eitaa logo
اشعار اهل‌بیت علیهم‌السلام
281 دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🔰اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکُمْ یٰا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ 💠 اگر شعر خوبی روزیتون شد و ازش خوشتون اومد بفرستید: @abes80
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام‌الله‌علیه از آن زمان که خدایم سرشت تا باشم نوشت تا که فقط عاشق شما باشم نوشت با همه کس غیر تو غریب شوم نوشت تا که فقط با تو آشنا باشم خدا رقم زده این سرنوشت را؛ چه کنم؟ همیشه شاه تو باشی و من گدا باشم امام عصر! امام زمان! مباد دمی دمی که از تو و از یاد تو جدا باشم تو نیستی و من این را ز خود نپرسیدم در این زمانه که او نیست، من چرا باشم؟ میان خانه‌ات امشب عزا به پا کردی چه می‌شود که در آن مجلس عزا باشم؟ برای آنکه کمی در غمت شریک شوم اجازه می‌دهی امشب که سامرا باشم؟ قسم به اشک روانت، برای من بنویس که باز یک سحر جمعه کربلا باشم @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه از آن زمان که خدایم سرشت تا باشم نوشت تا که فقط عاشق شما باشم نوشت با همه کس غیر تو غریب شوم نوشت تا که فقط با تو آشنا باشم خدا رقم زده این سرنوشت را؛ چه کنم؟ همیشه شاه تو باشی و من گدا باشم امام عصر! امام زمان! مباد دمی دمی که از تو و از یاد تو جدا باشم تو نیستی و من این را ز خود نپرسیدم در این زمانه که او نیست، من چرا باشم؟ میان خانه‌ات امشب عزا به پا کردی چه می‌شود که در آن مجلس عزا باشم؟ برای آنکه کمی در غمت شریک شوم اجازه می‌دهی امشب که سامرا باشم؟ قسم به اشک روانت، برای من بنویس که باز یک سحر جمعه کربلا باشم @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه چنانکه درد ز مرهم جدا نخواهد شد غم از نگاه تو یکدم جدا نخواهد شد محرم و صفر و فاطمیه، نه هر روز دل تو لحظه‌ای از غم جدا نخواهد شد پس از دو ماه عزا در غم پدر ز تنت دوباره رخت محرم جدا نخواهد شد به سامرا ببری یا نه امشب از چشمم هوای ابری ماتم، جدا نخواهد شد دخیل دست من از سامرا جداست، ولی دخیل بستۀ قلبم جدا نخواهد شد غم حسین و غم توست در دل و، دستم از این دو رشتۀ محکم جدا نخواهد شد شهید شد پدر تو ولی از انگشتش به زور خنجر، خاتم جدا نخواهد شد @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه پر می‌کنیم از می‌گلوی باده‌ها را تا مست باشیم انتهای جاده‌ها را بعد از دو رکعت عشق بازی باز خواندند در رکعت سوم همان دلداده‌ها را امشب به سمت خانۀ سجاد ‌انداخت دست ارادت‌های ما سجاده‌ها را خاکیم و مشتاقیم تا دامانی امشب آنی بگیرد دست این افتاده‌ها را بعد از پدر حالا پسر می‌آید از راه خدمت کنید آقا و آقازاده ها را این دومین نوریست که تا منجلی شد او هم علی بن حسین بن علی شد با تیرهایی که روان از چشم جادوست صید غزال نرگس او هرچه آهوست حافظ! بگو باد صبا تا باز آرد عطر خوشی از نفحه‌های گیسوی دوست حالا که سجاد است و زین العابدین است محراب ما طاق و رواق آن دو ابروست محصول پیوند عرب ها و عجم‌هاست طفلی که کسری زاده است و هاشمی خوست چون همسری پادشاه کشور عشق این افتخار مادری شهربانوست این افتخار مردم این آسمان است اربابمان داماد ما ایرانیان است با یک نگاهش سنگ هم اعجاز کرده در راه اثباتش حجر لب باز کرده نه دوستانت، که ید عقده گشایت از دشمانت هم گره‌ها باز کرده حتی دعاهایت، جدا از حرف‌هایت در علم بحثی تازه را آغاز کرده شاگردهایت را هم این اسلوب تدریس آموزگار آسمان! ممتاز کرده هرکس فرازی از ابوحمزه شنیده تا قاب قوسین خدا پرواز کرده هر وقت می‌خواهم که قلبم را بشویم باید الهی لاتودّبنی بگویم آزادی از بند اسارت در اسارت دست خدا بوده است یارت در اسارت در مجلس حکام، بر منبر نشستی بر روی کرسی صدارت در اسارت بر دشمنت هم باب بخشش باز کردی یعنی شدی پیک بشارت در اسارت با دست بسته باز دستی باز داری وقتی عطا گشته است کارت در اسارت جسم شهیدان را که کفن و دفن کردی با اشک می‌خواندی زیارت در اسارت ای آسمان، شرمنده از باران چشمت دست مرا پر می‌کند احسان چشمت @poem_ahl