eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
3.9هزار دنبال‌کننده
37.4هزار عکس
17.7هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
1.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتگری شهدایی قسمت 240 درک محضر و سیره اخلاقی و جهادی شهید محمود کاوه (فوق العاده دیدنی) 🍃🌷🍃🌷🍃🌷 #تلنگر #شهید_محمود_کاوه #لشکر_ویژه_شهدا 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97 https://eitaa.com/piyroo
1.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتگری شهدایی قسمت 241 درک محضر و سیره اخلاقی و جهادی شهید محمود کاوه (فوق العاده دیدنی) 🍃🌷🍃🌷🍃🌷 درخواستی 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 https://eitaa.com/piyroo
🌺🍃 زن که وارد مغازه شد🏠 چهره ی در هم رفت. سرش را انداخت زیر، داشت زیر دندانش هایش پاره می شد.😰 هرچه زن می پرسید کیلویی چند⁉️ جواب نمی داد. آخرش هم گفت: ما نمی فروشیم. زن با عصبانیت😡 گفت مگه دست ؟ پس چرا در ات را نمی بندی؟ همان طور که سرش زیر😥 بود گفت: هروقت را درست کردی بیا تا بهت جنس بدم.👌 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
🌸 یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم. اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر کاوه. 🌸کم مانده بود سکته کنم؛ سر محمود شکسته بود و داشت خون می آمد. با خودم گفتم: الان است که یک برخورد ناجوری با من بکند. چون خودم را بی تقصیر می دانستم، آماده شدم که اگر حرفی، چیزی گفت، جوابش را بدهم. 🌸 او یک دستمال از داخل جیبش در آورد، گذاشت رو زخم سرشو بعد از سالن رفت بیرون. این برخورد از صد تا توگوشی برایم سخت تر بود. 🌸در حالی که دلم می سوخت، با ناراحتی گفتم: آخه یه حرفی بزن، همان طور که می خندید گفت: مگه چی شده؟ گفتم: من زدم سرت رو شکستم، تو حتی نگاه نکردی ببینی کار کی بوده. 🌸همان طور که خون ها را پاک می کرد، گفت: این جا کردستانه، از این خون ها باید ریخته بشه، این که چیزی نیست. 🌺چنان مرا شیفته خودش کرد که بعدها اگر می گفت: بمیر، میمردم. ؛ 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
《محمود موقع انقلاب شاگرد ما بود ولی حالا استاد ما شد، او به فیض شهادت رسید ولی ما هنوز ماندیم》 🔘➼‌┅══┅┅───┄ ◽️دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه انقلاب طرح‌ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود. °•{سردار 🕊🌹}•° 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
🌹 #شهید_محمود_کاوه 🔰 فرمانده لشڪر ویژه‌ شهدا 🍃 تولد : ۱۳۴۰/۳/۱ - مشهد 🍂 شهادت : ۱۳۶۵/۶/۱۱ #عملیات_ڪربلای۲ 🍃 آرامگاه : مشهد _ بهشت رضا علیه السلام 🌺 یڪی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت ڪرد طرفم . اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر ڪاوه . ڪم مونده بود سڪته ڪنم ؛ سر محمود شڪسته بود و داشت خون می اومد . با خودم گفتم : الانه ڪه یڪ برخورد ناجوری با من بڪنه . چون خودم را بی تقصیر می دانستم ، آماده شدم ڪه اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش را بدم . او یڪ دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو زخم سرشو بعد از سالن رفت بیرون . این برخورد از صد تا توگوشی برام سخت تر بود . در حالی ڪه دلم می سوخت ، با ناراحتی گفتم : آخه یه حرفی بزن ، همونطور ڪه می خندید گفت : مگه چی شده ؟ گفتم : من زدم سرت رو شڪستم ، تو حتی نگاه نڪردی ببینی ڪار ڪی بوده همون طور ڪه خون ها را پاڪ می ڪرد گفت : این جا ڪردستانه ، از این خون ها باید ریخته بشه ، این ڪه چیزی نیست . چنان مرا شیفته خودش ڪرد ڪه بعدها اگر می گفت : بمیر ، می مردم . #سالروز_شهادت #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
💠هر وقت پیش محمود حرف زن را می‌زدیم، می‌گفت: دست از سر من بردارید! برای کسی است که مرد این دنیا باشد، نه من که تا چند وقت دیگر شهید می‌شوم 💠همیشه می‌گفت: من، داماد جبهه‌ام، و عروسم حجله شهادت است حتی یک بار اسمش برای مکه در‌آمده بود، ولی  نرفت. می‌گفت: الان ماندن در جبهه، واجب‌تر از حج است. 💠عجیب هم «آقا» را دوست داشت. همه فکر و ذکرش آقای بود. پز می‌داد که من بزرگ شده خامنه‌ای‌ام و از بچگی، هوایم را داشته. سالروز آسمانی شدن 🏴 https://eitaa.com/piyroo
🔻 🔅 شبی از شبهای تحصیل، نشسته بود در اتاقش به انجام تکالیف. رفتم برای شام صدایش کنم. گفت: «گیر کرده‌ام در حل ۲ تا مسئله ریاضی. معلم، توپ چهل‌تکه جایزه گذاشته برایش. اگر اجازه بدهی، تا این ۲ مسئله را حل نکنم شام بی‌شام!» بی‌خیالش شدم تا به درسش برسد. یک ساعت بعد، دوباره رفتم اتاقش. دیدم هنوز مشغول است. صدایش کردم؛ متوجه نشد! گرم کاری میشد، چنان دل می‌داد که تا تکانش نمی‌دادی، ملتفت سر و صدای اطرافیان نمیشد. دوباره یک ساعت بعد صدایش کردم. افاقه نکرد. نیم ساعت بعد به حاج آقا گفتم: «شما برو صدایش کن بلکه آمد شامش را خورد!» حاجی نرفته برگشت، و دیدم با یک پتو دارد می‌رود اتاق محمود! صبح برای نماز از خواب بلندش کردم؛ «شام که نخوردی! لااقل بگو بدانم مسئله‌ها را حل کردی یا نه؟» خندید و گفت: «حل کردم آنهم چه‌جور! برای هر ۲ مسئله، از ۳ طریق به جواب رسیدم!» محمود عاشق فوتبال بود. توپ چهل‌تکه هم خیلی دوست داشت! ظهر از مدرسه برگشت خانه. گفتم: «پس جایزه‌ات کو؟» از جواب طفره رفت! تا اینجا را حالا شما داشته باشید. 🔅 ۴۰ روز، فوق فوقش ۵۰ روز از شهادت محمود گذشته بود که زنگ خانه به صدا درآمد. حاجی رفت در را باز کرد. عاقله‌مردی پشت در بود؛ «من دبیر ریاضی محمود بودم. کلی هم گشتم تا خانه شما را پیدا کنم». حاجی دعوتش کرد بیاید تو، «نه» آورد؛ «قصد مزاحمت ندارم!» و بعد ادامه داد؛ «من سه سال دبیر ریاضی محمودتان بودم. این را سال آخر فهمیدم که محمود، مسائل ریاضی را خودش حل می‌کرد اما صبح، زودتر می‌آمد کلاس، حل مسئله را هر بار به یکی از دانش‌آموزان که عمدتا هم از قشر پایین بودند یاد می‌داد و جایزه هم اغلب به همان دانش‌آموز می‌رسید، چون محمود از چند راه به جواب می‌رسید. من به طریقی سال سومی که دبیر ریاضی محمود بودم متوجه ماجرا شدم. از قبل هم البته برایم بسیار عجیب بود؛ «چرا محمود که همیشه ریاضی را ۲۰ می‌گیرد، هیچ وقت برنده این جوایز نمی‌شود؟!» کشیدمش کنار؛ «امروز از فلانی شنیدم این مسئله را تو حل کرده‌ای!» اول بنا کرد طفره رفتن، بعد قبول کرد! «چرا؟» 🔅 جواب داد: «همین فلانی، اولا یک مسئله ریاضی را یاد گرفته از چند راه حل کند. این کار بدی است آقا معلم؟ ثانیا جایزه کتانی بود و من خودم کتانی دارم. آیا بهتر نبود این کتانی برسد دست این دوستمان که کتانی‌اش از چند جا پاره شده؟» من آنجا فهمیدم چه روح بلندی دارد این محمود شما. خواستم موضوع را با مدیر مدرسه درمیان بگذارم تا از کاوه، سر صف صبحگاه، تقدیر شود. قسمم داد؛ «اگر برای کس دیگری این موضوع را لو بدهید، دیگر این مدرسه نمی‌آیم» 💬 راوی؛مادر شهید کاوه https://eitaa.com/piyroo ❅ঊঈ✿🚩✿ঈঊ❅
1.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پست اینستاگرامی دختر من اينجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می بينم بد‌آهنگ است بيا ره توشه برداريم، قدم در راه بی برگشت بگذاريم.... . 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
⚘ ◽️آقا محمود کاوه افتخار حزب‌اللهی‌ها و بچه هیاتی‌ها اهل جهاد و رزم و هیات وروضه‌ سیدالشهدا ذکر علی الدوامش یا حسین بود و الگوی زندگی او مولا علی مشق جنگ را از مرتضی علی می‌گرفت و رسم جنگ را از سیدالشهدا علیه‌السلام... 🕊⚘ 🌷 🕊🌷 https://eitaa.com/piyroo
📝 مروری کوتاه بر سردار فرمانده تیپ ویژه ۱۵۵ شهدا 🔹 محمود کاوه به سال ۱۳۴۰ ه.ش. در مشهد در خانواده‌ای مذهبی و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) متولد شد. 🔹 پدرش که از کسبه متعهد به شمار می‌رود، در دوران ستمشاهی و اختناق، با علما و روحانیون مبارز، از جمله حضرت آیت الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) و شهیدان هاشمی‌نژاد 🌷 و کامیاب 🌷 ارتباط داشت؛ وی که برای تربیت فرزندش اهمیت زیادی قایل بود، محمود را همراه خود به مجالس و محافل مذهبی و نماز جماعت می‌برد و از این راه، او را با مکتب اهل بیت و تعالیم انسان‌ساز اسلام آشنا کرد. 🔹 محمود کاوه، دوران تحصیلات ابتدایی خود را در چنین شرایطی سپری کرد. از آنجا که آرزوی قلبی پدرش به هنگام تولد محمود این بود که وی را در سلک صالحان و پیروان واقعی مکتب اسلام قرار دهد، محمود با علاقه قلبی و تشویق پدر، وارد حوزه علمیه شد و همزمان، تحصیلات دوران راهنمایی و دبیرستان را نیز ادامه داد. 🔹 با اوج‌گیری انقلاب اسلامی، او که جوانی با نشاط، فعال و مذهبی بود، با شرکت در محافل درس مساجد جوادالائمه و امام حسن مجتبی (علیهم‌السلام) که در آن زمان از مراکز تجمع نیروهای مبارز مشهد بود از هدایت ها و تعالیم حضرت آیت الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) بهره‌های فراوانی برد. 🔹 ایشان ره توشه‌های همین تعالیم را با خود به محیط دبیرستان و میان دانش‌آموزان منتقل می‌نمود، تا آنجا که در دبیرستان، به عنوان محور مبارزه شناخته شد. محمود با علاقه وافر، به پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی (قدس سره) همت گماشت و فعالانه در راه‌پیمایی‌ها و درگیریهای زمان انقلاب، شرکت می‌نمود. 🌷 یازدهم شهریورماه ۱۳۶۵ روح این سردار شجاع اسلام و سرباز وارسته حضرت بقیه الله الاعظم (ع) در عملیات کربلای۲ بر بلندای قله ۲۵۱۹ حاج عمران به پرواز درآمد و دل صخره و کوه، یاد و خاطره شجاعت‌های بی‌نظیر او را در خود ثبت کرد. آن روز، کاوه مزد جهاد را دریافت کرد و به بارگاه الهی فراخوانده شد. 🌺 خصال و ویژگی‌های درخشنده کاوه در تمام مدت خدمتش و در تصدی مسئولیت‌های مختلف، درسی است بس بزرگ. امید است با بکارگیری آن‌ها و آراسته شدن به آن سجایای اخلاقی، خود را برای دفاع از حریم اسلام و ارزش های متعالی آن همواره مهیا و آماده سازیم، ان‌شاالله. 🍃 فرازی از دشمن باید بداند و این تجربه را كسب كرده باشد كه هر توطئه‌ای را كه علیه انقلاب طرح‌ریزی كند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد كرد. آینده جنگ هم كاملا روشن است كه پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت كه خون شهیدانمان هدر رود. اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود، بدانید كه به مسلمانان جهان خدشه وارد شده است، به آن‌ها آسیب رسیده است و اگر به انقلاب ما رونق داده شد، آن‌ها پیروز شده‌اند. https://eitaa.com/piyroo
آنقدر به ضد انقلاب ضربه زده بود که تشنه خون او بودند، برای سرش جایزه مقرر کردند! در شایعه شده بود که که شهید شده، در بعضی شهرهای آن منطقه شیرینی پخش کردند، کار ضد انقلاب بود. اما کاوه سالم بود و فقط زخمی شده بود، این خبر روحیه بچه ها را به هم ریخت. با آنکه زخم داشت، رفت در بازار بین آنها که می رقصیدند و خوشحالی می کردند. از آنها پرسید چرا جشن گرفته‌اید؟ گفتند: کاوه کشته شد! سینه سپر کرد و با قدرت گفت: منم هنوز زنده ام؛ برو به اربابانت هم بگو. 📚 کتاب: رد خون روی برف https://eitaa.com/piyroo