لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمد مهدی کاظمی، فرزند شهید احمد کاظمی در مصاحبه با خبرنگار روزنامه جوان، در مورد اهمیت پست و مقام در نزد پدر شهیدشان، خاطره ای جالب نقل می کنند:
یادم هست هفتههای آخر منتهی به شهادت ایشان بود. کمی مریض احوال و سرماخورده بودند. رفتند وسط هال و یک کاغذ A4 گذاشتند زیرپایشان. من و سعید و مادرم را هم صدا کردند. گفتند پست و مقام برای من، مثل این کاغذ میماند، نه وجودش، من را بالا برده و نه بعداً اگر از زیر پایم کشیده شود، زمین میخورم. کشیدنش و وجودش برایم هیچ فرقی ندارد. شما هم طوری زندگی کنیدکه مقام برایتان اینطوری باشد. این توصیه ایشان به ما بود وحالا حیف است ما بخواهیم با این مسائل دنیایی کمرنگش کنیم.
19 دی سالروز شهادت شهید احمد کاظمی
@pompos
مولا علی
ستایش خداوندی را سزاست که از اسرار نهان ها آگاه است،
و نشانه های آشکاری،در سراسر هستی بر وجود او شهادت می دهند.
هرگز برابر چشم ببینندگان ظاهر نمیگردد. نه چشم کسی که او را ندیده می تواند انکارش کند، و نه قلبی که او را شناخت می تواند مشاهده اش نماید. در والایی و برتری از همه پیشی گرفته. پس، از او برتر چیزی نیست، و آن چنان به مخلوقات نزدیک است که از او نزدیک تر چیزی نمیتواند باشد.
نهج البلاغه خطبه 49
@pompos
روزی پاره دوزی را که طفلش مرده نزد امیر آوردند. به او فرمود: ما که آبله کوبِ مجانی فرستاده ایم. گفت: ندانستم. فرمود: پنج تومان جریمه دهد. گفت: ندارم. دست در جیب کرده پول به او داد و فرمود: به صندوق جریمه بده. حکم بر نمی گردد، چنان کرد. چند دقیقه دیگر بقالی را آوردند که طفلش مرده بود. به او نیز هم چنین مقابله و همان معامله شد. پس از رفتن آن دو فقیر، امیرْ مانند زن جوان مرده زار زار گریست. در آن حال میرزا آقاخان رسید. سبب گریه پرسید. فرمود: خبر مرگ دو اولادم را آورده اند. میرزا آقاخان مُتوحّش شده که میرزا احمدخان پسر امیر مرده. ملا زمان به او گفتند: دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالی از آبله مرده. میرزا آقاخان جسورانه گفت: این گریه برای دو شیرخوار بقال و چقال است. آن شیرمرد فرمود: تمام ایرانی ها اولاد حقیقی منند و من می خواهم نسل ایرانی چندان شود که زمین را فرو گیرد، چرا باید جاهل باشند که به اثر نکوبیدن آبله بمیرند.
20 دی سالروز شهادت میرزا تقی خان امیر کبیر
@pompos