یوزارسیف
قسمت 103
بابا هم از سرکار آمد و وقتی پدر یوسف را دید و داستانش را شنید ،خدا را شکر کرد که بالاخره این پدر و پسر بعداز سالها جدایی مثل حضرت یوسف و پدر بزرگوارش به هم میرسند .گرچه دوست داشتم پدر یوسف را ببرم بالا خونه خودم وپذیزایی کنم اما با اصرار پدر وما رم خونه بابا موندیم،ازصبح تا شب از شب تا سحر مدام یوسف را میگرفتم اما باز هم در دسترس نبود...
آخه سابقه نداشت یوسف حتی زمانی که درگیر عملیات بود اینهمه مدت مرا از خودش بی خبر بذاره
دلم به تلاطمی عجیب بود و انگار خبر از وقایعی هول انگیز میداد.
صبح زود بود وبا صدای صحبت کردن پدرم واقای سبحانی از عالم دلشوره بیرون آمدم رو انداز بچه ها را صاف کردم واماده بیرون رفتن از اتاق میشدم که با صدای زنگ در خانه بر جای خود میخکوب شدم...
یعنی کی میتونه باشه؟این وقت صبح سابقه نداشت که..
برگشتم وچادرم را سر کردم وهمزمان صدای باز شدن در هال اومد وپشت سرش...
ادامه دارد...
یوزارسیف
قسمت پایانی:
هنوز پام را از در بیرون نگذاشته بودم که صدای سمیه را درحالیکه انگاراصلا متوجه اطرافش نبود بغض داشت,روبه مادرم میگفت بلند شد:
وای خاله....دلم نیومد که زنگ خونه زری را بزنم,اخه خبر دادند یوزارسیفش داره میاد....اما اینبار بی سر......وغش رفت از گریه وصدای علیرضا بود که بلند شد,سمیه جان کنترل کن الان صدا میره بالا....
دیگه حال خودم را نمیفهمیدم
این چی داشت میگفت؟!!
یوسف...یوسف....وای پدرش.... همه چی را داره میشنوه....
با پاهای لرزان وارد هال شدم,سمیه تا چشمش بهم افتاد زد تو سرش...دنیا دور سرم داشت میچرخید....همه جا تاریک تاریک شد,اخه یوزارسیف من رفته بود ,تنها پریده بود ,دیگه چیزی نفهمیدم.....
اره یوزارسیف بی صدا پرواز کرد حتی صبر نکرد تا بعداز سالها پدرش را ببینه یا بهتر بگم پدرش یوسف گمگشته اش را ببینه...
پدر یوسف ، تصمیم گرفت ,یوسف را به افغانستان ببره وتوشهر خودش دفن کند ومن ,انصاف نمیدیدم که بااین تصمیم مخالفت کنم ,اخه یوسف کل عمرش را در غربت بود الان چه خوب که در دیار خودش آرام گیرد....
بچه ها راسپردم به سمیه وبعداز مراسم تشییع درایران وزیارت یوسفم در مشهد راهی افغانستان شدیم...
حالا روی اسمان سوار هواپیما یک تابوت بین من ویک پدر درد کشیده...بوی گل میداد...یوسف به قول خودش وفا کرد وداشت من را میبرد سفر ماه عسل ,اینبار به دیار خودش ,به سرزمین ظلم کشیده ی افغانستان ,به خودم جرات دادم ارام روی تابوت را زدم کنا بند کفن یوزارسیفم را بازکردم وخواستم مثل حضرت زینب س بوسه بر رگ بریده بزنم،تن بی سر را که دیدم,گلوی بریده که پیش چشمم امد...رگهای خونین که تونگاهم نشست,نتونستم....نتونستم....از حال رفتم وگفتم قربان صبر عظیمت یا زینب س....
داشتم قالب تهی میکردم,انگار روحم داشت از تنم جدا میشد،یک باره احساس کردم سرم روی سینه ی یک بانوی مکرمه ومعظمه است,آروم شدم,آرام,آرام.......بوی گل وگلاب بوی سیب ناب درفضا,پیچید..
ناگاه صحنه ها جلوی چشمم جان گرفت...من.....کربلا....بالای سر حضرت عباس س.....آری این تعبیر خواب چندین سال پیش من بود وابوالفضل من,فدای حریم حضرت زینب س شد...
واین قصه هر روز وهر روز تکرار میشود تا قایم آل محمد(ص) از راه برسد
و اگر از این شیر زنان بپرسید(درفرجام عشقتان چه دیدید؟؟)
بی شک خواهند گفت:(ما رأیت إلا جمیلا......)
