eitaa logo
کانال استاد عالی
8.3هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
14.9هزار ویدیو
449 فایل
کانال استاد عالی❤♥️♥️ تبادل وتبلیغ نداریم❌ برداشت از کانال با صلوات آزاد🌷 🌷 ما را بدوستان معرفی کنید تا دوستان بیشتری از بیانات استاد بهره مند شوند مدیر: @Mohamad0922_F ادمین : @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 صلی الله علیک یا اباالفضل العباس ▪️ ماه به‌خون‌افتاده تا عکسی از رخسار ماه افتاد در آب رفت از جلال و هیبتش آیینه از تاب برداشت آب و بر لب آورد و فرو ریخت در حسرت یک بوسه‌اش خون شد دل آب پیچید در پایش که دست از او نشوید شد آب هم پابند آن گیسوی پُرتاب بگذاشت پا در علقمه دریای غیرت بگذشت تشنه از کنار آبْ مهتاب او تشنه رفت و تا قیامت آبِ ناکام در دل گرفته عکس آن دردانه را قاب ساقی به‌سوی تشنگان می‌رفت سرمست تا که به میخانه رساند بادۀ ناب مشکی پر از امید را بر دوش می‌برد آن شاه خوبان، شیر هَیجا، شمع احباب بارانی از تیر آمد اما او سپر شد می‌رفت در موج خطر بی ترس گرداب کی از هجوم شب‌پره ترسد عقابی؟ پولاد کی می‌لرزد از غوغای سیماب؟ هرگز نلرزد پشت کوه از لشکر کاه دریا نخواهد شد اسیر چنگ مرداب از تیرها با جانش استقبال می‌کرد تا که بَرد آبی سوی گل‌های بی‌تاب انداختند از پیکرش دست و نلرزید تنها امیدش را به دندان کرد قلاب آن مشک را چون طفل در آغوش می‌برد سقا صدف شد، مشکْ مرواریدِ خوشاب تا که رساند قطرۀ آبی به اصغر شاید شود آن غنچۀ پژمرده شاداب در چشم او تصویری از لب‌های تشنه در گوش او بانگ «عمو بشتاب، بشتاب» پا تا سرش خون بود و فکر خیمه‌ها بود تا تشنه‌کامان را کند از آبْ سیراب دشت تنش شد بیشه‌ای از تیر دشمن خون دل او می‌چکید از چشم نُشّاب شد تیرها بال و پرش، در اوج می‌رفت تا آنکه شد تیری به‌سوی مشک پرتاب هم آب مشک و هم امیدش بر زمین ریخت شد جام ساقی خالی از آن دُرّ نایاب دیگر نه شوق راندن و نه پای رفتن درمانده و نومید شد ماه جهان‌تاب با هم یکی شد آب مشک و اشک عباس از مشک سقا بر زمین می‌ریخت خوناب شد بوسه‌گاه تیرها آن ماه خونین یک تیر هم زد بوسه بر آن چشم جذاب مرغ دلش یک‌باره پر زد تا مدینه چون روضه‌های فاطمیه دارد آداب از روضه‌های فاطمه می‌مرد اباالفضل هر بار حرفی مجتبی می‌زد از این باب می‌سوخت عمری از غم زهرا و حیدر شد بی‌قرارِ مادر آن محبوب احباب ناگاه دستی آمد و شق‌القمر کرد افتاد با صورت به خاک آن ماه محراب دستش جدا فرقش دوتا چشمش پر از خون در راه وصل دوست شد آماده اسباب ناگه پسر خواندش صدایی مهرپرور او دید مادر را به بیداری، نه در خواب آمد به ساحل کشتی پهلوگرفته از داغ دلبندش کشید آه جگرتاب پیچید بوی عطر یاس و سیب در دشت از خیمه‌ها می‌آمد آوای "عمو، آب" شد بار اول که صدا می‌زد: برادر ماه به‌خون‌افتاده را خورشید دریاب... ▪️▪️▪️؛ مولا به‌سوی خیمه‌ها برگشت تنها دیگر نه در تن تاب و نه در پاش پایاب پشتش شکست و باغ امیدش خزان شد بی چاره شد آن چارۀ خویشان و اصحاب از علقمه می‌آمد اما بی علمدار می‌آمد و از چشم او می‌رفت سیلاب زینب شود کم‌کم مهیای اسارت ای وای من از روضۀ خلخال و جَلباب ✍️ 🏴
۴ مرداد ۱۴۰۲
. ▪️صلَّی اللهُ عَلیکَ یا سَیدَنَا العَطشان بانگ شادی و هلهله برخاست چون به میدان نشست گرد و غبار غرق خون بود هستی زینب زخم‌های تنش هزارهزار سوی مقتل دوید مویه‌کنان تا خودش را سپر کند زینب اندکی دیر گر رسد باید خاک ماتم به سر کند زینب غرق در خون نفس‌نفس می‌زد حضرت عشق بی‌کس و تنها رمقی چون نداشت با چشمش از خودش دور کرد خواهر را پس‌ازآن شمر سوی مقتل رفت رفت تا کار را تمام کند کار او که تمام بود! خدا رحم بر خواهر امام کند می‌برید از حسین سر ظالم نبرید از حسین دل زینب به سر و سینه می‌زد و می‌کرد خاک‌ها را به اشکْ گِل زینب مویه می‌کرد زینب و برخاست نالۀ "یا بُنَیَّ" از گودال در زمین و در آسمان پیچید نالۀ مادری پریشان‌حال ناله می‌کرد و پیش چشم ترش سر برید از حسین شمر لعین با سر از قتلگاه بیرون رفت پیکر شاه ماند روی زمین تشنه بود و سرش جدا کردند پیش چشمان مادرش، ای وای! نکند دشمن ازسرِ کینه بکند قصد پیکرش، ای وای! پس‌ازآن ده حرامی ملعون سوی آن شاه سرجدا رفتند اسب‌ها را که نعل تازه زدند سوی فرزند مصطفی رفتند پس‌ازآن شد سری به نیزه بلند نالۀ اهل‌بیت افزون شد پیرهنْ کهنه هم از او بردند دل سنگ از مصیبتش خون شد ▪️▪️▪️؛ بوسه بر رگ نداشت سابقه‌ای زینب این بوسه از کجا آموخت؟ چون‌که لب بر رگ حسین گذاشت دل دشمن به حال زینب سوخت... ✍️ 🏴
۵ مرداد ۱۴۰۲
. 🌷برای به خون نشستن دوبارۀ شاهچراغ می‌پرد آرتین هنوز از خواب باز هم خواب جنگ می‌بیند می‌پرد بی‌قرار و آشفته خواب تیر و تفنگ می‌بیند خواب می‌بیند آسمان خونی است نشده وحشتش تمام هنوز غرق خون گوشۀ حرم مانده تن بابا و آرشام هنوز باز تیری نشست بر دستش باز جنگی به‌پاست در سر او پر کشیدند پیش چشم ترش پدر و مادر و برادر او... گرچه سالی نرفته است هنوز حرمت این حرم دوباره شکست در دل آرتین غمدیده آتشی از صفیر تیر نشست دست آلودۀ حرامی‌ها باز آتش فکند در این باغ در محرّم، حرم به سوگ نشست خون شده چشم و قلب شاهچراغ با شهادت اگرچه خو کردیم مقصد ما اگرچه عاشوراست باید آماده و مراقب بود راحت و خواب در نبرد، خطاست ✍️، ۱۴۰۲/۰۵/۲۳ 🏴
۲۳ مرداد ۱۴۰۲
. دل‌های ما امشب دوباره مبتلای توست غزه به امید طنین گام‌های توست نیروی قدسیم و هدف آزادی قدس است سردار ما، فتح فلسطین خون‌بهای توست ✍️، ۱۴۰۲/۰۸/۱۹ 🌷ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات
۱۹ آبان ۱۴۰۲
. شده دی‌ماه و پر کرده غمت دل‌های شیدا را که داغت بیشتر از پیش آتش می‌زند ما را چه خوش‌نام‌اند و خوش‌فرجام و خوش‌اقبال یارانت که با خود، حاج‌قاسم می‌بری سیدرضی‌ها را ✍️، ۱۴۰۲/۱۰/۰۸ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 🌸⃟✍჻ᭂ࿐✰🎤📚 🔰کانال استاد عالی 🆔 @pomhyr
۸ دی ۱۴۰۲
. 🌷 برای پدر موشکی ایران که حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه او را "سردار عالی‌قدر، دانشمند برجسته و پارسای بی‌ادعا" نامید هم عالم و پارسا و باایمان بود هم شیردل و مبارز میدان بود دستان الهی ولی را پر کرد آن‌که پدر موشکی ایران بود ✍️، آبان ۱۴۰۲ 📌 پ.ن: بخشی از دست‌نوشتۀ شهید طهرانی‌مقدم به رهبر حکیم انقلاب: آقا و مولای ما، می‌خواهم دستان الهی و پرقدرت شما را پر کنم و پشت شما را محکم‌تر. قربة‌الی‌الله می‌خواهیم علی زمانه را یاری دهیم.
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
🇮🇷 مردان ما با یاحسین تا جبهه‌ها رفتند لبیک گفتند و به‌سوی نینوا رفتند این بار هم با عزم نابودی اسرائیل پهپادها از آسمان کربلا رفتند ✍️، ۱۴۰۳/۰۱/۲۶ 📌پ.ن: 📸 پهپادهای ایران بر فراز کربلا که به مقصد سرزمین‌های اشغالی پرواز می‌کنند.
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
🇮🇷 💥غرّش ایران خیبرشکن، سجّیل یا فجر این چه طوفانی است؟ پایان عمر این رژیم نحس شیطانی است کرده پریشان موش‌ها را غرّش ایران این ضربه‌شست لشکر قاسم‌سلیمانی است ✍️، ۱۴۰۳/۰۱/۲۶
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
🇮🇷 💥سیلی موشکی، پهپادی در چشم او شد ساعت سیلی زدن نزدیک شد خشم ایران قوی آمادۀ شلیک فریاد مردم مشت شد، پهپاد و موشک شد این انتقامی نرم بود از نوع بالستیک ✍️، ۱۴۰۳/۰۱/۲۶
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
. 🌸 گل لبخند تو چشم‌هایت شاعرم کرده، فدای چشم تو چشم بر هم می‌زنی و مصرعی گل می‌کند از گل لبخند تو آرایه‌ها بلبل شدند تا تو می‌خندی دلم میل تغزّل می‌کند ✍️
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
‌ 💠 ــ صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَادي در اوج غم‌ها مژدۀ شادی تویی تو بر مبتلایان، قید آزادی تویی تو شکر خدا دل را به دست تو سپردیم گم‌کرده‌راهان را چه غم، هادی تویی تو ✍️
۱ تیر ۱۴۰۳
‌ 🔻شهدا شریک شادی ما تا رفت کنار، ابر تردید امشب فتاح و عماد و قدر تابید امشب در ظاهر اگرچه جایتان خالی بود در شادی ما شریک بودید امشب ✍️، ۱۴۰۳/۰۷/۱۱
۱۱ مهر ۱۴۰۳