همیشه نذری خوردنی خوراکی نیست
میشه
📚خوراک فکری سالم به کودکان و نوجوانان جوانان عزیزمان 📚
هم نذری خیرات همچنین خرمای کاغذی برای اموات مون
و صدقات فرهنگی آموزشی
برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی باشد
امید که مقدمات ظهور حضرت حجت
امام عزیزمان شود 📚
ما را در امر آموزشی اجرایی فرهنگی
یاری دهید 📚✅
شماره کارت:
🌷۶۲۷۴۱۲۱۱۹۵۷۷۱۶۳۹🌷
اقتصاد نوین _مریم انگشت باف
24.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حقیقت انتخابات 😁
بازنشر باشما😉
_________________
◀️ #افشون_پریشون تنها کانال طنز😂
در نقد افشون و پریشونیهای ضد عفاف و حجاب
برای #جهاد_تبیین، رسانه باشید و به کانال [افشون و پریشون] بپیوندید.
https://eitaa.com/joinchat/504102970C06f618a306
برای ورود به صفحه اینستاگرام روی کلمه زیر کلیک کنید👇
اینستاگرام
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
📰 #روزنامه_کیهان
دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۳
🔹️گزارش خبری تحلیلی کیهان
تنور انتخابات داغ شد این ۶ نامزد با هم رقابت میکنند
🔹️ آمریکا و اسرائیل ۱۰۰۰ غیرنظامی را برای نجات ۴ اسیر به خاک و خون کشیدند!
حمام خون به بهانه نجات ۴ اسیر!
🔹️وزیر نیرو در جلسه علنی مجلس:
دولت سیزدهم بیش از ۹ هزار مگاوات به ظرفیت نیروگاههای کشور اضافه کرد
🔹️ واکنش رسانههای بیگانه به اعلام نامزدهای تأیید شده
@kayhan_online
جمعه ای که گذشت تصمیم گرفتیم
یک تفریح مختصر و مفیدی داشته باشیم صبحانه و ناهار آماده کردیم
با والدین آقای بیت رفتیم بیرون از شهر
طرفای طالقان 🛣
دختران بیت مان زیادی خوشحال بودن 🥰
خودمون که خودرو نداریم
با وسیله نقلیه پدر آقای بیت رفتیم
از صبح که بساط اسباب وسایل جمع میکردم همش تو دلم توسل میکردم و موقع راه افتادن همینطور
که از این قیافه های هچل هفت نبینم 😂
وگرنه قاطی میکنم تذکر میدم 😅
القصه رفتیم دیگه نزدیک های
محل مورد نظر بودیم کم کم قیافه های 😵💫😵🥴
دیدیم چون مطهره بانو صبح زود بیدار شده بود
دیگه گریه سر داد و بسیار خسته و جیغ جیغ میکرد تو ماشین
که همه توجه شون به ما جلب شده بود حالا اون بماند 😐
دیگه نمیتونستم تذکر بدم چون مطهره در حال گریه زاری بود
همزمان ماشین هم که احوال درست حسابی نداره دیگه سربالایی نمیرفت کلا 😁
هی تو دلم میگفتم خداروشکر 😜
دیگه مجبور شدیم برگردیم چون ماشین نمیرفت بالا 🙃
رفتیم زیر سایه یک عدد درخت که جوی پر آبی هم بود 😃
من ذوق کردم بچه ها هینطور پریدن تو آب 😊
الحمدلله رب العامین
ماشین ها رفت آمد داشتن اما کنار ما قیافه های مسأله دار نبودن گاهی میامدن میرفتن
دیگه ما سرگرم آب بازی بودیم لباس عوض کردن
ناهار میوه چای میل کردیم
دورتر از ما خانواده ای نشستن
یک نفر بیحجاب داشتن
رفتم تذکر دادم با اشاره
سر کردن شال
رد شدم از کنار شون
یک خانم مسن مانتوی
اما با حجاب کنارش بود با خنده به ایشان اشاره کردم بهش بگه شال ش بپوشه همان خانم منم دید
با عصبانیت نگاهم کرد
اما برگشتم دیدم شل سرش کرده