تجلّـــی بصیرتـ☀️
❀🍃✿🍃❀🌴⚫️🌴❀🍃✿🍃❀ @pm_Basirat 🏴 ❣﷽❣ 🌴* #هفت_شهر_عشق * 🌴 🏴*همراه با کارو
@pm_Basirat 🏴
❣﷽❣
🌴* #هفت_شهر_عشق * 🌴
🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴
#قسمت9⃣8⃣
دختر ابن عفيف آمدن سربازان را به پدر خبر مى دهد. ابن عفيف شمشير به دست مى گيرد:
ــ دخترم، نترس، صبور باش و استوار!
اكنون ابن عفيف به ياد روزگار جوانى خويش مى افتد كه در ركاب حضرت على(ع) شمشير مى زد. پس بار ديگر رَجَز مى خواند: "من آن كسى هستم كه در جنگ ها چه شجاعانى را به خاك و خون كشيده ام".
پدر، نابيناست و دختر، پدر را هدايت مى كند: "پدر! دشمن از سمت راست آمد" و پدر شمشير به سمت راست مى زند.
دختر مى گويد: "پدر مواظب باش! از سمت چپ آمدند" و پدر شمشير به سمت چپ مى زند.
تاريخ گفتار اين دختر را هرگز از ياد نخواهد برد كه به پدر مى گويد: "پدر! كاش مرد بودم و مى توانستم با اين نامردها بجنگم، اينها همان كسانى هستند كه امام حسين(ع) را شهيد كردند".540
دشمنان او را محاصره مى كنند و از هر طرف به سويش حمله مى برند. كم كم بازوان پيرمرد خسته مى شود و چند زخم عميق، پهلوان روشن دل را از پاى درمى آورد.
او را اسير مى كنند و دست هايش را با زنجير مى بندند و به سوى قصر مى برند. ابن زياد به ابن عفيف كه او را با دست هاى بسته مى آورند، نگاه مى كند و مى گويد:
ــ من با ريختن خون تو به خدا تقرّب مى جويم و مى خواهم خدا را از خود راضى كنم!541
ــ بدان كه با ريختن خون من، غضب خدا را بر خود مى خرى!
ــ من خدا را شكر مى كنم كه تو را خوار نمود.
ــ اى دشمن خدا! كدام خوارى؟ اگر من چشم داشتم هرگز نمى توانستى مرا دستگير كنى، امّا اكنون من خدا را شكر مى كنم چرا كه آرزوى مرا برآورده كرده است.
ــ پيرمرد! كدام آرزو؟
ــ من در جوانى آرزوى شهادت داشتم و هميشه دعا مى كردم كه خدا شهادت را نصيبم كند، امّا از مستجاب شدن دعاى خويش نااميد شده بودم. اكنون چگونه خدا را شكر كنم كه مرا به آرزويم مى رساند.542
ابن زياد از جواب ابن عفيف بر خود مى لرزد و در مقابل بزرگى ابن عفيف احساس خوارى مى كند.
ابن زياد فرياد مى زند: "زودتر گردنش را بزنيد" و جلاد شمشير خود را بالا مى گيرد و لحظاتى بعد، پيكر بى سر ابن عفيف در ميدان شهر به دار آويخته مى شود تا مايه عبرت ديگران باشد.543
اسيران هيچ خبرى از بيرون زندان ندارند و هيچ ملاقات كننده اى هم به ديدن آنها نيامده است. كودكان، بهانه پدر مى گيرند و از اين زندان تنگ و تاريك خسته شده اند. شب ها و روزها مى گذرند و اسيران هنوز در زندان هستند.
به ابن زياد خبر مى رسد كه مردم آرام آرام به جنايت خويش پى برده اند و كينه ابن زياد به دل آنها نشسته است.
او مى داند سرانجام روزى وجدان مردم بيدار خواهد شد و براى نجات از عذاب وجدان، قيام خواهند كرد. پس با خود مى گويد كه بايد براى آن روز چاره اى بينديشم.
در اين ميان ناگهان چشمش به عمرسعد مى افتد كه براى گرفتن حكم حكومت رى به قصر آمده است. ناگهان فكرى به ذهن ابن زياد مى رسد: "خوب است كارى كنم تا مردم خيال كنند همه اين جنايت ها را عمرسعد انجام داده است".
