بگیر آرام در آغوش مادر کودکم لالا
چه زود از پیش بابایت زدی پر کودکم لالا
خیالم هست راحت در کنار مادرت هستی
اگرچه من نگاهم مانده بر در کودکم لالا
به جای قصه با فریاد جنگ اینبار خوابیدی
عزیزم میرسد این قصه هم سر کودکم لالا
برایت مادرت پیش خدایت قصه خواهد گفت
ز پستی های این قوم ستمگر کودکم لالا
برایت کاش گوید از وطن از غیرت غزه
از این استاده ی مغرور مضطر کودکم لالا
به رویت شمرها بستند آب ای غنچه، باکی نیست
لب خشکت کنم با اشک خود تر کودکم لالا
برای حرمله فرقی ندارد در مقابل کیست
سه شعبه می زند حتی به اصغر کودکم لالا
دو دستت ماند در قنداق ارث از ما نبردی که
بگیری سنگ را چون تیر در بر کودکم لالا
برو بابا، به همراهت خدای خوب مظلومان
خدا ما را بود همواره یاور کودکم لالا
بود امروزمان هر چند پر درد و پر از خون لیک
به سمت صبح، این خون گشته معبر کودکم لالا
تمام کفر یک سو و دو چشم ما پی حیدر
که از خیبر کَنَد بار دگر در کودکم لالا
اگر چه روی دل ها می نشید داغ بر داغی
ولی ذلت بود از داغ بدتر کودکم لالا
✍یاسر پناهی فکور
🏷 #فلسطین
🏷 #مرگ_بر_اسرائیل
🏷 #بیمارستان_المعمدانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا