🗓 دوشنبه ٢٢ خرداد ماه ١۴٠٢
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
گفته بود: «توی حرم که مشغول نماز و دعا هستم، هر کس میآید کنار سجّادهام، منتظر مینشیند تا سؤالی کند یا حرفی بزند، از همان لحظه او را هم در آن نماز و دعا شریک میکنم.»
📚 به شیوه باران، ص٣٠
🔻مناسبتها:
🔹 روز زیارتی امام رضا علیهالسلام
🔹 غزوه بنیقریظه؛ ۵ق.
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ٢٠ تیر ماه ١۴٠٢
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
🔸همسایه بودیم.
🔸همسرم فوت شده بود؛ اقوام از شهرهای دور و نزدیک آمده بودند و چند روز مهمان داشتیم.
🔸سر و صدای مهمانها تا خانۀ همسایهها میرفت؛
🔸مخصوصاً خانۀ آقا که دیوارهایش خیلی کوتاه بود.
🔸یک روز آقای بهجت آمد دم در؛ مقدار قابل توجهی هم پول داد دستم.
🔸بعدها که دست و بالم بازتر شد، خواستم پول را برگردانم.
🔸اول قبول نمیکرد؛
🔸اصرار که کردم، گفت: «پس این پول را میدهم تا برای همسر شما قرآن بخوانند.»
📚 به شیوه باران، ص٣۵
🔻مناسبتها:
🔹 شهادت جناب میثم تمار بهدستور عبیداللهبنزیاد در کوفه؛ ۶٠ق.
🔹 درگذشت آیتالله حاج شیخ مجتبی قزوینی؛ ١٣٨۶ق.
@bahjat_ir
🗓 سهشنبه ٣١ مرداد ماه ١۴٠٢
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ رفته بودم بگویم: «برای بچهام که سخت مریض است، دعا کنید.»
▫️ در را باز کرد، چای آورد و نشست به ذکر گفتن.
▫️ اینپا و آنپا کردم که حرفی بزند یا سؤالی بپرسد؛ خبری نشد.
▫️ از دلم گذشت که حتماً ذکر او مهمتر از حرف من است.
▫️ من یک آدم درماندهام که مشکلم را به امید کمک آوردهام اینجا؛
▫️ اما او به ذکر مشغول است.
▫️ سرش را بلند کرد و گفت: «ذکر ما مگر چی هست؟»
▫️ از شرمندگی خیس عرق شدم و آمدم بیرون.
▫️ شب که شد، حال بچه خوب بود.
📚 به شیوه باران، ص۴٨
🔻مناسبتها:
🔹 شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام در خرابه شام؛ ۶١ق.
🔹 روز صنعت دفاعی
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ٢١ شهریور ماه ١۴٠٢
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️با احمد رفیق بودیم؛ اما چندسالی بود که بهخاطر یک اختلاف مالی، میانۀمان شکرآب شده بود. هر کدام حق را به خودمان میدادیم. گرۀ دعوا که کور شد، برای قضاوت رفتیم پیش آقای بهجت.
▫️اول احمد حرفهایش را زد، بعد هم من از سیر تا پیاز ماجرا را گفتم. این میان، احمد برای کاری از اتاق بیرون رفت. حرفهای من که تمام شد، آقا همانجور که سرش پایین بود، با لبخند گفت: «خُب حالا من گوش کدامتان را بکشم؟»
▫️بعد رو کرد به جای خالی احمد... چهرهاش از ناراحتی تغییر کرد. قطرههای درشت عرق نشست روی پیشانیاش... انگار که اتفاق خیلی بدی افتاده باشد، یا حرف خیلی بدی زده باشد...
▫️با ناراحتی گفت: «ایشان نیستند؟! نمیدانستم؛ و گر نه این جمله را در غیاب او نمیگفتم.»
📚 به شیوه باران، ص٣٣
🔻مناسبتها:
🔹 تجهیز لشکر اسامه به دستور رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم؛ ١١ق.
🔹 درگذشت ثابتبنقره حرّانی، استاد طب، فلسفه و مهذّب اصول اقلیدس؛ ٢٨٨ق.
🔹 روز سینما
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ٢۵ مهر ماه ١۴٠٢
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
🔹اولین باری که دیدمش، گفت: «بروید متاهل شوید!»
🔸گفتم: «میخواهم درس بخوانم آقا.»
🔹گفت: «مگر شیخ انصاری زن و بچه نداشت؟! بروید با ازدواج، یک هممباحثهای برای خودتان انتخاب کنید.»
📚 به شیوه باران، ص۶٣
🔻مناسبتها:
🔹 آغاز قیام توابین؛ ۶۵ق.
🔹 درگذشت فقیه اصولی، ملا علیبنملا فتحالله نهاوندی نجفی؛ ١٣٢٢ق.
✅ @bahjat_ir
🗓 جمعه ٢٨ مهر ماه ١۴٠٢
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
🔸 هرگاه از قم به مشهد مشرف میشد و هم چنین در راه بازگشت از مشهد به قم، در تهران توقفی میکرد و به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم علیهالسلام میرفت.
🔷گاهی پیش میآمد که نیمهشب به حرم میرسید و درهای حرم بسته بود. اثاث را پشت در حرم میگذاشت یا اتاقی میگرفت و در آنجا منتظر میماند تا در حرم باز شود. میفرمود: به هر نحوی هست، نباید محروم بشویم.