آرى! ابن زياد مى خواهد براى روزى كه آتش انتقام همه جا را فرا مى گيرد، مردم را دوباره فريب دهد و به آنها بگويد كه من عمرسعد را براى صلح فرستاده بودم، امّا او به خاطر اينكه نزد يزيد، عزيز شود و به حكومت و رياست برسد، امام حسين(ع) را كشته است.
حتماً به ياد دارى موقعى كه عمرسعد در كربلا بود، ابن زياد نامه اى براى او نوشت و در آن نامه به او دستور كشتن امام حسين(ع) را داد، اگر ابن زياد بتواند آن نامه را از عمرسعد بگيرد، كار درست مى شود.
اكنون ابن زياد نگاهى به عمرسعد مى كند و مى گويد: "اى عمرسعد، آن نامه اى كه روز هفتم محرّم برايت نوشتم كجاست، آن را خيلى زود برايم بياور".
البته عمرسعد هم به همان چيزى مى انديشد كه ابن زياد از آن نگران است.
آرى! عمرسعد به اين نتيجه رسيده است كه اگر روزى مردم قيام كنند، من بايد نامه ابن زياد را نشان بدهم و ثابت كنم كه ابن زياد دستور قتل حسين را به من داده است. براى همين، عمرسعد با لبخندى دروغين به ابن زياد مى گويد: "آن نامه را گم كرده ام. وقتى در كربلا بودم، در ميان آن همه جنگ و خونريزى، نامه شما گم شد".
ابن زياد مى داند كه او دروغ مى گويد پس با صدايى بلند فرياد مى زند: "گفتم آن نامه را نزد من بياور!". عمرسعد ناراحت مى شود و مى فهمد كه اوضاع خراب است. براى همين از جا برمى خيزد و به ابن زياد مى گويد: "آن نامه را در جاى امنى گذاشته ام، تا اگر كسى در مورد قتل حسين به من اعتراضى كرد، آن نامه را به او نشان بدهم".
نگاه كن! عمرسعد از قصر بيرون مى رود. او مى داند كه ديگر از حكومت رى خبرى نيست!
به راستى، چه زود نفرين امام حسين(ع) در حق او مستجاب شد.544
#ادامه_دارد...
✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨
ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
━═━⊰✾▪️⚫️▪️✾⊱━═━
✍ JOin 🔜 @pm_Basirat
❇️ بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ❇️
📡 @pm_Basirat 💯
☀️امروز...: #سه_شنبه :.... 1 آبان ماه 97
1397/08/01
🔴 13 صفر 1440 هجری قمری
1440/02/13
🎄23 اکتبر 2018 میلادی
2018/10/23
🌍اوقات شرعی🌍
🌞اذان صبح:04:54:06
🌝اذان ظهر:11:48:44
🌖اذان مغرب:17:37:53
☀️طلوع آفتاب:06:18:03
🌑غروب آفتاب:17:19:24
🌓نیمه شب شرعی:23:06:45
🖍🔗📅🔗🖍
🔵 رویداد
💠☀️ رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 1 آبان ماه 97 )
1️⃣ • عمليات عاشورای 4 در منطقه هورالهويزه (1364ش)
2️⃣ • تشكيل جبهه ملي به رهبري دكتر "محمد مصدق" (1328 ش)
3️⃣ • شهادت عالم مجاهد "حاج سيدمصطفي خميني" فرزند ارشد امام خميني(ره) (1356 ش)
4️⃣• اعلام اعطاي پروانه اقامت به محمدرضا پهلوي در آمريكا توسط كارتر (1358ش)
5️⃣ • تشكيل مركز زرهي سپاه پاسداران (1360 ش)
6️⃣ • انتخابات دوره سوم مجلس خبرگان رهبري (1377 ش)
7️⃣ • روز آمار و برنامه ريزي
8️⃣ • شهادت شهید علیرضا خزلی (1361ش)
9️⃣ • شهادت شهید محمدعلی سلطان محمدی (1362ش)
🔟• هانریش لوبکه رئیس جمهور آلمان وارد تهران شد. (1342 ش)
💠🌙 رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری قمری ( 13 صفر 1440 هجری قمری )
