#خطبه_متقین
📌قسمت اول
🔰امیر المومنین علیه السلام در این خطبه به بيان فضايل و صفات برجسته پرهيزکاران پرداخته و سخن را با ذکر سه صفت برجسته آغاز مى کند، مى فرمايد :
☀️فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ، مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ، وَ مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصَادُ، وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ
🔹«پرهيزکاران در اين دنيا صاحب فضايلى هستند: گفتارشان راست، لباسشان ميانه روى و راه رفتنشان تواضع و فروتنى است»
◀️جمله «مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ» اشاره به نخستين گام در خودسازى و تربيت انسانهاست و آن اصلاح زبان است; زبانى که بيشترين گناهان کبيره با آن انجام مى شود و بهترين عبادات به وسيله آن صورت مى گيرد و اگر اصلاح شود، همه وجود انسان رو به صلاح مى رود و اگر فاسد شود، همه رو به ويرانى مى گذارند.
◀️تعبير به«وَ مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصَادُ» اگر در معناى حقيقى به کار رود، اشاره به همان لباس ظاهرى است که بايد نه اسراف و تبذير در آن باشد و نه سخت گيرى و خساست
يعنى اعتدال و ميانه روى تمام زندگى آنان را در برگرفته و همچون لباسى است بر قامت آنان
◀️ «مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ» تنها اشاره به راه رفتن ظاهرى نيست، زيرا راه رفتن متواضعانه هر چند کار خوبى است اما در رديف نخستين صفات برجسته پرهيزکاران قرار نمى گيرد; ولى هرگاه اشاره به معناى وسيع مشى باشد مفهومش اين است که همه رفتارهاى آنها آميخته با تواضع است.
📝ادامه دارد...
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@nahjol_balagheh
┗━━━🍂━━
#خطبه_متقین
📌قسمت اول
🔰امیر المومنین علیه السلام در این خطبه به بيان فضايل و صفات برجسته پرهيزکاران پرداخته و سخن را با ذکر سه صفت برجسته آغاز مى کند، مى فرمايد :
☀️فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ، مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ، وَ مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصَادُ، وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ
🔹«پرهيزکاران در اين دنيا صاحب فضايلى هستند: گفتارشان راست، لباسشان ميانه روى و راه رفتنشان تواضع و فروتنى است»
◀️جمله «مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ» اشاره به نخستين گام در خودسازى و تربيت انسانهاست و آن اصلاح زبان است; زبانى که بيشترين گناهان کبيره با آن انجام مى شود و بهترين عبادات به وسيله آن صورت مى گيرد و اگر اصلاح شود، همه وجود انسان رو به صلاح مى رود و اگر فاسد شود، همه رو به ويرانى مى گذارند.
◀️تعبير به«وَ مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصَادُ» اگر در معناى حقيقى به کار رود، اشاره به همان لباس ظاهرى است که بايد نه اسراف و تبذير در آن باشد و نه سخت گيرى و خساست
يعنى اعتدال و ميانه روى تمام زندگى آنان را در برگرفته و همچون لباسى است بر قامت آنان
◀️ «مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ» تنها اشاره به راه رفتن ظاهرى نيست، زيرا راه رفتن متواضعانه هر چند کار خوبى است اما در رديف نخستين صفات برجسته پرهيزکاران قرار نمى گيرد; ولى هرگاه اشاره به معناى وسيع مشى باشد مفهومش اين است که همه رفتارهاى آنها آميخته با تواضع است.
📝ادامه دارد...
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@nahjol_balagheh
┗━━━🍂━━
#خطبه_متقین
📌قسمت دوم
🔰امیرالمومنین علیهالسلام به بيان دو وصف ديگر پرهیزکاران پرداخته، مى فرمايد:
☀️غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِمْ، وَ وَقَفَوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ
🔹«آنها چشمان خويش را از آنچه خداوند بر آنان حرام کرده فرو نهاده اند و گوشهاى خود را وقف شنيدن علم و دانشى که براى آنان سودمند است، ساخته اند»
⬅️«غَضُّوا» از ريشه «غضّ» در اصل به معناى کم کردن است و هنگامى که در مورد چشم به کار مى رود، معناى فروافکندن مى دهد; يعنى سر را به زير اندازد و نگاه نکند، که ما در تعبيرات فارسى به جاى آن چشم پوشى به کار مى بريم.
⬅️«وَقَفُوا» از ريشه «وقف» در لغت به معناى متوقف ساختن است; ولى گاه به معناى اصطلاحى فقهى يعنى چيزى را براى چيزى وقف کردن يا از آن گسترده تر، چيزى را اختصاص به چيزى دادن، به کار مى رود.
✔️بنابراين هر گاه در دو جمله بالا معانى حقيقى کلمه را در نظر بگيريم مفهومش آن است که آنها نگاه به صحنه هاى حرام نمى کنند و پيوسته گوش به علم نافع مى دهند و اگر معناى وسيع و کنايى آنها را در نظر بگيريم، مفهوم جمله اوّل اين است که آنها از همه محرمات چشم پوشى و صرف نظر مى کنند و گوشهاى آنها وقف بر علم نافع است.
مقصود از «علم نافع» در درجه اوّل، علومى است که براى دين و ارزشهاى معنوى و زندگى سعادت بخش در جهان ديگر، سودمند است و در درجه بعد، همه علوم و دانشهايى را که براى عزت و عظمت و استقلال و سربلندى انسانها در اين دنيا لازم است; اعم از علوم مربوط به سلامت انسان يا صنايع و کشاورزى يا علوم سياسى و مانند آن.
📝ادامه دارد...
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@nahjol_balagheh
┗━━━🍂━━
هدایت شده از نهج البلاغه 🇮🇷
#خطبه_متقین
📌قسمت چهل و دوم
🔰امیرالمومنین علیهالسلام در ادامه بیان اوصاف پرهیزگاران
▫️إِنْ صَمَتَ لَمْ يَغُمَّهُ صَمْتُهُ، وَ إِنْ ضَحِکَ لَمْ يَعْلُ صَوْتُهُ، وَ إِنْ بُغِيَ عَلَيْهِ صَبَرَ حَتَّى يَکُونَ اللّهُ هُوَ الَّذِي يَنْتَقِمُ لَهُ
💠هر گاه سکوت کند سکوتش وى را غمگين نمى سازد واگر بخندد صدايش به قهقهه بلند نمى شود، و هر گاه به او ستمى شود (حتى الامکان)صبر مى کند تا خدا انتقامش را بگيرد
✍پرهيزگاران از سکوت خود غمگين نمى شوند، با اينکه سکوت در بسيارى از مواقع سبب پژمردگى و اندوه است، زيرا سکوت مايه نجات از بسيارى از آفات لسان است، به علاوه سبب تفکّر در اين امور دين و دنياست.
🔹پرهيزگاران با صداى بلند نمى خندند، زيرا قهقهه هاى بلند، راه و رسم ثروتمندان مغرور و افراد بى خيال است.
✔️جمله «وَ إِنْ بُغِيَ عَلَيْهِ...» اشاره به اين است که گاهى دوستان و بستگان و حتى برادران ممکن است ستمى بر انسان وارد کنند که اگر بخواهند به انتقامجويى برخيزد، درگيرى ها ادامه مى يابد و چه بسا به جاى خطرناک و غير قابل جبران برسد. هر گاه در اين گونه موارد انسان راه شکيبايى و تحمّل پيش گيرد و طرف مقابل را به خدا واگذارد، هم خودش از وسوسه هاى خطرناک شيطان رهايى مى يابد و هم آرامش جامعه را حفظ مى کند; ولى بديهى است اين سخن ناظر به دشمنان لجوج و بى رحم نيست که در برابر آنها صبر و سکوت، سبب طغيان و ظلم بيشتر است.
📝ادامه دارد...
┏━━━🍃🌹🍃━━━┓
@nahjol_balagheh
┗━━━🍁━━
هدایت شده از نهج البلاغه 🇮🇷
#خطبه_متقین
📌قسمت چهل و سوم
🔰 امیر المومنین به چهار وصف برجسته ديگر از اوصاف پارسايان اشاره مى کند که هر يک مکمّل ديگرى است، مى فرمايد :
▫️نَفْسُهُ مِنْهُ فِي عَنَاء. وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَة
💠نفس خود را به زحمت مى افکند; ولى مردم از دست او راحتند، خويشتن را براى آخرت به تعب مى اندازد و مردم را از ناحيه خود آسوده مى سازد
✍اشاره به اين است که مشکلات را براى راحتى ديگران پذيرا مى شود; مثلا هر گاه مشکلى در جامعه پيدا شود او براى حل آن خويشتن را به زحمت مى افکند تا ديگران راحت باشند و در واقع اين نوعى ايثار و فداکارى است که انسان براى راحتى بندگان خدا، مشکلات اجتماعى را تحمل کند.
🔹بعضى از شارحان نهج البلاغه جمله سوم و چهارم «أَتْعَبَ نَفْسَهُ...» را به منزله دليل براى دو جمله قبل دانسته اند; يعنى اگر نفس او از ناحيه خودش در زحمت است به سبب اين است که پيوسته براى آماده کردن سراى آخرت مى کوشد و اگر مردم از دست او راحتند به واسطه اين است که او براى اين کار تصميم گرفته است.
✔️اين احتمال نيز وجود دارد که اين دو جمله، ناظر به مسئله ديگرى باشد; دو جمله قبل، اشاره به امور مادى و اين دو جمله اشاره به امور معنوى باشد.
📝ادامه دارد...
┏━━━🍃🌹🍃━━━┓
@nahjol_balagheh
┗━━━🍁━━
هدایت شده از نهج البلاغه 🇮🇷
#خطبه_متقین
📌قسمت چهل و چهارم
🔰حضرت سرانجام با ذکر چهار فضيلت برجسته ديگر صفات پرهيزکاران را پايان مى بخشد.
▫️أَتْعَبَ نَفْسَهُ لاِخِرَتِهِ، وَ أَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ. بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَةٌ; وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِينٌ وَ رَحْمَةٌ، لَيْسَ تَبَاعُدُهُ بِکِبْر وَ عَظَمَة، وَلاَ دُنُوُّهُ بِمَکْر وَ خَدِيعَة
💠دورى اش از کسانى که دورى مى کند به سبب زهد و حفظ پاکى است و نزديکى اش به کسانى که نزديک مى شود مهربانى و رحمت است، نه اينکه دورى اش از روى تکبّر و خودبزرگ بينى باشد و نزديکى اش براى مکر و خدعه (و بهره گيرى مادى)
✍امام عليه السلام در ذکر اين اوصاف به نکته مهمى اشاره مى کند و آن اينکه: پارسايان در پيوندهاى اجتماعى، دوستيها و دشمنيها، برقرار ساختن رابطه ها يا قطع کردن ارتباط که در تعامل افراد جامعه نسبت به يکديگر اجتناب ناپذير است، اهداف مقدّسى را دنبال مى کنند; اگر از کسى دور مى شوند به جهت آلودگى او يا براى آن است که نزديک شدن به او آنها را گرفتار زرق و برق دنيا مى سازد که آنها به آن مبتلا گشته اند.نزديک شدن آنان به افراد براى اين است که ارشاد جاهلى کنند يا تنبيه غافلى و يا کمک به ضعيف و دردمندى، به عکس دنياپرستان که دورى آنها از افراد به سبب خودبزرگ بينى است و نزديک شدن براى گرفتن بهره هاى مادى و فريب دادن و نيرنگ است.
📝ادامه دارد...
┏━━━🍃🌹🍃━━━┓
@nahjol_balagheh
┗━━━🍁━━