📚 رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٣٠
🔻مناسبتها:
🔹 ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام؛ ١٧٣ق.
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ٢٣ آبان ماه ١۴٠٢
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️پرسید: «چرا زن نمیگیری؟»
▫️گفتم: «آقا! مزاحم درس و بحث آدم میشوند.»
▫️گفت: «آدم باید خیلی ضعیف باشد که زن و بچه بتوانند مزاحمش باشند!»
📚 به شیوه باران، ص۴٩
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ١۴ آذر ماه ١۴٠٢
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️توی دانشگاه، اخلاق پزشکی درس میدادم.
▫️سفارش میکردند: «حالا که آنجا هستید، توان علمیتان را بالا ببرید.»
▫️یکبار تصمیم گرفتم برای ترم جدید درس برندارم.
▫️گفتم، استخاره کردند؛ بد آمد.
▫️چند ترم بعد، دوباره خواستم استخاره کنند.
▫️گفتند: «مگر شما برای این کار قبلاً استخاره نگرفتید؟!»
▫️در دانشگاه ماندگار شدم.
📚 به شیوه باران، ص۶۵
✅ @bahjat_ir
🗓 یکشنبه ٢۶ آذر ماه ١۴٠٢
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️آقا بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راهرفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند
▫️احساس کردم در صدایشان لرزشی هست
▫️سرم را به سمتشان چرخاندم
▫️همانطورکه سرشان پایین بود و نماز میخواندند
▫️مثل ابر بهار از چشمهایشان اشک میبارید
▫️ترسیدم
▫️نمیدانستم چه اتفاقی افتاده است؟
▫️تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رفت
▫️بعد از نماز، آقا زیر لب گفتند: «اینها چه کردند با دختر پیغمبر...؟»
▫️و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو میریخت...
📚 در خانه اگر کس است، ص۵٩
🔻مناسبتها:
🔹 شهادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام؛ ١١ق. (تعطیل)
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ۵ دی ماه ١۴٠٢
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️پسر آیتالله میلانی به دیدارش آمد و گفت: «همۀ آنهایی که اَقدم از شما بودند، از دنیا رفتهاند.
▫️دیگر کسی مقدم بر شما نیست.
▫️چرا رساله نمیدهید؟»
▫️ناراحتی دوید توی چهرهاش؛
▫️یک جوری رنگ چهرهاش تغییر کرد که انگار حرف خیلی تلخی شنیده باشد.
▫️هروقت تعریف و تمجیدی دربارۀ خودش میشنید،
▫️همینطور میشد...
📚 به شیوه باران، ص۶١
🔻مناسبتها:
🔹 روز ایمنی در برابر زلزله و كاهش اثرات بلایای طبیعی
@bahjat_ir
🗓 چهارشنبه ١٢ اردیبهشت ماه ١۴٠٣
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
▫️ آمده بودند و از او «استاد» میخواستند.
▫️ میگفتند: «طی این مرحله بیهمرهیِ خضر نمیشود؛ استادی به ما معرفی کنید.»
▫️ گفت: «استاد شما، معلومات شماست. به آنچه یقین دارید، عمل کنید؛ هرجا یقین ندارید، توقف کنید تا برایتان روشن شود.»
▫️ بعد هم حدیث رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم را گواه آورد که: «مَنْ عَمِلَ بِمٰا عَلِمَ، وَرَّثَهُ اللهُ عِلْمَ مَا لَمْیَعْلَمْ.»[١]
📚 به شیوه باران، ص۴١
🔻 پینوشت:
[١]. «هر کس به دانستههای خود عمل کند، خداوند علم به آنچه را که نمیداند، به او عنایت خواهد فرمود.» [الخرائج و الجرائح، ج٣، ص١٠۵٨.]
🔻مناسبتها:
🔹 شهادت استاد مرتضی مطهری؛ ١٣۵٨ش؛ روز معلم
🔹 روز جهانی كار و كارگر
✅ @bahjat_ir
🗓 دوشنبه ١۴ خرداد ماه ١۴٠٣
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
اصلاً در زندگی از کلمه «من» یا «تو» استفاده نمیکردند...
کلمۀ من را فقط دوبار از ایشان شنیدم، در دو موقعیت حساس که میخواستند تعهدی را برای دو نفر قبول کنند.
یک بار وقتی بود که آیتالله خامنهای؟دظ؟ پس از تصدی مقام رهبری به دیدار پدرم آمدند و پرسیدند: «باید با این مسئولیت بزرگ چه کنم؟» پدرم چند دقیقه سر به زیر انداختند؛ سپس سرشان را بلند کردند و فرمودند: «الحمدلله شما که به مبانی مستحضرید. اگر به آنچه طبق موازین به آن میرسید، عمل کنید، «من» ملتزمم که شما را تنها نمیگذارند.»
📚 صحبت سالها، ص١۶٧
مجموعه خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ علی بهجت
🔻مناسبتها:
🔹 دحوالأرض
🔹 هجرت حضرت امام رضا علیهالسلام از مدینه به خراسان؛ ٢٠٠ق.
🔹 رحلت حضرت امام خمینی قدسسره، رهبر كبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران؛ ١٣۶٨ش؛ انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به رهبری؛ ١٣۶٨ش. (تعطیل)
✅ @bahjat_ir