به امید ظهور حضرتش وپایان یافتن تمام ظلمها ونابودی تمام ظالمین...التماس دعا
<پایان>
نویسنده.....حسینی
🍂وقتی جنازههای بیجان نوزادان و زنان و پیران و جوانان را افتاده بر زمین میبینیم و عکس جوی جاری خون در مردمک چشمانمان میافتد، یاد تو میافتیم و آمدنت.
این روزها چقدر احساس نیاز میکنیم به آمدن یک منتقم!
🍂ما هر چه قدر هم که انتقام خون این مظلومان را بگیریم، دلمان به اندازۀ انتقام گرفتن تو از این ظالمان آرام نمیگیرد.
🍂 تو که بیایی، ریشۀ ظلم را میکَنی و تنها با ریشهکَن شدن ظلم است که دلها تسکین مییابد.
🍂کی میآیی آقا؟! بگو تا کی باید داغ بر دلمان بنشیند؟!
🍂بیا آقا! برای خاطر دلهای پر از درد مظلومان هم که شده، بیا آقا!
🇮🇷🇵🇸
📝 قتل فجیع کودک ۶ ساله فلسطینی در آمریکا
🍃🌹🍃
🔹در ایالت ایلینوی آمریکا، یک فرد تندرو آمریکایی در حالی که شعارهای ضد اسلام، فلسطین و در حمایت از رژیم اسرائیل سر می داد، یک کودک فلسطینی شش ساله را با ۲۶ ضربه چاقو به قتل رسانده و مادرش را مجروح کرد.
#فلسطین | #طوفان_الاقصی
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی
@asatid_enghelabi ایتا و سروش
38.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادواره سرداران و ۵۸ شهید شهر گرمه و دو شهید گمنام
وعده ما : پنج شنبه ۲۷ مهر ماه همزمان با نماز مغرب و عشاء
مکان : مسجد جامع شهر گرمه
ستاد یادواره شهدای گرمه (دارالشهدا)
#گزارش
#جشن_قرآن
💐 حضرت رسول صلوات الله علیه و آله می فرمایند:
وقتی معلم به کودک بگوید: بگو "بسم اللّه الرحمن الرحیم" و کودک آن را تکرار کند، خداوند برای کودک و پدر و مادرش و معلم، برائت از آتش در نظر خواهد گرفت.
"مجمع البیان، ج ۱، ص ۵۰"جشن قرآن آموزان اول ابتدایی آموزشگاه #ام_البنین با حضور امام جمعه موقت شهرستان گرمه و معاون پرورشی و تربیت بدنی اداره و اولیا و مربیان ایشان در محل امامزاده شهر ایور برگزار گردید و دو نفر از نوآموزان حافظ ۲۱ سوره قرآن، جهت دریافت جایزه، تشویق شدند
پایگاه حضرت معصومه(س)
حوزه سردارهمدانی
📰 نشریه اخبار و تحلیلهای دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲
🔗ادامه مطلب در لینک زیر
https://basirat.ir/fa/news/351956/
📌#نشریه_اخبار_و_تحلیل_ها
ما-می_آییم-گروه-سرود-وصال-مرکز-سینوا.mp3
3.46M
📢#صدای_انقلاب
💠سرود انقلابی
💠مرکز مأوا با همکاری گروه سرود وصال تهران، سرود “ما می آییم” را به مناسبت مقاومت مردم فلسطین در مقابل رژیم صهیونیستی تهیه و منتشر کرده است.
شاعر: قاسم صرافان
آهنگساز: طاها چوگان باز
تنظیم: احسان جوادی
#سرود
#مسجدالاقصی
#صهیونیسم
#فلسطین
#صدای_انقلاب
#ثامن_خراسان_شمالی
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
SedayeEnghelab-Panjare1113-07.MP3
3.76M
#صدای_انقلاب۸۴۵
💠پنجره
💠آخرین تحلیلهای روز در
رادیوصدای انقلاب
💠پنجره را در رادیو صدای انقلاب بشنوید.
💠کارشناس برنامه :احمد راستینه هفشجانی سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی
موضوع: آخرین وضعیت بهم ریخته رژیم صهیونیستی
#نوارغزه
#رژیم_صهیونیستی
#آزادی_قدس
#صدای_انقلاب
#ثامن_خراسان_شمالی
#بجنورد
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat