✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️قیام امام حسین (ع) چه تأثیری بر بیداری و آگاهی جامعه ی اسلامی داشت؟
🔹مسلمانان در دوران بنى امیّه عموماً، و در عصر حاکمیّت معاویه و یزید خصوصاً، #دشمن_شناس نبودند. آنها نمى دانستند که #بنى_امیّه جانشینان بر حق رسول الله (ص) نیستند و بنى امیّه دلسوز و حامى اسلام نمى باشند، و جهل آنها به خاطر تقصیر و کوتاهى شان بود و لذا جاهل مقصّر بودند. آیا آنها نمى دانستند بنى امیّه بازماندگان دوران جاهلیّتند و کینه دیرینه اى از اسلام دارند و هنوز خاطره تلخ کشته شدن عزیزانشان را در جنگ هاى بدر و احد و احزاب فراموش نکرده اند و درصدد انتقام آن خون ها هستند. و از آنجا که پیامبر گرامى اسلام (ص) پیش بینى این روزها را مى نمود، خلافت را بر آل ابوسفیان حرام کرد. این مطلب در روایات متعدّد، از جمله گفتگوى #امام_حسین (ع) و مروان بن حکم منعکس شده است. شبى که امام حسین (ع) به دارالاماره مدینه خوانده شد و خبر مرگ معاویه به آن حضرت ابلاغ گشت و از وى تقاضاى بیعت براى یزید شد و حضرت موافقت نکرد، فرداى آن شب مروان امام (ع) را در کوچه ملاقات کرد. خطاب به حضرت عرض کرد: یا اباعبدالله! من خیرخواه تو هستم و پیشنهادى برایت دارم که اگر بپذیرى به خیر و صلاح شماست! امام (ع) فرمود: پیشنهادت چیست؟ عرض کرد: همان گونه که دیشب در مجلس ولید بن عتبه گفتم، شما با یزید بیعت کنید که این کار به نفع دین و دنیاى شماست!
🔹 #امام_حسین(ع) فرمود: «ما از آنِ خداییم و به سوى او باز مى گردیم. هر زمان مسلمانان به فرمانروایى همچون #یزید_بن_معاویه گرفتار شوند باید فاتحه اسلام را خواند. بى شک از جدّم رسول خدا (ص) شنیدم که مى فرمود: «خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است و اگر روزى #معاویه را بر بالاى منبر من دیدید او را بکشید» و مردم مدینه او را بر فراز منبر آن حضرت دیدند و نکشتند و در نتیجه خداوند آنها را مبتلا به یزید فاسق کرد». [۱] مروان با شنیدن این بیان کوبنده و مستدلِ #امام_حسین (ع) خاموش گشت و رفت. ابن ابى الحدید مى نویسد: معاویه دوستى داشت که هر روز به ملاقاتش میرفت و از رازداران معاویه و اصحاب سرّ او بود. او مى گوید: «پس از شهادت على (ع) و حسن مجتبى (ع) که معاویه بر سرتاسر جهان اسلام مسلّط شده بود، به او گفتم: معاویه! تو به آنچه که خواستى رسیدى و اکنون حاکم بر تمام بلاد اسلام هستى، به بنى هاشم کمتر ظلم و ستم کن و دستور بده که دیگر بر فراز منابر على (ع) را سبّ و لعن نکنند. معاویه گفت: اشتباه مى کنى! باید چنان کنم که مسلمانان بر فراز مأذنه ها نام پیامبر اسلام (ص) را بر زبان نیاورند. آرى! زمانى آرام مى گیرم که نام محمّد را از بالاى مأذنه ها به زیر بکشم «دفناً دفناً». [۲] عناد و دشمنى بنى امیّه مخصوصاً یزید با اسلام، عناد و کینه اى ریشه اى و اساسى و غیر قابل جمع بود، ولى متأسّفانه در آن زمان گروه عظیمى از مسلمانان آنها را نمى شناختند.
🔹 #یزید که معروف به شرابخوارگى، آدم کشى، هوسبازى و فسق و فجور بود به مدینه حمله کرد و شمار زیادى از مردان و زنان آن شهر مقدّس را از دم تیغ گذراند، و سه روز آن شهر را بر سربازان خود مباح کرد، تا هر کارى بخواهند انجام دهند! لشکریان یزید به قتل و غارت پرداخته و کارهاى دیگرى که قلم از ذکر آن شرم دارد! [۳] هنگامى که عبدالله بن زبیر به خانه خدا پناهنده شد، یزید نه به ابن زبیر رحم کرد و نه احترام کعبه را نگهداشت و نه حال ساکنان مکّه را مراعات نمود، لذا دستور داد منجنیق ها را در اطراف مکّه نصب و خانه خدا را سنگباران کنند! [۴] در حالى که طبق احکام اسلامى هر کس به خانه خدا پناه ببرد در امان است؛ حتّى مجرمین. هر چند مى توان آب و غذا را بر مجرمین بست تا بر اثر فشار گرسنگى و تشنگى مجبور شوند از حرم امن الهى خارج گردند، و سپس در صورت اثبات جرم آنها را دستگیر و مجازات کنند. [۵] #امام_حسین (ع) براى بیدارى و آگاهى مردم قیام کرد، امّا آن قدر خواب آنها عمیق و جهل و ناآگاهیشان ریشه دار بود که جز خون قلب امام و یاران وفادارش این آفت مهم را از مزرعه اسلام دور نساخت. مردم پس از شهادت حضرت ابى عبدالله (ع) و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت و بر سر نیزه رفتن سرهاى مقدّس شهداى کربلا، از خواب غفلت بیدار شدند و قیام ها یکى پس از دیگرى شکل گرفت و بنى امیّه پس از واقعه کربلا روى خوش ندیدند، تا اینکه این خون هاى پاک منتهى به سقوط بنى امیّه و ریشه کن شدن این درخت ناپاک شد.
پی نوشتها؛
[۱] لهوف، ص ۲۰
[۲] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۵، ص ۱۳۰
[۳] شرح این جنایت بى سابقه غمبار را در کتاب عاشورا، ص ۲۳۱ به بعد مطالعه فرمایید.
[۴] همان
[۵] جواهرالکلام، ج ۲۰، ص ۴۸-۴۶؛ و ج ۴۱، ص ۳۴۴و۳۴۵
📕اهداف قيام حسينى، ناصر مكارم شيرازى، مدرسه امام على بن ابیطالب، ص ۷۵
منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_حسین
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد