eitaa logo
روابط عمومی‌ پلیس اردبیل
1.2هزار دنبال‌کننده
26.3هزار عکس
11هزار ویدیو
167 فایل
#پلیس_تراز_انقلاب_اسلامی #پلیس_اردبیل ارتباط با ادمین @Admin_police_ardebil
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨تلف شدن 251 راس دام در ییلاقات مشگین شهر 🔺فرمانده انتظامی استان اردبیل از تلف شدن بیش 251 راس دام بر اثر بارش برف و برودت هوا در ییلاقات شهرستان "مشگین شهر" خبر داد. 🔸سردار "جواد تقوی" در گفت و گو با خبرنگار پایگاه خبری پلیس اظهار داشت: با توجه به شروع فصل کوچ و حضور عشایر در ییلاقات شهرستان "مشگین شهر"، طی روزهای گذشته شاهد بارش برف و افت دماو برودت هوا در این مناطق و غافلگیر شدن عشایر بودیم. 🔸وی افزود: بارش برف و افت دما و برودت هوا باعث تلف شدن 251 راس دام در ییلاقات مشگین شهر شد. 🔺فرمانده انتظامی استان اردبیل با اشاره به حضور پلیس و نیروهای امدادی در مناطق حادثه دیده، از تحویل علوفه خشک، چادر، هیزم ، مواد سوختی و سایر مایحتاج به عشایر زیان دیده خبر داد و تصریح کرد: عشایر عزیز با جدی گرفتن هشدارهای سازمان هواشناسی، در زمان بارش نزولات آسمانی سعی کنند از رفتن به ارتفاعات خودداری و جهت کاستن از خسارات احتمالی احشام خود را در مراکز قانونی بیمه کنند.#
🚨خواستگاری، به قیمت جان عاشق جوان تمام شد 🔺فرمانده انتظامی استان اردبیل از دستگیری قاتلی که اقدام به قتل جوانی که خواستگار دخترش بود؛ خبر داد. 🔸سردار "جواد تقوی" در گفت و گو با خبرنگار پايگاه خبري پليس اظهار داشت: در پی اعلام مفقودی جوانی 24 ساله اهل یکی از روستای شهرستان اردبیل توسط خانواده اش به پلیس، بررسی موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت. 🔸وي افزود: با انجام بررسی های تخصصی و تحقیقات جامع مشخص شد این جوان عاشق دختری بوده که پس از خواستگاری از او و مخالفت شدید خانواده، پدر دختر در اقدامی هولناک و با همدستی فردی دیگر این جوان را به بهانه حل اختلافات به زمین های بایر اطراف روستا کشانده و او را با اسلحه شکاری به قتل رسانده اند. 🔺فرمانده انتظامی استان اردبیل با اشاره به دستگیری قاتل و همدست او در عملیات هوشمندانه پلیسی گفت: جسد مقتول و سلاح مورد استفاده در قتل کشف شد. 🔸سردار تقوی تصریح کرد: قاتل و همدستش در بازجویی های پلیس به جرم ارتکابی اعتراف و تحویل مرجع قضائی شدند.
🚨ضاربان آمر به معروف دستگیر شدند 🔺فرمانده انتظامی استان اردبیل از شناسایی و دستگیری 5 ضارب آمر به معروف و ناهی از منکر در کمتر از 3 ساعت در شهرستان "نمین" این استان خبر داد. 🔸سردار "جواد تقوی" در گفت و گو با خبرنگار پایگاه خبری پلیس اظهار داشت: در پی دریافت گزارش های مردمی مبنی بر اینکه یکی از آمران به معروف در منطقه توریستی جنگل "فندقلو" شهرستان "نمین" در مواجهه با بی حجابی اقدام به تذکر لسانی و عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر کرده و توسط تعدادی افراد مورد بی احترامی و ضرب و جرح قرار گرفته، بررسی موضوع به صورت ویژه در دستور کار پلیس قرار گرفت. 🔺وی افزود: با انجام بررسی های تخصصی و در کمتر از 3 ساعت ضاربان که 5 نفر بودند شناسایی و با اشرافیت اطلاعاتی و عملیات هوشمندانه پلیسی دستگیر شدند. 🔸فرمانده انتظامی استان اردبیل با اشاره به تحویل ضاربان به مرجع قضائی تاکید کرد: امنیت و آرامش جامعه خط قرمز پلیس بوده و کسانی که بخواهند خدشه ای به امنیت و آرامش شهروندان وارد کنند پلیس با آنان شدید و قانونی برخورد خواهد کرد.#
🌺طرح| حضرت معصومه(سلام الله علیها)، دختر جوان تربيت شده دامان اهل بيت پيغمبر...
🌹امام رضا عليه السلام فرمود:«کسي که فاطمه معصومه را زيارت کند، در حالي که حق او را بشناسد، بهشت براي او است.» 📚بحارالأنوار، ج102، ص266
اینستاگرام ویدیوهای مربوط به جانیان ⁧ ⁩ را به سرعت حذف می کند تا شبکه های ماهواره ای و پلتفورمهای آمریکایی بدون کمترین مزاحمی جمع زیادی از مردم بی دفاع را با دروغ بمباران کنند. این بزرگترین فیلتر و سانسور جهان برای تحقق یک جنایات جنگ رسانه ای است.
