مراسم بدرقه اولین کاروان دوره تربیت و تعالی خانواده کارکنان در عتبات عالیات سال ۱۴۰۲.
#پلیس_ترازانقلاب
#تولیدی_عس_مرکزی
🌹روابط عمومی پلیس🌹
تشییع شهید عرصه امنیت سرهنگ دوم "محمدرضا اسدالهی "
زمان: ۲۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲
پس از برگزاری نماز عبادی سیاسی جمعه
مکان: استان هرمزگان_ شهرستان بندرلنگه
از عموم مردم شهید پرور استان هرمزگان، مسئولین، فرهنگیان، ادارات و سازمانها، اصحاب محترم رسانه و نیروهای مسلح استان جهت حضور در مراسم تشییع این شهید گرانقدر دعوت بعمل می آید.
🌷▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩🌷
#شهادتتمبارک
#شهیدمدافع_امنیت
#شهید_محمدرضا_اسدالهی
🌹روابط عمومی پلیس🌹
شهادت بدین معنا است که یک انسان برترین و محبوبترین سرمایهی دنیوی خویش را نثار آرمانی سازد که معتقد است زنده ماندن و بارور شدن آن، به سود بشریت است. ۱۳۸۱/۰۹/۱۵ #شهید_محمدرضا_اسداللهی
#پلیس_مقتدر
#پلیس_تراز انقلاب اسلامی
#تولیدی ع س مرکز آموزش شهیدادیبی فراجا
🌹روابط عمومی پلیس🌹
🔹کشف ۸۱۸ کیلوگرم موادمخدر در خوزستان
🔻فرمانده انتظامی خوزستان:
🔹در راستای تداوم اجرای طرحهای برخورد با عناصر اصلی تهیه، توزیع و ترانزیت موادمخدر، پلیس مبارزه با موادمخدر استان و رده همنام در شهرستان بهبهان طی هفته گذشته با تسلط اطلاعاتی از انتقال سه محموله موادمخدر سنتی و صنعتی به خوزستان و دپوی یک محموله دیگر در استان مطلع شدند.
🔹ماموران پلیس مبارزه با موادمخدر استان و انتظامی شهرستان بهبهان با اشراف، کنترل و رصد مستمر اطلاعاتی بر تحرکات قاچاقچیان مواد مخدر در دو عملیات مقتدرانه و منسجم دو دستگاه خودروی کامیون و پژو پارس که قصد ورود به استان داشتند را توقیف و در بازرسی از آنها مقدار ۷۶۷ کیلو گرم مواد مخدر از نوع تریاک که به طرز ماهرانهای در آنها جاسازی شده بود، کشف و چهار سوداگر مرگ را دستگیر کردند.
#پلیس_ترازانقلاب
#تولیدی_عس_خوزستان
🌹روابط عمومی پلیس🌹
🌸مقام معظم رهبری (مدظله العالی)
🌸مهمترین عامل پیشرفت کشور علم و فناوری است.
#تولیدی_عس_گلستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نگاه و توجه حاج قاسم به خانواده شهدا
🔹این کلیپ با دل من خیلی بازی کرده رفیق به خدا شهدا حاضر و ناظرند😭
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_چهارم
💠 انگار گناه #ایرانی و رافضی بودن با هیچ آبی از دامنم پاک نمیشد که خودش را عقب کشید و خواست در را ببندد که سعد با دستش در را گرفت و گله کرد :«من قبلاً با ولید حرف زدم!» و او با لحنی چندشآور پرخاش کرد :«هر وقت این #رافضی رو طلاق دادی، برگرد!»
در را طوری به هم کوبید که حس کردم اگر میشد سر این ایرانی را با همین ضرب به زمین میکوبید. نگاهم به در بسته ماند و در همین اولین قدم، از #مبارزه پشیمان شده بودم که لبم لرزید و اشکم تا روی زمین چکید.
💠 سعد زیر لب به ولید ناسزا میگفت و من نمیدانستم چرا در ایام #نوروز آواره اینجا شدهایم که سرم را بالا گرفتم و با گریه اعتراض کردم :«این ولید کیه که تو به امیدش اومدی اینجا؟ چرا منو نمیبری خونه خودتون؟ این چرا از من بدش اومد؟»
صورت سفید سعد در آفتاب بعد از ظهر گل انداخته و بیشتر از عصبانیت سرخ شده بود و انگار او هم مرا مقصر میدانست که بهجای دلداری با صدایی خفه توبیخم کرد :«چون ولید بهش گفته بود زن من ایرانیه، فهمید #شیعه هستی! اینام وهابی هستن و شیعه رو #کافر میدونن!»
💠 از روز نخست میدانستم سعد #سُنی است، او هم از #تشیّع من باخبر بود و برای هیچکدام این تفاوت مطرح نبود که اصلاً پابند #مذهبمان نبودیم و تنها برای آزادی و انسانیت مبارزه میکردیم.
حالا باور نمیکردم وقتی برای آزادی #سوریه به این کشور آمدهام به جرم مذهبی که خودم هم قبولش ندارم، تحریم شوم که حیرتزده پرسیدم :«تو چرا با همچین آدمهای احمقی کار میکنی؟» و جواب سوالم در آستینش بود که با پوزخندی سادگیام را به تمسخر گرفت :«ما با اینا همکاری نمیکنیم! ما فقط از این احمقها استفاده میکنیم!»
💠 همهمه جمعیت از خیابان اصلی به گوشم میرسید و همین هیاهو شاهد ادعای سعد بود که باز #مستانه خندید و گفت :«همین احمقها چند روز پیش کاخ دادگستری و کلی ماشین دولتی رو آتیش زدن تا استاندار عوض بشه!»
سپس به چشمانم دقیق شد و با همان رنگ نیرنگی که در نگاهش پیدا بود، خبر داد :«فقط سه روز بعد استاندار عوض شد! این یعنی ما با همین احمقهای وحشی میتونیم حکومت #بشار_اسد رو به زانو دربیاریم!»
💠 او میگفت و من تازه میفهمیدم تمام شبهایی که خانه نوعروسانهام را با دنیایی از سلیقه برای عید مهیا میکردم و او فقط در شبکههای #العریبه و #الجزیره میچرخید، چه خوابی برای نوروزمان میدیده که دیگر این #جنگ بود، نه مبارزه!
ترسیده بودم، از نگاه مرد #وهابی که تشنه به خونم بود، از بوی دود، از فریاد اعتراض مردم و شهری که دیگر شبیه جهنم شده بود و مقابل چشمانش به التماس افتادم :«بیا برگردیم سعد! من میترسم!»
در گرمای هوا و در برابر اشک مظلومانهام صورتش از عرق پُر شده و نمیخواست به رخم بکشد با پای خودم به این معرکه آمدم که با درماندگی نگاهم کرد و شاید اگر آن تماس برقرار نمیشد به هوای #عشقش هم که شده برمیگشت.
از پشت تلفن نسخه جدیدی برایش پیچیدند که چمدان را از روی زمین بلند کرد و دیگر گریههایم فراموشش شد که به سمت خیابان به راه افتاد.
💠 قدمهایم را دنبالش میکشیدم و هنوز سوالم بیپاسخ مانده بود که #معصومانه پرسیدم :«چرا نمیریم خونه خودتون؟» به سمتم چرخید و در شلوغی شهر عربده کشید تا دروغش را بهتر بشنوم :«خونواده من #حلب زندگی میکنن! من بهت دروغ گفتم چون باید میاومدیم #درعا!»
باورم نمیشد مردی که #عاشقش بودم فریبم دهد و او نمیفهمید چه بلایی سر دلم آورده که برایم خط و نشان کشید :«امشب میریم مسجد #العُمَری میمونیم تا صبح!» دیگر در نگاهش ردّی از #محبت نمیدیدم که قلبم یخ زد و لحنم هم مثل دلم لرزید :«من میخوام برگردم!»
💠 چند قدم بینمان فاصله نبود و همین فاصله را به سمتم دوید تا با تمام قدرت به صورتم سیلی بزند که تعادلم به هم خورد، با پهلو به زمین افتادم و ظاهراً سیلی زمین محکمتر بود که لبم از تیزی دندانم پاره شد.
طعم گرم #خون را در دهانم حس میکردم و سردی نگاه سعد سختتر بود که از هر دو چشم پشیمانم اشک فواره زد. صدای #تیراندازی را میشنیدم، در خیابان اصلی آتش از ساختمانی شعله میکشید و از پشت شیشه گریه میدیدم جمعیت به داخل کوچه میدوند و مثل کودکی از ترس به زمین چسبیده بودم.
💠 سعد دستم را کشید تا بلندم کند و هنوز از زمین جدا نشده، شانهام آتش گرفت و با صورت به زمین خوردم. حجم خون از بدنم روی زمین میرفت و #گلوله طوری شانهام را شکافته بود که از شدت درد ضجه میزدم...
#ادامه_دارد
#قسمت_چهارم
#دمشق_شهرِ_عشق
#تولیدی_عس_زنجان
🌸کوچه هایمان را به نامشان کردیم
که هرگاه آدرس منزلمان را میدهیم بدانیم
از گذرگاه خون کدام شهید است که با #آرامش به خانه میرسیم.🌸
#شهدای_فراجا
#شهدای_مدافع_وطن
#پلیس_ترازانقلاب
#تولیدی_عس_کردستان
#دخترانه
💔و چقدر دلمـ برایت تنگ است بابایی
فرزند شهید گرانقدر "محمدرضا اسدالهی " 😭
💢 انتشار برای اولین بار
🔹 ️صحبت ها و درخواست های متهمین حادثه خانه اصفهان بعد از آخرین دادگاه:
🔹 ️به ما گفتند امشب رژیم عوض میشه، سریع رفتم اسلحه خریدیم.
🔹 ️جرممان را قبول داریم.
🔹 ️کسانی که در خارج نشسته اند و می گویند بریزید بیرون، ما را بدبخت کردند و حالا خودشان در رفاه هستند.
✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢میدونی شوتی چیه؟؟؟
🔹آنها شهیدان نان نیستند که ماشین هایشان را در بنادر تا سقف از لباس و پتو پر میکنند و با آرامش خاطر به سمت تهران می آیند و تو برایش هشتگ #شهید_نان میزنی
🔹آنها برای لقمه ای نان، جان انسان ها را میگیرند، انسانی مانند شهید پلیس #مهدی_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مردان بیادعا کجا و شلوارک صورتیپوشا کجا!
💢مراسم وداع و تشییع شهید مدافع نظم و امنیت پلیس شهید محمد رضا اسدالهی در نمازعبادی سیاسی جمعه شهرستان بندر لنگه استان هرمزگان