🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_202
ترنج برگشت طرف اتاق ماکان.
_چکار داشت؟
- نمی دونم ولی به رفیعی هم گفت بره
اتاقش.
دل ترنج فرو ریخت حتما طرحا رو انتخاب کرده بود.
-الان می تونم ببینمش؟
-آره کسی پیشش نیست.
-خوب بگو می خوام برم تو.
-اوه داداشته دیگه. این لوس بازیا چیه؟
ترنج پوزخند زد:
-ماکان رئیسمه ملیحه. تو هم کاری که بت گفتم بکن.
ملیحه گوشی را برداشت و گفت:
-سلام آقای رئیس خانم اقبال اینجان بیان داخل؟
بعد برای ترنج که دست به سینه ایستاد بود شکلکی در آورد.ترنج لبخند زد و ملیحه گوشی را گذاشت و گفت:
-برو تو.
ترنج در زد و وارد شد. آرام سلام کرد.
-سلام.
ماکان نگاهش کرد. نمی فهمید چرا ترنج اینقدر از او فاصله می گیرد. !
ماکان نمی توانست به او بفهماند که چقدر دوستش دارد. مخصوصا با ان چادر مشکی که صورت کودکانه اش را قاب گرفته بود.
-بشین.
-خانم دیبا گفتن من رفتم بیرون خواستی منو ببینی.
د به دستهایش زل زد.
-آره برای انتخاب طرح ها می خواستم اینجا باشین.
ترنج امیدوارانه به ماکان نگاه کرد.
-خوب نتیجه؟
ماکان صندلی اش را تاب داد و گفت:
-من از ارشیا خواستم قضاوت کنه.
ترنج مثلا جا خورد:
-ارشیا؟
-آره بت نگفته بودم؟ دیروز برگشته.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_203
_خب؟
-خب به جمالت اونم این دو تا کار و انتخاب کرد.
ترنج با نگرانی بلند شد و روی میز ماکان خم شد تا طرح ها را ببیند.
با دیدن کارهای خودش از خوشحالی جیغی کشید و گفت:
-اینا که کارای منه.
ماکان که از شوق ترنج خنده اش گرفته بود گفت:
-خب آره.
ترنج با یک حرکت صورت ماکان را بوسید و گفت:
-دستت درد نکنه داداشی.
ماکان از این حرکت ترنج هم شوکه شده بود هم به حد نهایت خوشحال. انگار ترنج سد احساساتش را در مقابل او شکسته بود.
ولی اخم های ترنج برای لحظه ای تو هم رفت. ماکان پرسید:
-چی شد؟
-بش گفتی اینا کارای منه؟ نکنه بخاطر تو انتخاب کرده باشه.؟
-بله گفتم ولی بعد از اینکه انتخاب کرد.
ترنج دوباره خوشحال شد.
-وای داداش حالا به منم طرحای بزرگتر میدی؟ به خدا می تونم.
ماکان سر تکون داد و گفت:
-باشه در اولین فرصت. ولی فعلل روی همون قبلیا کار کن.
ترنج خوشحال به هوا پرید و گفت:
-چشم آقای رئیس
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_204
.و به طرف در دوید که ماکان با خنده گفت:
_خانم اقبال اینجا محیطه کاره ها.
ترنج ناگهان ایستاد و خیلی آرام در را باز کرد و از اتاق خارج شد.
**
ارشیا برگشته بود خانه و خرده فرمایشهای مادرش را انجام میداد. مهر ناز خانم دوباره وسواس مهمانی گرفته بود و فکر میکرد همه چیز تا شب مهمانی انجام نمی شود.
بالاخره ارشیا نجات پیدا کرد و راهی اتاقش شد.
اصلا از این نوع مهمانی ها خوشش نمی آمد. خسته بود از اینکه مدام به گوش این آن بخواند که سعی کنند کمی شئونات دینی شان را هم رعایت کنند.
پنجره اتاقش را باز کرد و اجازه داد نسیم نیمه خنک شهریور هوای اتاقش را تازه کند.
از بین سی دی هایش سی دی مورد علاقه اش را بیرون کشید و توی دستگاه گذاشت.
صدایش را ملایم نتظیم کرد و روی تخت دراز کشید و چشمهایش را بست.
مادرش در بین کار مدام گوشه و کنایه می آمد که وقت ازدواجش فرا رسیده.
وقتی به خودش رجوع می کرد میدید بدش نمی آمد
سر و سامان بگیرد ولی مشکلش این بود که سلیقه اش با مادرش یکی نبود.
دلش نمی خواست زنش از قماش خانواده اش باشد
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
#انتخابات
#من_رای_میدهم
#مشارکت_حداکثری
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔴 کانال ازاین ساعت الی ساعت 8:30 صبح تعطیل میباشد،⛔️
🤲اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
🤲التماس دعای فرج
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد دلتنگ شهادت
#سلام_امام_زمانم 💚
خوشا صبحی که خیرَش را تو باشی
ردیفِ نابِ شعرش را تو باشی
خوشا روزی که تا وقتِ غروبش
دعایِ خوب و ذکرش را تو باشی ...
🦋 صبحت بخیر آقا 🦋
🌸 اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#زیارتنامه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
#یاد_شهدا_با_صلوات
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo