eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ مۍگفت‌در‌عالم‌رویا؛ بہ گفتم! چرابراۍمادعانمۍ‌ڪنید کہ‌شھیدبشیم...!؟ مۍگفت‌مادعامۍڪنیم براتون‌شھادت‌مینویسن . . ولۍ‌گناه‌مۍڪنید. پاڪ‌میشہ.!! https://eitaa.com/piyroo
نام:حبیب نام خانوادگی:روزی طلب نام پدر: محمد باقر تاریخ و محل ولادت: ۲۳ مرداد ۱۳۳۹ شیراز تاریخ و مکان شهادت: ۱۹/۸/۱۳۶۱ تپه ۱۷۵ شرهانی مزار: دارالرحمه شیراز  از دوران نوجواني در مسجد و اقامه نماز به جماعت بسيار مقيد بود به نماز اول وقت بسيار اهميت مي داد هيچ گاه نماز شبش ترک نشد و دائم الذکر بود به طوري که در شب هنگام خواب هم لبانش در حال ذکر گفتن بود . از دروغ ، غيبت ، تهمت ، سخن چيني بي زار بود و از اين نظر در بين قوم و خويش و دوستان الگو بود . با قرآن عجيب مأنوس بود.  با آغاز جنگ تحميلي راهي جبهه هاي نور عليه ظلمت گرديد و در عمليات هاي مختلف شرکت کرد و پس از چندين مرتبه مجروح شدن سرانجام در 19 آبان ماه سال 1361 در عمليات محرم تپه 175 شرهاني به شهادت رسيد و همانطور که قبلاً به دوستانش گفته بود که هيچ دلم نمي خواهد ذره اي از جسمم بر زمين باقي بماند ، مفقود الجسد گرديد و بگفته تعدادي از فرماندهان که همراه او بودند او در اين عمليات و در آن منطقه حساس يک خط شکن به تمام معنا بود و با رشادت و شجاعت کم نظيري به مقابله با بعثيون کافر پرداخت که در همان جا نيز شربت شهادت را نوشيد . https://eitaa.com/piyroo
- دیگه‌ سفارش نکنم ‌ها +از بر شدم‌ مامان ‌جان - باز بگو دلم آروم‌ شه... + سعی کنم‌ تیر نخورم - دیگه؟! +اگه‌ خوردم‌ شهید نشم - دیگه؟ +اگه ‌شدم، پلاکم‌ رو گم‌ نکنم - خب؟ +اگه‌ گم‌ کردم، زیر آفتاب نمونم... 《 مادرِ دیگه........💔 امان از دل 😭🥀》 https://eitaa.com/piyroo
. °خواهرم🌙 °اگر به اینـ باور بِرِسـے ڪ🌿 °این 🌸 ° همان چادریست ڪ→ ° پشت دَر سوخت🔥 °؛ولـے از سَرِ ° نَیُفتاد...َ😌 ← هرگز سرتْ شُلْ نمـے شود ✨ https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفیق‌شهید : منظورازکارهای‌خیر، کمک‌وسرکشی‌به‌نیازمندایی‌بود که‌خودش‌می‌شناخت‌و‌گاهی‌به آنها‌سرمی‌زدوکمک‌های‌نقدی˼💵˻ می‌کردواگرخانواده‌ای‌نمی‌توانست برای‌فرزندش‌لباس‌تهیه‌کند‌ باهم‌دست‌آن‌بچه‌رامی‌گرفتیم‌و ˼˻ برایش‌خریدمی‌کردیم˼^^˻ گاهی‌وسایل‌منزل‌تهیه‌می‌کرد وسعی‌می‌کرد‌همه‌‌این‌کارها‌را کسی‌متوجه‌نشود‌˼🤫˻ و‌به‌صورت‌ناشناس‌انجام‌می‌داد، حتی‌درانجمنهای‌خیریه‌زیادی‌عضوبود.. 🌷 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌷شهید کریم رجب پور : ✍️الان نیمه های شب است درست اینکه همه درحال استراحت و باز هم عملیاتی در پیش است و امیدوارم که این دیگر نوشته ام در باب وصیتنامه باشد. خدایا هرچه فکر میکنم در این دنیا فانی در نزد تو بنده ای شایسته نبودم بنده ای خالص نبودم به ندای رها شده از بنده ها نبودم آری چشم داشتم ولی کور بود دست داشتم ولی برای سعادت شکسته بود پا داشتم ولی برای نجات محرومان و مظلومان قدم نگرفته بود در این دنیای لجن و بی ارزش و فانی هدفم را فکر می کنم خوب پیدا کردم ولی کم پیروی از آن کردم خودم را شناختم ولی یاریش نکردم رهبرم ندا داد ولی به فکر دنیا بودم و فرمانروا را اطاعت نکردم. دشمن را فهمیدم چه کسی است ولی همت و قاطعیت به خرج ندادم و با او به جهاد برنخاسته ام خدایا بنده ای گناهکار در این ظلمت شب آمدم با دلی گریان و نالان و با دلی گرفته و شکسته درغم یاوران و متفکرانه ترا صدا میزنم که جز تو هیچ فریادرسی ندارم... خدایا!مرا از اهل توحیدو ایمان بخودو تصدیق به پیغمبر و امامانی که طاعتشان را واجب کردی قرار بده ،.. ای خدا هیچوقت وهیچ لحظه ای غافل ازتو نیستم و مرا همیشه از غفلتها برحذر دار. https://eitaa.com/piyroo
بساط چایی ؛ بهانه‌ای بود برای یک دورهمی ساده باصفا و لذت بخش ... ✍️یادش بخیر ، کتری های دو کاره ای که حکم قوری هم بودند، کتری های روسیاهی که در انجام ماموریت شان ! روسفید از آب درآمدند ،شیشه های دو کاره مربا ! که پس از مصرف، تبدیل به لیوان آب و چای می شدند ! بشقابهای ظرف دو کارهای که وظیفه قندان هم داشتند ! و همه اینها موقعی صفا داشت که خسته و کوفته از یک مانور و یا یک ماموریت و یا برای شروع یک روز و یا برگشت از صبحگاه اون هم تو هوای سرد برمیگشتی و می دیدی دوستت که او هم حکم چایساز ! داشت بساط چای را برایت فراهم می کرد تا دمی بیاسایی . خدا خیرت بده چای ساز ! https://eitaa.com/piyroo
🌷شهیدی که لباس پاسداری را هرگز بدون وضو نپوشید شرط شهید با همسرش، احترام و پاسداشت ویژه به لباس مقدس بود به نحوی که خود هرگز،  این لباس مقدس آغشته به خون مطهر شهدا  را درطول خدمت بدون نپوشید و همسر مکرمه اش نیز هیچگاه این لباس مقدس را به همراه لباس های دیگر و بدون وضو نشست. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥ آیا می‌دانید در گوشه‌ای از این خاک، مادری هست كه ۹ فرزندش شهید شده؟ ۸۱۸۷ مادر : ۱ شهید. ۶۳۱ مادر : ۳ شهید. ۸۲ مادر : ۴ شهید. ۲۱ مادر : ۵ شهید. ۵ مادر : ۶ شهید. ۲ مادر : ۷ شهید. ۲ مادر : ۸ شهید. و ۱ مادر : ۹ شهید. https://eitaa.com/piyroo
بزرگترین‌حسرت‌قیامت‌اینه‌که؛ میفهمی‌بانمـازتاکجـاها میتونستی‌بالابری‌ونرفتی💔 ازهرجهنمی‌بیشترآدموعذاب‌میده :)🥀» هنوزدیرنشده‌نمـازت‌رودریآب..!☺️ https://eitaa.com/piyroo
سنگری‌اسـت‌آغشتھ‌به خـونِ‌مَـن‌کھ‌اگـر‌آن‌را‌حـفـط‌نکـنید بـه‌خـونِ‌من‌خـیانـت‌ڪرده‌اید💔 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نماز غذای روح است و همان طور که بهترین غذا آن است که جذب بدن شود. بهترین عبادت هم نمازی است که جذب روح شود یعنی با نشاط و حضور قلب انجام گیرد و آثار آن در رفتار نمازگزار ظاهر شود. https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢قسمت صد و چهل و نهم: یه اسپک جانانه یکی از خاطره های ماندگارم از اسارت در همون آسایشگاه ناصر ماجرای اسپک زدن در خواب بود. تعدادی از بچه ها برای نماز صبح بیدار شده بودن و داشتن نماز می خوندن. من هنوز خواب بودم و در عالم رؤیا حسابی غرق شده بودم و خواب می دیدم با تعدادی از بچه ها در یه تیم دارم والیبال می کنم و من اسپک زن تیم بودم. یکی از بچه ها توپ رو برام بلند کرد و منم بلند شدم و محکم کوبیدم سرِ توپ . اسپک زدن من همان و نقش بر زمین شدن یکی از دوستانم که از بچه های شمال بود و داشت تعقیبات نماز صبح می خوند همون. از شدت اسپکی که کوبیدم بودم پسَ گردن اون بنده خدا از خواب بیدار شدم. ای داد بیداد اسپک رو بجای توپ زده بودم پس گردن دوستم. سرشو برگردوند سمت من که پشت سرش بودم و گفت چرا می زنی رحمان. من که از خواب پریده بودم و هنوز چشمام پر از خواب بود، خیلی عادی گفتم ببخشید داشتم تو خواب اسپک می زدم. گفت چی داری می گی؟ زدی پسِ گردن من و اون وقت میگی داشتم اسپک می زدم!. من نمی دونستم بخندم یا ازین که زدم بودم پس گردنِ دوستم شرمنده باشم. به هر حال بوسیدمش و عذرخواهی کردم، ولی ناخودآگاه تا مدتها هر وقت ایشون و پشت گردنش رو میدیدم خنده ام می گرفت و سعی می کردم ایشون خنده ی منو نبینه و یادش نیفته. این قضیه دستمایه طنز و خنده ی چن نفری شده بود که شاهد ماجرا بودن و دیده بودن که چجوری من بلند شده بودم و یه اسپک جانانه زده بودم پشت گردن ایشون. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
🌱🌱 برای یاری هموطنانی که در مناطق خشک و سردسیر هستند، در مصرف گاز صرفه جویی کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا