#داستانک
مرد فقیرى بود که همسرش از ماست کره میگرفت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر میفرخت، آن زن کره ها را به صورت توپ های یک کیلویى در می آورد. مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: ما ترازویی نداریم، بنابراین یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر شما را به عنوان وزنه قرار دادیم. مرد بقال از شرمندگی نمیدانست چه بگوید.
✅ یقین داشته باش که: به اندازه خودت
برای تو اندازه گرفته می شود.
#پندانه #تلنگر
💡با ما همراه باشید...
به کانال مشارکت عمومی پلیس زنجان بپیوندید
@police_mosharekat_hamegani
ارتباط با ادمین
@Admin_mosharekat_hamegani
🍃🕊
✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🌱🌻🌱🌻🌱🌺🌱🌻🌱🌻🌱
🌱
📨 #داستانک
گنجشکی به خدا گفت:
لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگیم سر پناه بی کسیم بود، طوفان تو آن را از من گرفت!
کجای دنیای تورا گرفته بودم؟
خدا درجواب گفت:
ماری در راه لانه ات بود تو خواب بودی باد را گفتم لانه ات را واژگون کند آنگاه تواز کمین مار پر گشودی.
چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنیم برخواستی.
مردي در حالي كه به قصرها و خانه هاي زيبا مينگريست به دوستش گفت:
وقتي اين همه اموال رو تقسيم ميكردن ما كجا بوديم. دوست او دستش رو گرفت و به بيمارستان برد
و گفت: وقتي اين بيماريها رو تقسيم ميكردن ما كجا بوديم!!!!
خدايا واسه داده ها و نداده هات شكر.
🌸═❁🍃❈🌸❈🍃❁═ 🌸
☑️🌐لطفا به سایر کانال ها و گروه ها فوروارد کنید
#طرح_جامع_کنترل_و_
#کاهش_آسیب_های_اجتماعی🛗🚸🌐
#انتظامی_خودمان
#شهروند_قانون_مدار
#پلیس_خدمتگزار
#پلیس_زنجان
به کانال مشارکت عمومی پلیس زنجان بپیوندید
@police_mosharekat_hamegani
ارتباط با ادمین
@Admin_mosharekat_hamegani