eitaa logo
اشعار مارال افشون
260 دنبال‌کننده
66 عکس
39 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
باید شبی دوباره خودم را صدا کنم فکری برای آخر این ماجرا کنم کوه غمیست روی دل بی نوای من باید برای شانه ی قلبم دعا کنم این خانه کوچک است،غزلخانه ای جدید باید برای خاطره هایم بنا کنم احساس را به یاد نگاه و تبسمت نذرِ قدومِ محترمِ واژه ها کنم شاید دوباره در بزنی، زود می روم روی اجاق عشق،غزل دست و پا کنم فرصت نبود خوب به جا آورم تو را باید تمام زندگی ام را قضا کنم @poem12
خوب میدانم که از خود هجرتی باید کنم با رسول عشق از نو بیعتی باید کنم پایه های اعتقادم اندکی لق میزند در حرای خویش با خود صحبتی باید کنم @poem12
جرم او غیر قابل تفهیم از ازل تا همیشه در تحریم عاقل و با اراده و محکم عاشق و بی‌اراده و تسلیم تودهٔ خاطرات و دلتنگی توده‌ای پر محبت و خوش‌خیم تنگ، نازک، شکسته، فرسوده کوزه‌ای غیر قابل ترمیم خالق روزهای تاریخی مبدأ عاشقانهٔ تقویم شعرخیز و لطیف و بارانی دل، همان پرغزل‌ترین اقلیم دل همان کوه پایبند که گاه مثل کاه است پیش پای نسیم فرق دارد شکستن این دل فرق دارد قسم به اشک یتیم @poem12
بر روی بوم فاصله ها درد می کشیم یک انتظار یخ زده و سرد می کشیم پاییز نه،همیشه جهان را از این به بعد تا رویش ظهور شما زرد می کشیم @poem12
پاییز مرگ ها و بهار مقاومت آلاله های سرخ دیار مقاومت سید حسن، حجازی و یاسین و مغنیه جانم فدای ایل و تبار مقاومت از باغ های غم زده سرریز می شود دردانه های صبر انار مقاومت ای انعکاس روشن جولان زندگی زنده است کوه دامنه دار مقاومت گل بوته های زخمی و اسلیمی امید آمیزه های نقش و نگار مقاومت بار امانتیست که بر شانه های ماست بر دوش ماست قرعه ی کار مقاومت تا انتهای جاده ی تاریخ می رویم از ابتدای راه کنار مقاومت عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ماندن به راه توست قرار مقاومت @poem12
پوسیده، ناامید، طنابی قدیمی ام من دست های خسته ی تابی قدیمی ام از گوش های ناشنوا زخم خورده ام فریاد های حرف حسابی قدیمی ام لبخندهای واقعی ام را ندیده اید! چون سال هاست پشت نقابی قدیمی ام راهی بجز نخواندن این عاشقانه نیست افسانه ای میان کتابی قدیمی ام شاید عقاب شیطنتی کودکانه یا، آمین اشتباهِ ثوابی قدیمی ام! هر روز خاطرات تو را حمل می کنم من میخ آبدیده ی قابی قدیمی ام دیر است، دیر تشنه ی فهمیدنم شدی این چشمه چشمه نیست، سرابی قدیمی ام دیر است! فصل چیدن انگور ها گذشت من تلخ تلخ تلخ! شرابی قدیمی ام @poem12
31.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پهلو به پهلو در میان دود خوابیدی گهواره بود آیا فلسطین؟! زود خوابیدی! در خانه ای که سقفش از گل های حاجاتِ، چادر نماز پاک مادر بود خوابیدی با هفت سنگ انتفاضه کودکی کردی با اضطراب قصه ی نمرود خوابیدی! در کوچه های وحشت تاریخ چرخیدی بازی نکردی،آه!خاک آلود خوابیدی مرداب دنیا شوق جریان را نمی فهمد با شوق دریا بود اگر ای رود خوابیدی! @poem12
خوب می دانم که آخر در حرم گل می کنم فصل دوری را اگر دارم تحمل می کنم می روم از خانه بیرون،بی نهایت تشنه ام بر حریم خواهر باران توسل می کنم درّه ی تاریک دلتنگی امانم را برید پس برایش می نویسم،شعر را پل می کنم می رسم با واژه ها میدان هفتاد و دو تن شهر را در سایه ی مهرش تخیّل می کنم خسته و درمانده با صدها سوال بی جواب می گذارم سر به روی شانه های آفتاب می نشینم با خیالم در حوالی حرم در بهشت خاطراتم،در خیابان ارم می روم نزدیک تر ،نزدیک تر،نزدیک تر هرچه هست و نیست را جا می گذارم پشت سر اقتدا بر خواهر خورشید هشتم می کنم با یقین و نور روحم را تیمم می کنم دفترم را چشمه ی دل آبیاری می کند قلبم اینجا جای خون احساس جاری می کند در شگفتم کاغذم طعم محبت می دهد یا دهان واژه ها بوی حقیقت می دهد گرچه امروز آمدم با بقچه ای شعر جدید من همانم،شاعر دلتنگ از خود ناامید السلام ای نبض شعر از نفس افتاده ها ای تمام دلخوشی در قفس افتاده ها لا به لای بوته های بیشه ی عشق خدا سبز می ماند غزل با ریشه ی عشق شما @poem12
باغ بی باغبان نمی ماند راه بی کاروان نمی ماند حاج قاسم، هنیه یا سنوار عشق بی ساربان نمی ماند... @poem12
با جنون مرز مشترک داریم ضاحیه، غزه، بعلبک داریم بید مجنون، صنوبر دردیم وقت غم،سایه ای خنک داریم زیر آوار و روی آواریم زنده یا مرده ایم؟ شک داریم! روی یاقوت زخمی دلمان "نحن ابناء عشق" حک داریم مات و شرمنده شعر می گوییم قصد همدردی و کمک داریم! غزه، بیروت، سوریه، لبنان ما همه درد مشترک داریم https://eitaa.com/poem12
تا آسمان بندگی باران ندارد این شوره زار زندگی پایان ندارد ماهی و حوض خانه، حتی تار و پودِ قالیچه ی مادر بزرگم جان ندارد مهمان سرایی خسته ام تاریک و بی روح متروکه ای که سال ها مهمان ندارد ابر سیاه غم که عالم را گرفتی نم نم بخوان این خیمه روضه خوان ندارد دنیا بدون آیه های محکم عشق درکی درست از سوره ی انسان ندارد https://eitaa.com/joinchat/1968177341C2c40328284
خشکیده‌ایم ،بی تو شکوفا نمی‌شویم پاییز مانده، ختم به یلدا نمی‌شویم مثل کلاف گم‌شده در بازی جهان پیچیده‌ایم در خود و پیدا نمی‌شویم آنقدر صخره ریخته بین مسیرمان سردرگمیم، وصل به دریا نمی‌شویم سرگرم ایستگاه شدیم و مسافران غافل از اینکه دیر شود، جا نمی‌شویم یک‌ عمر ندبه خوانده برای ظهور خود یک لحظه یار یوسف زهرا نمی‌شویم عجّل علی ظهورک تنهاترین امام روحی لک الفدا به لب، اما نمی‌شویم https://eitaa.com/joinchat/1968177341C2c40328284