1️⃣ • وفات احمد نسايي معروف به "شيخ الاسلام" محدث شهير مسلمان (303 ق)
2️⃣ • وفات "محمد ازهري هروي" دانشمند و عالم (370 ق)
3️⃣ • درگذشت وكيل الرّعايا "كريم خان زند" مؤسس و فرمانرواي سلسلهي زنديه (1193 ق)
💠🎄 رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 23 اکتبر 2018 میلادی)
1️⃣ • تولد "پير لاروس" اديب و لغتشناس فرانسوي (1817م)
2️⃣ • روز استقلال "لائوس" از استعمار فرانسه (1953م)
3️⃣ • آغاز قيام ملي مجارستان بر ضد اتحاد جماهير شوروي (1956م)
4️⃣ • مرگ "تئوفيل گوتيه" نويسنده و شاعر معروف فرانسوي (1872م)
5️⃣ • آغاز جنگ تاريخي "العَلَمَين" در شمال افريقا در جريان جنگ جهاني دوم (1942م)
6️⃣ • تولد "عبدالعزيز رنتيسي" رهبر جنبش مقاومت اسلامي فلسطين (1947م)
7️⃣ • درگذشت "پل مولر" شيميدان برجسته سوئيسي و كاشف د.د.ت (1965م)
8️⃣ • مرگ "الكسي كاسيگين" سياستمدار معروف شوروی سابق (1980م)
9️⃣ • انفجار مقر تفنگداران امريكايي و فرانسوي در بيروت پايتخت لبنان (1983م)
📡 @pm_Basirat 💯
🔺 روز شمار مناسبتی :
💠 3 روز تا اعتراض و افشاگری حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)علیه پذیرش کاپیتولاسیون ( 1343 ه ش )
🌀حدیث امروز ( تبسم در صورت برادر مومن )
🔰 امام رضا (علیه السّلام) می فرمایند:
🔷منْ تَبَسَّمَ فِي وَجْهِ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ حَسَنَةً
🔷هر كه به روى برادر مؤمنش لبخند بزند، خداوند برايش ثوابى خواهد نوشت. *کافی ،ج2،ص206
🌼°ღ°🌼
💐اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💐
🔻ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
✅ تلگرام : (telegram)
👉 https://t.me/pm_Basirat
✅ سروش : (soroush)
👉 http://sapp.ir/pm_basirat
✅ ایتا : (Eitaa)
👉 https://eitaa.com/pm_Basirat
❣️حتما منتشر کنید تا در ثواب این امر شریک باشید.
🔵━⊰✹⚪️🔵⚪️✹⊱━🔵
📡 @pm_Basirat 💯
❣﷽❣
💠💠 #پیامبران_و_مهدویت (37)
🌐 قسمت هفتم: بنی اسرائیل؛ حزب شیطان
1⃣ #ملک_سلیمان علیه السّلام:
آخرین دوره حکومت انبیاء بر بنی اسرائیل
پس از داوود نبی و به سفارش و نصب او فرزندش سلیمان در سال 1017 پیش از میلاد به جانشینی وی می رسد. این امر به دلیل مخالفت های بی شمار گروهی از بنی اسرائیل و بهانه کردن سن کم سلیمان علیه السّلام که بارها و بارها پس از آن به عنوان حربه ای مؤثر در تاریخ از سوی حزب شیطان مورد استفاده قرار گرفت-به راحتی انجام نشد و بدینسان آغاز حکومت این پیامبر بزرگ الهی با چالش هایی جدی همراه شد.
در ادامه با تدبیر سلیمان علیه السّلام و تقدیر خداوند، بنی اسرائیل در دوران حکومت این پیامبر بزرگ به درخشان ترین دوران خود در تاریخ این قوم و بلکه تاریخ بشریت رسید که قرآن کریم آن را از زبان سلیمان علیه السّلام و به عنوان دعا و درخواست او به عنوان مُلکی معرفی می کند که پس از او شایسته هیچ کس نباشد.
در اینجا این نکته شایان ذکر است که دعا و نفرین پیامبران در تعالیم الهی و با اذن خداوند صورت می گیرد و بر این اساس آنچه از ایشان به عنوان دعا یا نفرین به ما رسیده، تقدیرات الهی است که لازمه آن دعای پیامبر بوده است.
لذا شکوه و عظمت خارق العاده حکومت سلیمان نبی حلقه ای از مجموعه برنامه ها و تقدیرات خداوندی برای ملک عظیم به شمار می آید که در آن دوره تاریخی ضرورت و استعداد تحقق آن نمایان گشته است.
در این دوران قدرت و معرفی به سلیمان علیه السّلام داده می شود که به وسیله آن می تواند کلام حیوانات را شنیده و با آنان گفتگو نماید. قرآن کریم این دانش را به نام “منطق الطیر” به ما معرفی می کند.
دو مصداق از این توانایی سلیمان علیه السّلام و استفاده وی از آن برای تقویت و تثبیت حکومتش در قرآن کریم در قالب داستان هدهد و خبر وی از بت پرستی قوم سبا و نقش این پرنده در همراهی با سلیمان علیه السّلام و مدیریت دعوت ایشان به دین خداوند و همچنین داستان مورچه در جریان یکی از لشکرکشی های سلیمان علیه السّلام بیان شده است.
همچنین به فرمان خداوند، باد با سرعتی زیاد که می توانست مسافت یک ماه را در یک نیمروز طی کند در تسخیر سلیمان علیه السّلام قرار داشت و از آن برای اداره امور حکومت بهره می برد.
🔻🔻🔻 #ادامه_دارد. . .
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🔻ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
✅ تلگرام : (telegram)
👉 https://t.me/pm_Basirat
✅ سروش : (soroush)
👉 http://sapp.ir/pm_basirat
✅ ایتا : (Eitaa)
👉 https://eitaa.com/pm_Basirat
🔵━⊰✹⚪️🔵⚪️✹⊱━🔵
تجلّـــی بصیرتـ☀️
📡 @pm_Basirat 💯 ☚ماوراء الطبیعه 72 جن و شیاطین تسخیر شده توسط سلیمان نبی #بالام پنجاه و یکمین #شی
📡 @pm_Basirat 💯
☚ماوراء الطبیعه
72 جن و شیاطین تسخیر شده توسط سلیمان نبی
#آلوسس پنجاه و دومین #شیطان تسخیر شده
شرح خصوصیات جن ها و شیاطینی که توسط سلیمان نبی اسیر شدند
📝👇👇👇👇👇
تجلّـــی بصیرتـ☀️
📡 @pm_Basirat 💯 ☚ماوراء الطبیعه 72 جن و شیاطین تسخیر شده توسط سلیمان نبی #آلوسس پنجاه و دومین #شی
📡 @pm_Basirat 💯
👿 #ﺁلوسس پنجاه و دومین شیطانی بود که حضرت سلیمان او را به بند کشید
او در مقابل انسان بصورت سرباز ﻇاهر می شود که سوار بر اسبانی بزرگ است
این #شیطان استاد نجوم و هنر است و از علوم مختلف سر در می ﺁورد
او ۳۶ سپاه از شیاطین تحت فرمان دارد
✨ ادامه دارد...
پست بعدی... 👿کامیو👿
#شیاطین_تسخیرشده_توسط_حضرت_سلیمان
ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
━═━⊰✾▪️🔳▪️✾⊱━═━
✍ JOin 🔜 @pm_Basirat
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊🎀
🍃🌸✨
🎉✨🌺
🎊
🎀
📡 @pm_Basirat 💯
❣﷽❣
🌹🌴 #آخرین_عروس 🌴🌹
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘
#قسمت8⃣1⃣
خداوند به بنى اسرائيل وعده داده بود كه به زودى موسى(ع)ظهور مى كند و آنها را از ظلم و ستم فرعون نجات مى دهد; امّا آنها از همه جا نااميد شدند، فكر مى كردند كه موسى(ع) هم كشته شده است.
ولى وعده خدا هيچ وقت تخلّف ندارد. خدا براى تولّد موسى(ع) برنامه ويژه اى داشت.
شايد شنيده باشى كه نام مادرِ موسى(ع)، "يوكابد" بود.
يوكابد تا آن شبى كه موسى(ع) را به دنيا آورد خودش هم از حامله بودنش خبر نداشت!!
تعجّب نكن! آن خدايى كه عيسى(ع) را بدون پدر آفريد، مى تواند كارى كند كه يوكابد هم متوجّه حامله بودن خودش نشود، خدا بر هر كارى تواناست!
سرانجام موسى(ع) به دنيا آمد و فقط سه نفر از تولّد او با خبر شدند: پدر، مادر و خواهرش.53
امشب كه شب نيمه شعبان است تاريخ تكرار مى شود، همان طور كه تا شب تولّد موسى(ع)، هيچ اثرى از حاملگى در يوكابد نبود، در نرجس هم هيچ اثرى نيست.54
حكومت عبّاسى مى داند كه فرزند امام عسكرى(ع)، همان مهدى(عج) است و قرار است او به همه حكومت هاى باطل پايان بدهد.
او دستور داده است تا هر طور شده از تولّد مهدى(عج) جلوگيرى شود و به همين منظور، زنان زيادى را به عنوان جاسوس استخدام كرده است. آيا مى دانى وظيفه اين زنان چيست؟
آنها بايد هر روز به خانه امام عسكرى(ع) بروند و همسر آن حضرت را زير نظر داشته باشند. وظيفه آنها اين است كه اگر اثرى از حامله بودن در نرجس ديدند سريع گزارش بدهند.
البته خوب است بدانى كه اين جاسوسان، زنان معمولى نيستند، آنها زنان قابله هستند. زنانى كه فقط با نگاه كردن به چهره يك زن مى توانند تشخيص بدهند او حامله است يا نه. آنها مى توانند حتّى هفت ماه قبل از تولّد يك نوزاد، حامله بودن مادر او را بفهمند.
خليفه نقشه هايى در سر دارد و مى خواهد اگر نرجس حامله شد هر چه زودتر او را همراه با فرزندش به قتل برساند.
او مى خواهد نقش فرعون را بازى كند. مگر فرعون هفتاد هزار نوزاد پسر را به قتل نرساند؟
اين حكومت براى باقى ماندنش حاضر است هر كارى بكند.
البته خليفه فكر مى كند تا هفت ماه ديگر، هيچ فرزندى در خانه امام عسكرى(ع) به دنيا نخواهد آمد. اين گزارشى است كه زنان قابله به او داده اند.
* * *
وقتى امام عسكرى(ع) ماجراى تولّد موسى(ع) را براى حكيمه مى گويد حكيمه متوجّه مى شود كه ماجرا چيست.
دشمنان نبايد از تولّد نوزاد آسمانىِ امشب باخبر بشوند; براى همين خدا كارى كرده است كه هيچ كس نتواند حامله بودن نرجس را حدس بزند.
حكيمه مى خواهد نزد نرجس برود. او با خود فكر مى كند كه نرجس مقامى آسمانى پيدا كرده است.
حكيمه بوسه اى بر دست نرجس مى زند و مى گويد: " #بانوى_من!".
نرجس تعجّب مى كند و مى گويد: فداى شما بشوم، چرا اين كار را مى كنى؟ شما دختر امام جواد(ع)، خواهر امام هادى(ع) و عمّه امام عسكرى(ع) هستى. من بايد دست شما را ببوسم. احترام شما بر من لازم است، شما بانوىِ من هستيد.
حكيمه لبخندى مى زند. چگونه به او جواب بدهد.
نرجس عزيزم! من فدايت شوم! همه دنيا فداى تو!
ديگر گذشت زمانى كه تو بوسه بر دستم مى زدى و مرا شرمنده لطف خود مى كردى.
حالا ديگر من بايد بر دستت بوسه بزنم و احترام تو را بيشتر بگيرم; زيرا تو امشب بانوىِ همه زنان دنيا مى شوى!
تو مادر پسرى مى شوى كه همه پيامبران آرزوى بوسه بر خاك قدم هايش را دارند.
فرزند توست كه براى اهل ايمان آسايش را به ارمغان مى آورد و ظلم و ستم را نابود مى كند.55
خدا تو را براى مادرى #آخرين_حجّت خودش انتخاب نموده و اين تاج افتخار را بر سر تو نهاده است.
تو امشب فرزندى را به دنيا مى آورى كه آقاىِ همه هستى است.56
* * *
ساعتى ديگر تا سحر نمانده است. گويا تمام هستى در انتظار است. شب هم منتظر آفتابِ امشب است.
آسمان مهتابى است و نسيم میوزد، همه شهر آرام است; امّا در اين خانه، حكيمه آرامش ندارد، او در انتظار است.
گاهى از اتاق بيرون مى آيد و به ستاره ها نگاه مى كند، گاهى به نزد نرجس مى آيد و به فكر فرو مى رود.
حكيمه به نرجس نگاه مى كند. نرجس در مقابل خدا به نماز ايستاده است. حكيمه به نرجس نزديك تر مى شود; امّا هنوز هيچ خبرى نيست كه نيست!
به راستى تا سحر چقدر مانده است؟
حكيمه با خود فكر مى كند كه خوب است نماز شب بخوانم. سجاده اش را پهن مى كند و مشغول خواندن نماز مى شود و با خداى خويش راز و نياز مى كند.
ساعتى مى گذرد، بار ديگر به نزد نرجس مى آيد، نگاهى به او مى كند و به فكر فرو مى رود.
#ادامه_دارد...
✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨
🔻ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
✅ تلگرام :
👉 https://t.me/pm_Basirat
✅ سروش :
👉 http://sapp.ir/pm_basirat
✅ ایتا :
👉 https://eitaa.com/pm_Basirat
🎀
🎊
🎉✨🌺
🍃🌸✨
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊🎀
تجلّـــی بصیرتـ☀️
@pm_Basirat 🏴 ❣﷽❣ 🌴* #هفت_شهر_عشق * 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شا
@pm_Basirat 🏴
❣﷽❣
🌴* #هفت_شهر_عشق * 🌴
🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴
#قسمت0⃣9⃣
نامه اى از طرف يزيد به كوفه مى رسد. او فرمان داده است تا ابن زياد اسيران را به سوى شام بفرستد. او مى خواهد در شام جشن بزرگى بر پا كند و پيروزى خود را به رخ مردم شام بكشد.
اسيران را از زندان بيرون مى آورند و بر شترها سوار مى كنند. نگاه كن بر دست و گردن امام سجّاد(ع) غُلّ و زنجير بسته اند.545
آيا مى دانى غُلّ چيست؟ غُلّ، حلقه آهنى است كه بر گردن مى بندند تا اسير نتواند فرار كند. دست هاى زنان را با طناب بسته اند. واى بر من! بار ديگر روسرى و چادر از سر آنها برداشته اند.546
يزيد دستور داده است آنها را مانند اسيرانِ كفّار به سوى شام ببرند. او مى خواهد قدرت خود را به همگان نشان بدهد547
و همه مردم را بترساند تا ديگر كسى جرأت نكند با حكومت بنى اُميّه مخالفت كند.
يزيد مى خواهد همه مردم شهرهاى مسير كوفه تا شام ذلّت و خوارى اسيران را ببينند.
آفتاب بر صورت هاى برهنه مى تابد و كودكان از ترس سربازان آرام آرام گريه مى كنند. يكى مى گويد: "عمّه جان ما را كجا مى برند؟" و ديگرى از ترس به خود مى پيچد.
نگاه كن! مردم كوفه جمع شده اند. آن قدر جمعيّت آمده كه راه بندان شده است. همه آنها با ديدن غربت اسيران گريه سر داده اند.
امام سجّاد(ع) بار ديگر به آنها نگاه مى كند و مى گويد: "اى مردم كوفه، شما بر ما گريه مى كنيد؟ آيا يادتان رفته است كه شما بوديد كه پدر و عزيزان ما را كشتيد".548
سرهاى همه شهيدان بر بالاى نيزه است.549
شمر دستور حركت مى دهد. سربازان، مأمور نگهبانى از اسيران هستند تا كسى خيال آزاد كردن آنها را نداشته باشد.
صداى زنگ شترها، سكوت شهر را مى شكند و سفرى طولانى آغاز مى شود.
چه كسى گفته كه زينب(س) اسير است. او امير صبر و شجاعت است. او مى رود تا تخت پادشاهى يزيد را ويران كند. او مى رود تا مردم شام را هم بيدار كند.
سرهاى عزيزان خدا بر روى نيزه ها مقابل چشم زنان است، امّا كسى نبايد صدا به گريه بلند كند.
هرگاه صداى گريه بلند مى شود سربازان با نيزه و تازيانه صدا را خاموش مى كنند.550
بدن اسيران از تازيانه سياه شده است.
كاروان به سوى شام به پيش مى رود. شمر و همراهيان او به فكر جايزه اى بزرگ هستند. آنها با خود چنين مى گويند: "وقتى به شام برسيم يزيد به ما سكّه هاى طلاى زيادى خواهد داد. اى به قربان سكّه هاى طلاى يزيد! پس به سرعت برويد، عجله كنيد و به خستگى كودكان و زنان فكر نكنيد، فقط به فكر جايزه خود باشيد.
كاروان در دل دشت و صحرا به پيش مى رود. روزها و شب ها مى گذرد. روزهاى سخت سفر، آفتاب سوزان، تشنگى، گرسنگى، گريه كودكان، بدن هاى كبود، بغض هاى نهفته در گلو و...، همراهان اين كاروان هستند.
لباس همه اسيران كهنه و خاك آلود شده است. شمر مى خواهد كارى كند كه مردم شام به چشم خوارى و ذلت به اسيران نگاه كنند.
امام سجّاد(ع) در طول اين سفر با هيچ يك از سربازان سخنى نمى گويد. او غيرت خدا است. ناموسش را اين گونه مى بيند، خواهر و همسر و عمه هايش بدون چادر و مقنعه هستند و مردم شهرهاى بين راه آنها را نگاه مى كنند و همه اينها، دل امام سجّاد(ع) را به درد آورده است.
به هر شهرى كه مى رسند مردم شادمانى مى كنند. آنها را بى دين مى خوانند و شكر خدا مى كنند كه دشمنان يزيد نابود شدند.
واى بر من! اى قلم، ديگر ننويس. چه كسى طاقت دارد اين همه مظلوميّت خاندان پيامبر را بخواند، ديگر ننويس!
روزها و شب ها مى گذرد...، كاروان به نزديك شهر شام رسيده است.
شمر و سربازان او بسيار خوشحال هستند و به يكديگر مى گويند: "آنجا را كه مى بينى شهر شام است. ما تا سكّه هاى طلا فاصله زيادى نداريم".
صداى قهقهه و شادمانى آنها بلند است.
اسيران مى فهمند كه ديگر به شام نزديك شده اند. به راستى، يزيد با آنها چه خواهد كرد؟ آيا دستور كشتن آنها را خواهد داد؟ آيا دختران را به عنوان كنيز به اهل شام هديه خواهد كرد؟!
نگاه كن! اُمّ كُلْثوم، خواهر امام حسين(ع)، به يكى از سربازان مى گويد: "من با شمرسخنى دارم". به شمر خبر مى دهند كه يكى از زنان مى خواهد با تو سخن بگويد:
ــ چه مى گويى اى دختر على!
ــ من در طول اين سفر هيچ خواسته اى از تو نداشتم، امّا بيا و به خاطر خدا، تنها خواسته مرا قبول كن.
ــ خواسته تو چيست؟
ــ اى شمر! از تو مى خواهم كه ما را از دروازه اى وارد شهر كنى كه خلوت باشد. ما دوست نداريم نامحرمان، ما را در اين حالت ببينند.
شمر خنده اى مى كند و به جاى خود برمى گردد. به نظر شما آيا شمر اين پيشنهاد را خواهد پذيرفت.؟
#ادامه_دارد....
✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨
🔻ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
✅ تلگرام :
👉 https://t.me/pm_Basirat
✅ سروش :
👉 http://sapp.ir/pm_basirat
✅ ایتا :
👉 https://eitaa.com/pm_Basirat
تجلّـــی بصیرتـ☀️
❇️ بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ❇️
📡 @pm_Basirat 💯
☀️امروز...: #چهارشنبه :.... 2 آبان ماه 97
1397/08/02
🔴 14 صفر 1440 هجری قمری
1440/02/14
🎄24 اکتبر 2018 میلادی
2018/10/24
🌍اوقات شرعی🌍
🌞اذان صبح:04:54:56
🌝اذان ظهر:11:48:36
🌖اذان مغرب:17:36:44
☀️طلوع آفتاب:06:18:58
🌑غروب آفتاب:17:18:13
🌓نیمه شب شرعی:23:06:35
🖍🔗📅🔗🖍
🔵 رویداد
💠☀️ رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 2 آبان ماه 97 )
1️⃣ • امضاي لايحه ساختار جديد دولت از سوي ناصرالدين شاه قاجار(1251 ش)
2️⃣ • به زمين زده شدن اولين كلنگ پالايشگاه نفت تهران (1344 ش)
3️⃣ • برپايي تظاهرات گسترده مردم عليه رژيم پهلوي (1357 ش)
4️⃣ • رحلت فقيه بزرگوار آيت اللَّه "سيداحمد ميرخاني" از مفاخر علماي تهران(1372 ش)
5️⃣ • ارتحال عالم رباني آيت اللَّه "محمد واصف لاهيجي" (1375 ش)
6️⃣ • شهادت شهید بیژن ساکیانی (1359ش)
7️⃣ • شهادت شهید قنبر زارع (1362ش)
8️⃣ • شهادت شهید محمد چهکندی نژاد (1364ش)
9️⃣ • زادروز شهيد مظلوم، آيت الله دکتر بهشتی (1307ش)
🔟• درگذشت ابراهیم آشتیانی پیشکسوت باشگاه پرسپولیس (1396 ش)
💠🌙 رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری قمری (14 صفر 1440 هجری قمری )
1️⃣ • شهادت "محمد بنابي بكر" از ياران امام علي(ع) در مصر توسط معاويه (38 ق)
2️⃣ • رحلت "ابن شدّاد" فقيه و مورخ مسلمان (632 ق)
3️⃣ • تولد "ملامحمد محسن فيض كاشاني" محدث، عالم و مفسر بزرگ مسلمان (1007 ق)
4️⃣ • درگذشت ميرزا "عبدالرحيم ايرواني" عالم اسلامي (1294 ق)
5️⃣ • رحلت فقيه بزرگ "شيخ محمدتقي بجنوردي" عالم و فقيه بزرگ (1314 ق)
💠🎄 رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 24 اکتبر 2018 میلادی)
1️⃣ • آغاز به كار سازمان ملل متحد معروف به پارلمان جهاني و روز ملل متحد(1945م)
2️⃣ • پذيرش ايران به عضويت سازمان ملل متحد (1945م)
3️⃣ • پايان جنگهاي 30 ساله مذهبي در اروپا پس از امضاي معاهده "وِسْتْفالي" (1648م)
4️⃣ • آغاز بحران شديد اقتصادي امريكا موسوم به "والْ استريتْ" (1929م)
5️⃣ • ايجاد بازوي نظامي اروپاي غربي و ارتش پيمان آتلانتيك شمالي ناتو (1950م)
6️⃣ • وقوع بحران خطرناك موشكي بين امريكا و شوروي بر سر كوبا (1962م)
7️⃣ • روز ملي و استقلال كشور افريقايي "زامبيا" از استعمار انگلستان (1964م)
8️⃣ • پايان جنگ چهارم اعراب و اسرائيل موسوم به جنگ رمضان (1973م)
9️⃣ • آغاز هفته جهاني خلع سلاح و توسعه (24 تا 30 اكتبر)
🔟• روز جهاني اطلاعات پيشرفته
📡 @pm_Basirat 💯
🔺 روز شمار مناسبتی :
💠 2 روز تا اعتراض و افشاگری حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)علیه پذیرش کاپیتولاسیون ( 1343 ه ش )
🌀حدیث امروز ( خوش رفتاری )
🔰 امام حسن (علیه السّلام) می فرمایند:
🔷رأسُ العَقلِ مُعاشَرَةُ النّاسِ بِالجَميلِ؛
🔷خوشرفتارى با مردم، رأس خرد است. *کشف الغمه ،ص571
🌼°ღ°🌼
💐اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💐
🔻ڪانال فرهـنگے مذهـبے بصیرتـ❀
✅ تلگرام : (telegram)
👉 https://t.me/pm_Basirat
✅ سروش : (soroush)
👉 http://sapp.ir/pm_basirat
✅ ایتا : (Eitaa)
👉 https://eitaa.com/pm_Basirat
❣️حتما منتشر کنید تا در ثواب این امر شریک باشید.