#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
المنة للّه که علی بنده نواز است
«زان رو که مرا بر در او روی نیاز است»
هر شب بزنم باده ز میخانه ی کوثر
«وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است»
از حیدرِ کرار رسد روزیِ عالم
«وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است»
اسرارِ علی را به عدو زان که نگوییم
«با دوست بگوییم که او محرم راز است»
آخر چه بگویم ز علی آن شهِ لولاک
«کوته نتوان کرد که این قصه دراز است»
من چشم ببندم ز جهان یا اسداللّه
«تا دیده ی من بر رخِ زیبای تو باز است»
آن کس که ببیند دمی ایوانِ طلایت
«از قبله ی ابروی تو در عینِ نماز است»
من دردِ دلِ آن شهِ دل خسته ندانم
«از شمع بپرسید که در سوز و گداز است»
#سیروس_بداغی
#حافظ
@poem1401
#مناجات_با_حضرت_معصومه سلاماللهعلیها
#مدح_حضرت_معصومه سلاماللهعلیها
ای خاک درت تاج سرم خواهر سلطان
بیمه شده با فیض دمت کشورِ ایران
پیوسته به پابوسِ تو آیند ملائک
تردید ندارم که توئی مریم دوران
ثابت قدمم کرده دعاهای تو بانو
جبریل برد سجده به خاکِ تو کماکان
چون بوسه زنم بر در و دیوار حریمت
حس میکنم اینجاست همان مرقدِ پنهان
خوبانِ جهان در حرمت جمله گدایند
دم می زند از نام تو سلطانِ خراسان
ذکرش همه دم نَقلِ کرامات تو گشته است
رَه یافته هر کس که در آن روضهی رضوان
زوار تو آری همه از اهل بهشتند
ژرف است کلامِ تو چنان آیهی قران
سائل نکند ثانیه ای رو به اجانب
شد زانکه نمکگیر تو ای حضرتِ باران
صحن تو جلا داده دل و دیده ی ما را
ضمنا شده حاتم ز کراماتِ تو حیران
طوفِ حرمت را ز خدا خواسته مریم
ظاهر شده تا اینکه مقاماتِ تو بر آن
عمریست که از قلبِ محبانِ خود از لطف
غم بردهای ای مرجعِ تقلیدِ کریمان
فرمود چه خوش عالمی از جنس حقیقت
قم گشته ز فیض حرمت مرکز ایمان
کی دم بتوان زد، زِ تو با مصرع شعری
گر إذن به شاعر ندهد خالقِ منان
لطف و کرم و جود تو هرگز مگذارد
محشر بشود دیده ی ما چون همه گریان
نتوان که مرا خواند غلامِ تو یقینا
وقتی که غلامانِ تو هستند بزرگان
هستیِ غریب الغربا، عمهی سادات
یک لحظه از این بی سر و پا روی مگردان
#سیروس_بداغی
@poem_ahl