان هم نمی‌رسید»👆 7صفر سالروز حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 💢قسمت نود و ششم: همه چیز به عدالت محیط اسارت رو میشه مصداق مدینه فاضله ی افلاطون دونست. بشر تصور میکنه که نمیشه عدالت واقعی در زمین اجرا بشه. ولی بچه بسیجی عکس این نظریه رو در اسارت به اثبات رسوندند. همه چیز به عدالت بین افراد تقسیم می شد. ناگفته نمونه این بحث به محیط داخلی و فضای داخلی آسایشگاها مربوط میشه نه رفتار بعثی ها. قسمت کننده های غذا نهایت تلاششون رو میکردن که صمون ،غذا، میوه، تاید و صابون و هر چیزی که داده میشد رو به عدالت تقسیم کنن. چون صمون ها کوچیک، بزرگ داشت. همه اونا رو کنار هم می چیدن و بزرگ کوچیک می کردن و به هر کسی سهمش به عدالت داده میشد. برنج هم اینگونه بود. آشپزها وقت کافی نداشتن که دقیقا توی همه ظرفها (قصعه) یه اندازه برنج بریزن و بعثی ها رو سرشون بودن و عجله می کردن. وقتی که مسئولین غذا وارد آسایشگاه می شدند، مسئول تقسیم غذا قصعه ها(ظروف غذا) که ده تا بودن رو کنار هم می چید و همه رو یه اندازه می کرد و اگه ظرفی کمتر توش بود از ظرفی که بیشتر داشت برمی داشت و تو اون یکی می ریخت و با دست کاملا تخت و تراز می کرد که به یه گروه کمتر نرسه و به گروه دیگه بیشتر. البته در کنار اجرای عدالت در تقسیم، ایثار هم بود و خیلی وقتا افراد از سهم اندکشون به مجروحها و بیمارها میدادن. در تقسیم میوه که خیلی کم و معمولا ماهی یه بار بیشتر نبود، باز قسمت کننده ها میوه ها رو کنار هم می چیدن و با وسواس کامل و تا جایی که می تونستن، سعی میکردن حقی از کسی ضایع نشه. انگور و خرما رو دونه دونه میکردن و به دانه های بزرگ و کوچیک تقسیم می کردن و دانه شمار در بین افراد تقسیم می کردن.سهمیه انگور و خرما آنقد کم بود که امکان خوشه ای تقسیم کردن وجود نداشت و به هر اسیر بین ده تا پانزده دونه انگور و سه چهار تا خرما بیشتر نمی رسید. در تقسیم مواد شوینده مثل تاید و صابون هم به همین صورت عمل میشد. در اسارت بجز تعداد کمی از جاسوسا که ریزه خوار بعثیا و ویژه خوار داخل آسایشگاها بودن، چیزی بنام رانت و زرنگ بازی نبود. ژن، همه مون یه جور بود و ژن بد و خوب نداشتیم. دله دزدی و سوء استفاده هم اصلا تو ذات بچه ها نبود. حتی در خوابیدن و جای خواب هم افراد ملاحظه همدیگه رو می کردن. برای همدیگه یه محیط دوست داشتنی، همراه با صمیمیت، عدالت و در عین حال از خودگذشتگی و ایثار ساخته بودن. به جرات میتونم ادعا کنم، چنین محیط پاک و با فضیلتی رو فقط در لابلای اوراق کتب اخلاقی و نظریه فیلسوفان آرمانگرایی مانند افلاطون میشه پیدا کرد و تجلی واقعی آن در قطعه ای از بهشت دنیایی یعنی اردوگاه تکریت یازده بود. بچه ها از جهنمی که جلادان بعثی برامون ساختن، با عملی ساختن آموزه های ناب دینی، اون رو مبدل کردن به قطعه ای با صفا از بهشتی که هر انسان در زندگیش آرزوی اون داره. ادامه دارد ⏪ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
🍂 🔻 💢قسمت نود و هفتم : هر ۱۸ نفر یه تیغ یکی از عذاب آورترین برنامه هایی که بعثی ها هر هفته بهمون تحمیل کرده بودن. تراشیدن سر و ریش به شکلی کاملا شکنجه وار بود.بیش از یه سال به هر آسایشگاه ۱۲۰ نفری بین شش تا هفت عدد تیغ بیشتر نمی دادن و همه افراد رو مجبور می کردن که سر و ریش و موهای زائد رو با همون تعداد کمِ تیغ بتراشند. بصورت میانگین به هر ۱۸ نفر یه تیغ می رسید و هر نه نفر مجبور بودیم با یه نصفه تیغ هم موی سر هم ریش و هم موهای زائد رو بزنیم. اوایل که بلد نبودیم تیغ با همون یه نفر اول کند میشد و بقیه بنام اصلاح واقعا شکنجه میشدن و هر کاری می کردیم تیغ روی سر و صورت نفرات بعدی کار نمی کرد و به همراه مو هر بار مقداری از پوست کنده میشد. بعد از هر اصلاح سر و صورت همه افراد خون مالی و تکه پاره میشد.بیشتر وقتا درد و عذابی که از تراشیدن سر و ریش می کشیدیم کمتر از کابل خوردن نبود و حتی در مواقعی زجرآورتر بود. هر چه التماس می کردیم که با پول خودمون تعداد بیشتری تیغ برامون بیارن گوششون بدهکار نبود و توجه نمیکردن. راهی بود برای شکنجه کردن اسرا به دستِ خودشون، بعضی وقت ها که سرِ کسی رو می تراشیدم، میدیدم که دستاشو کناره تشت گرفته و از شدت درد بی اختیار اشکاش داره میزیره داخل تشت. اگه هم نمی زدیم بهانه میفتاد دستشون و بعنوان تمرد کاری به سر فرد میاوردن که به مرگِ خودش راضی بشه. در سالهای بعد به مرور بهتر شد و به تدریج هر دونه تیغ شد برای ده نفر و پنج نفر و در اواخر اسارت برای دو نفر. ادامه دارد 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم هوای حرم دارد وهوای حسین لبم نوای حرم دارد ونوای حسین چه میشود که خدایا به یک دعای حسین من ازنجف بروم تا به کربلای حسین پیاده رفتن این جاده کار عشاق است نگاه مادر سادات یار عشاق است 🏴 https://eitaa.com/piyroo
👤❤️🌹 💫ای خواهرم! بیش از هر چیز که پشت ابرقدرت­‌ها را به لرزه درآورد و ضربه مهلکی است که بر سر آنان فرود می‌آورد؛💥 💎🍁حجاب و عفاف توست که تأثیرش بیش از ریختن خون هر شهید است.🌷 🏴 https://eitaa.com/piyroo
مرورمیکنم گــآهےخاکریزهای طلائیه را رملستانِ فکہ را... عطشِ شلمچہ را... و امـــان از شلمچہ و داستانِ عطشے که مےکُشــد ما را... 😔 التماس دعای فرج😊🌼 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا