❇✳❇
#خاطره
دیروز برای شرکت در محفل زیبای کافه گفتگو رفتم ایستگاه مترو شریعتی ..
طبق معمول دوشنبه ها بچه های مخلص و پای کار رزمایش مترو حضور داشتند .👏👏
چهره های مصمم و خندان و آشنا ، همونهایی که در روزهای تابستان داغ و زمستان سردو یخبندان مثل دیروز ،پستشون رو رها نمیکنند و با جان و دل برای ظهور مولا همیشه حاضرند..✌👌
چون زود رسیده بودم گفتم یکساعتی خدمت بچه ها باشم .رفتم بین بچه ها قرارگرفتم .👌
یکطرف میز کافه گفتگو علم بود و طرف دیگه داشتند به میمنت میلاد آقاجانمون شیرینی و شکلات داغ پخش میکردند، جنبش بادکنک هم درحال انجام بود🎈 .. آهنگهای حماسی و سرودهای انقلابی هم درحال پخش ..🎺🎺
خلاصه یک شور و حال عجیبی بود..🇮🇷🇮🇷
یکی از خواهران رزمایش توجهم رو جلب کرد. با بچه ها و نوجوونها خوش و بش میکرد و اونها رو میخندوند و از اونها میخواست که کامشون رو شیرین کنند و در اخر هم اونها رو توصیه به حجاب میکرد ..خیلی دلنشین بود .سراغ هرکس میرفت خنده برلبش مینشاند..😊
وتاثیر این برخورد خوب رو من که در آخر ایستاده بودم میدیدم ..خلاصه دیروز سعادتی نصیبم شد و فهمیدم که اونموقعی که ما در خونه گرم راحت نشسته ایم ،عزیزانی گمنام در مترو مشغول خدمت هستند..❤⚘
الهی بزودی نتیجه این زحمات رو با ظهور مولامون و تشکیل جامعه ای پاک و بدون منکر
خواهند دید ..ان شاءالله 🌷🌷🌷🌷
دوشنبه ۷/ ۱۲ /۱۴۰۲
https://eitaa.com/12319076/426111
#خاطره
سلام .
در رزمایش دیشب خیابان راهنمایی ، اعجوبه ای دیدم که هنوز فکرم را درگیر خودش کرده .
پسربچه زیبای هراتی که با کالکسه برادرش کنار ما ایستاده بود و منتظر پدرومادرش که از خرید برگردند، سر صحبت رو بامن باز کرد ..
۸ سال بیشتر نداشت اما مثل یک ۸۰ ساله سخن میگفت ..😍
اول که پرسید شما بادولت کارمیکنید ؟
گفتم نه پسرم ما مردمی هستیم .ما پدرومادرهای نگران هستیم برای حجاب ..
لبخند شیرینی به لبش اومد.😊
گفت خوب پس این پلاکاردها رو بهتون دولت داده ؟
گفتم :نه خودمون تهیه کردیم ..
گفت ،میدونید این بی حجابها نمیدونن که روز قیامت باید جواب پس بدهند..
تعجب کردم ،
گفتم احسنت ،واقعا همینطوره ..
میگفت :الان اگه طالبان اینجا بود همه اینها رو زنده نمیگذاشت ..
گفتم آره پسرم ، اینا قدر امنیتی که دارند رو نمیدونند ..
هجران کوچولو مثل بچه های فلسطین سخن میگفت ،.
آبدیده و رنج کشیده ..انگار همه بدبختیهای عالم رو تجربه کرده .
کودکان فلسطین هم مردان و زنان بزرگی هستند که در بدترین شرایط رشد کرده اند ولی ذره ای از ایمانشان کم که نشده هیچ هر روز مقاوم تر و معتقدتر میشوند و این تلنگریست برای ما ..
که چطور این کودک افغانی یا کودکان فلسطین از بچه های ما حتی از جوانان ما در دین و ایمان سبقت گرفته اند..
واقعا جای تامل داره ...!!!
هدایت شده از مرکز تخصصی امربه معروف 💕 (موسسه موعود)
#خـــــاطـــره😍😍
#ارسالی_مخاطبین
سلام.درمحلّمون خانم هایک گروه جزءخوانی داریم.یک روز که روحانی محل رودعوت کرده بودند،روحانی از کارهایی که برای ظهر لازم هست صحبت می کردند که رسیدن به داستان رطب.من هم تازه دوره روشروع کرده بودم موندم بگم بهش یانگم اگه بگم وحاج اقا ضایع شه چی؟یابقیه طرف حاج اقارو بگیرن چی؟اطلاعاتم کافی نیست اگه کم بیارم چی؟
اونجا چیزی نگفتم وآخرسری که حاج اقا رفت بیرون منم دنبالش رفتم وگفتم این داستان از بنیانش دروغه.حاج اقا گفت از استادش شنیده.منم هرچی بلد بودم بهش گفتم.خدا روشکر انتقاد پذیر بود.گفت تحقیق می کنم اگر اشتباه بود شبهه روبرطرف می کنم.منم بهش گفتم کتابشو دارم امشب وقت نماز بهتون میدم.شب موقع بهد نماز رفتم کتاب ها روبهشون دادم وحاج اقا گفتن از استادم پرسیدم استادم هم از استادش پرسید گفتن بله این داستان دروغه.وکتاب ها روگفتم فعلا پیشتون باشه وبخونید من پی دی افشو دارم.
چند جلسه بعد دوباره توجزء خوانی آمدن وشبهه روبرطرف کردن.اما دوباره شبهه احتمال تاثیر ومفسده رومطرح کردن.ومن دوباره بدو بدو دنبال حاج آقارفتم😂 که حاج اقا درستش اینه.حاج اقا هم گفتن چون وقت نبود نتونستم بیشتر توضیح بدم.دفعه بعد بیشتر توضیح میدم.منم طوری که ضایع نشه از کناراین مساله عبور کردم.
بعد حاج آقا روز بعد گفتن که خوشحالم که می بینم بانوان این محل اینقدر باسواد هستن😎
____________________
ارسال نظرات کتاب دروغی به نام رطب به شناسه کاربری زیر👇👇
http://eitaa.com/vajeb_mahsoolat
http://eitaa.com/vajeb_mahsoolat