✍️ 💠 یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی و گوشه‌ای دیگر جعبه‌های ؛ نمی‌دانستم اینهمه ساز و برگ از کجا جمع شده و مصطفی می‌خواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد :«سریعتر بیاید!» تا رسیدن به خانه، در کوچه‌های سرد و ساکت شهری که از در و دیوارش می‌پاشید، هزار بار جان کندم و درهر قدم می‌دیدم مصطفی با نگرانی به پشت سر می‌چرخد تا کسی دنبالم نباشد. 💠 به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بی‌هوشی روی همان بستر سپید افتادم. در خنکای شب فروردین ماه، از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده و سمیه هر چه برایم تدارک می‌دید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمی‌رفت و همین حال خرابم مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد :«شما اینجا چیکار می‌کنید؟» 💠 شاید هم از سکوت مشکوک سعد فهمیده بود به بوی به این شهر آمده‌ایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید :«چرا نرفتید بیمارستان؟» صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه می‌خواست کند که برای اعتراض برادرشوهرش بهانه تراشید :«اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه!» 💠 سعد از امکانات رفقایش اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد :«دکتر تو بود...» و مصطفی منتظر همین بود که با قاطعیت کلامش را شکست :«کی این بیمارستان صحرایی رو تو ۴۸ ساعت تو مسجد درست کرد؟» برادرش اهل بود و می‌دانست چه آتشی وارد این شهر شده که تکیه‌اش را از پشتی گرفت و سر به شکایت گذاشت :«دو هفته پیش یه کامیون اسلحه وارد درعا کرده!» و نمی‌خواست این لکه ننگ به دامن مردم درعا بماند که با لحنی محکم ادامه داد :«البته قبلش خودشون رو از مرز رسونده بودن درعا و اسلحه‌ها رو تو مسجد عُمری تحویل گرفتن!» 💠 سپس از روی تأسف سری تکان داد و از آنچه در این دو هفته بر سر درعا آمده، درددل کرد :«دو ماه پیش که اعتراضات تو شروع شد، مردم این شهر هم اعتراضایی به دولت داشتن، اما از این خبرا نبود!» از چشمان وحشتزده سعد می‌فهمیدم از حضور در این خانه پشیمان شده که مدام در جایش می‌جنبید و مصطفی امانش نمی‌داد که رو به برادرش، به در گفت تا دیوار بشنود :«اگه به مردم باشه الان چند ماهه دارن تو و و تظاهرات می‌کنن، ولی نه اسلحه دارن نه شهر رو به آتیش می‌کشن!» و دلش به همین اشاره مبهم راضی نشد که دوباره به سمت سعد چرخید و زیر پایش را خالی کرد :«می‌دونی کی به زنت کرده؟» 💠 سعد نگاهش بین جمع می‌چرخید، دلش می‌خواست کسی نجاتش دهد و من نفسی برای حمایت نداشتم که صدایش در گلو گم شد :«نمی‌دونم، ما داشتیم می‌رفتیم سمت خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی دارن فرار می‌کنن سمت ما، همونجا تیر خورد.» من نمی‌دانستم اما انگار خودش می‌دانست می‌گوید که صورتش سرخ شده بود، بین هر کلمه نفس نفس می‌زد و مصطفی می‌خواست تکلیف این گلوله را همینجا مشخص کند که با لبخندی تلخ دروغش را به تمسخر گرفت :«اگه به جای مسجد عُمری، زنت رو برده بودی بیمارستان، می‌دیدی چند تا پلیس و نیروی هم کنار مردم به گلوله بسته شدن، اونا رو هم ارتش زده؟» 💠 سمیه سرش را از ناراحتی به زیر انداخته، شوهرش انگار از پناه دادن به این زوج پشیمان شده و سعد فاتحه این محکمه را خوانده بود که فقط به مصطفی نگاه می‌کرد و او همچنان از که روی حنجره‌ام دیده بود، زخمی بود که رو به سعد اعتراض کرد :«فکر نکردی بین اینهمه وهابی تشنه به خون ، چه بلایی ممکنه سر بیاد؟» دلم برای سعد می‌تپید و این جوان از زبان دل شکسته‌ام حرف می‌زد که دوباره به گریه افتادم و سعد طاقتش تمام شده بود که از جا پرید و با بی‌حیایی صدایش را بلند کرد :«من زنم رو با خودم می‌برم!» 💠 برادر مصطفی دستپاچه از جا بلند شد تا مانع سعد شود که خون در صدای مصطفی پاشید و مردانه فریاد کشید :«پاتون رو از خونه بذارین بیرون، سر هر دوتون رو سینه‌تونه!» برادرش دست سعد را گرفت و دردمندانه التماسش کرد :«این شبا شهر قُرق شده که خون شیعه رو حلال می‌دونن! بخصوص که زنت و بهش رحم نمی‌کنن! تک تیراندازاشون رو پشت بوم خونه‌ها کمین کردن و مردم و پلیس رو بی‌هدف می‌زنن!»...
💢مدال افتخار 🔹وقتی بودی هم مدال افتخارم را داشتم، با خدمت خالصانه ات با قلب رئوفت ات با چشم هایم می دیدم از خود گذشتی هایت را بابا شهادتت افتخار بود بابا اما رفتنت داغی شد بر دلم چقدر خالی بود آغوشت در لحظه ای که همکارانت مدال را بر گردنم انداختند... هرچند میدانم تو بودی اما من ندیدمت تو همیشه حواست هست بابا... همیشه... 🔹شهید علیرضا شهرکی ترور توسط اشرار مسلح 10 اردیبهشت 1402
بسم الله الرحمن الرحیم 🔻 ذکر امروز شنبه 30 اردیبهشت ماه 1402 به یاد همه شهداء به ویژه شهید پرویز عبدی پور
🔹رئیس سازمان عقیدتی سیاسی فراجا: 🇮🇷مردم در مقابل هتاکان به ارزش های نظام اسلامی ایستادگی خواهند کرد چرا که به پیروی از شهدا🌹 و رهبری💐 معتقد هستند. انقلاب گیلان