eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
37.3هزار عکس
17.7هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
‌∞🌹∞ 🌹 شهیدی که قمقمه اش بعد ۱۲ سال آب گوارا داشت... 🔹در فکه کنار یکی از ارتفاعات، تعدادی پیدا شدند که یکی از آنها حالت جالبی داشت. او در حالی روی زمین افتاده بود که دو ی پلاستیکی آب در دستان استخوانی اش بود. یکی از قمقمه ها خورده و سوراخ شده بود. ولی قمقمه ی دیگر، و پر از آب بود. درِ قمقمه را که باز کردیم، با وجود این که حدود ۱۲ سال از شهادت این بسیجی می گذشت، آب آن بسیار گوارا و خنک مانده بود.. منبع :دلهای خدایی https://eitaa.com/piyroo
26.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلم لحظات تفحص پیکرهای مطهر ۵ شهید تازه شناسایی شده خان‌طومان ⚠️حاوی تصاویر دلخراش از سر بدون پیکر شهید اسکندری 🌷پیکر «عبدالله ‌اسکندری» در سوریه کشف و شناسایی شد. ▪️همچنین پیکرهای مطهر ۴ شهید مدافع حرم دیگر خان‌طومان شناسایی شدند 🔹روابط عمومی کل سپاه: هویت پیکر مطهر شهیدان مدافع حرم «عبدالله اسکندری»، «رحیم کابلی»، «مصطفی تاش موسی»، «محمدامین کریمیان» و «عباس آسمیه» از طریق تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه شناسایی و تایید شد و پیکرهای مطهر این شهدا به میهن اسلامی بازگشت. 👈اخبار مراسمات این شهدا به زودی اعلام خواهد شد. شادی ارواح طیبه شهدا صلوات الّلهُمَ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍ‌وَ‌آلِ‌مُحَمَّدٍ‌و‌عَجّل‌فَرَجَهُم https://eitaa.com/piyroo
﷽ ✍️یه موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و قارقارقارقار باش میومد مدرسه و برمیگشت. 🔸یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میروند ، رسید به چراغ قرمز. ترمز زد و ایستاد. یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد: الله اکبر و الله اکــــبر... نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب. اشهد ان لا اله الا الله... ➕هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شُدِه؟! قاطی کرده چرا؟! 🔹خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟ حالتون خوب بود که! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت: مگه متوجه نشدید؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن. من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه؛ به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه، دیدم این بهترین کاره! همین! برگی از خاطرات مجید زین_الدین🌷 https://eitaa.com/piyroo
🌷بسم رب الشهدا والصدیقین 🌷 شهیدی که برات شهادتش را از امام حسین گرفت 🕊 محمد ایزدی‌نیک قبل از شهادتش خواب دید که در صفی امام حسین (ع) را ملاقات کرد و او را در آغوش کشید و از حضرت خواست تا او را شفاعت کند فروردین سال ۱۳۴۶، مصادف با شب عید قربان، در تهران، خدا به خانواده❤ ایزدی‌نیک، پسری عطا کرد که نامش را محمد گذاشتند و بعدها قربانی راه امام حسین علیه‌السلام شد. محمد، سه خواهر بزرگتر از خودش داشت و فرزند آخر و تک پسر خانواده بود، از همان ابتدا تحت تربیت ویژه‌ مادر و پدری مذهبی، انقلابی و زحمتکش قرار گرفت و به گفته‌ مادرش، محمد از همان کودکی با همه‌ بچه‌های دور و برش فرق داشت. https://eitaa.com/piyroo
میگفت:امربه معروف و نهۍ‌ازمنڪر‌یعنی؛↓ من‌حاضرم‌بمیرم‌امانذارم تـوبـرۍ‌جــهنم!!:)🔥 علی خلیلی🌷 # شهید امر به معروف و نهی از منکر https://eitaa.com/piyroo
با اینکه پدرش اهل سنت بود و مادر شیعه خود را نیز در چهار سالگی از دست داده بود، ارادتی عجیب و باورنکردنی به ائمه اطهارصلوات الله علیهم اجمعین و به خصوص مولی علی (علیه السلام) علاقه داشت. می توان گفت، او در ولایت علی ابن ابی طالب ذوب شده بود به من سفارش می کرد: «اگر شهید شدم، هر وقت به حرم آقا على ابن موسی الرضا مشرف شدی، به نیابت من زیارت امین الله را بخوان» و اکنون پس از گذشت سالها از شهادت او هر وقت قدم به حرم می گذارم، بلافاصله وصیت اسماعیل به ذهنم می آید و به یاد او « امین الله» میخوانم راوی:همرزم شهید اسماعیل بیت اللهی🌷 https://eitaa.com/piyroo
یکی از خصوصیات جالب این بود که با هر رده سنی ای ارتباط میگرفت. همیشه صحبت هاش تو مراسما و مجالس مختلف بین کودکان ونوجوانان، تعریف وتمجید از شهدا بود.به زبون خودشون، به اندازه فهمشون از شهدا و ارزشها وهدف هاشون میگفت. علی میگفت تمام دارایی که متعلق به خودم می باشد در راه ارباب بی کفن سید الشهداء(ع) خرج کنید. خودش هم مثل ارباب بی کفنش چیزی از پیکرش باقی نماند . همیشه کنار قبور شهدای تو میدون نماز،برگزار میکرد. باصداش غوغا به پا میکرد. علی عادت داشت این بود که همیشه به _شهدا سرمیزد. به دیدنشون میرفت ودیگران رو هم به این کار تشویق میکرد. ۹۴/۴/۱ علی امرایی🌷 https://eitaa.com/piyroo
وصیـت نامهـ شهید : این حقیر در ایام اربعین سید سالار شهیدان در مقابل حرم حضرت ارباب (ع) ، از خداوند خواسته و امام حسین (ع) را به عنوان واسطه قرار دادم تا این جهاد و پیکار نصیبم گشته و روزی این بنده سراپا تقصیر گردد. اگر عزم رفتن به سوریه کردم و از خداوند خواستار این موضوع گشتم به این دلیل بود که نمی توانستم نسبت به مظلومیت مردم سوریه، در خطر بودن حرم آل الله که اگر فداکاری آن ها نبود چیزی از اسلام باقی نمانده بود و تلاش تکفیری ها در جهت مخدوش ساختن چهره ی اسلام در عالم و البته ندای رهبر فرزانه انقلاب که فرمودند : سوریه نباید سقوط کند، که اگر در این مقطع زمانی و مکانی در مقابل شان ایستادگی نکنیم باید در مرزهای خودمان شاهد آغاز درگیری ها بودیم به برکت انقلاب اسلامی و خون پاک شهیدان این راه امروز جمهوری اسلامی به حدی از توان نظامی و دفاعی رسیده که نه تنها هیچ قدرتی توان دست درازی به خاک پاک آن را ندارند بلکه آماده ی دفاع و یاری مظلومین عالم نیز هست، همان طور که قرآن کریم می فرماید برای احیای حق و مبارزه با ظلم تک تک قیام کنید حتی اگر در این راه تنها بودید چرا که خداوند یار و یاور مظلومین است. عباس آسیمه🌷 https://eitaa.com/piyroo
✨علی بعد از چهار خواهر به دنیا آمده بود و خیلی برای پدرم عزیز بود. با این وجود مردانه فکر می کرد و تصمیم می گرفت. معتقد بود که دفاع از مملکت مثل نماز خواندن واجب است. وقتی به صورت داوطلبانه برای سربازی اسم نوشت و قرار شد برود زاهدان، پدرم مخالفت کرد. علی گفت: اگه شما تونستید نماز نخونید، من هم می تونم نرم! ... من باید برم! علی حسن فتحی🌷 : 1368/7/1 شهادت: درگیری باسوداگران مرگ در منطقه عملیاتی میرجاوه https://eitaa.com/piyroo
شهیدانه 🔻سید یک فرد آرام گوشه نشینی نبود. تمام تلاش خودش را در پایگاه بسیج و مسجد محله برای مباحث فرهنگی انجام می داد.  ها ۱۰ تا دیگ غذا  می پختند و سید پای ثابت آشپزی آن نذری ها بود. سید از آرزوهایش زیاد میگفت. یک روز گفت: دوست دارم آنقدر پول داشته باشم تا بتوانم هر اندازه که می شود به مردم کمک کنم. برای خودم هیچ نمیخواهم عشقم فقط کمک به مردم است. و توانایی انجام کار را برای دیگران داشته باشم. گفتم: آقا سید توکل به خدا انشاالله که هر چه زودتر به آرزویت برسی. وقتی شهید شد پیش خودم گفتم: سید به آرزویت رسیدی، چون شهدا زنده اند و دستت باز است برای هر کسی که لیاقتش را دارد کمک کنی. سید عاشق شهادت بود اما همیشه می گفت: من لیاقت شهادت را ندارم. می گفت: ما کجا و شهدا کجا، مقام شهدا خیلی بالاست. همیشه خدا هم به حال شهدای دفاع مقدس حسرت می خورد و می گفت: خوشا به حالشان کاش من هم با آنها بودم. مدافع حرم 🌷 https://eitaa.com/piyroo