eitaa logo
پرسمان
756 دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
26.3هزار ویدیو
163 فایل
🌱🌹برای ارسال سوالات و تبادل خود به ادمین زیر مراجعه نمایید @SSSSS5565
مشاهده در ایتا
دانلود
تو عصری زندگی میکنیم که! غش و ضعف رفتن برای یه سوپر استار، کاملا طبیعیه!!! در و دیوار اتاقتو پر عکس سلبریتیا کنی، طبیعیه ! سر تیم، مورد علاقه ات با هر کی بحث کنی طبیعیه ! کل فکر و ذکر و زندگیت بشه یه بازیگر یا خواننده طبیعیه ! خودتو برا یه نفر که اصلا از وجود تو خبر نداره هلاک کنی طبیعیه ! تازه خیلی ام کلاس داره ! اما اگه به ارادت داشته باشی طبیعی نیست ! به کسایی که حضورشونو حس میکنیم توجهات شونو دیدیم، ارادت داشته باشیم طبیعی نیست ! تازه عقب مونده هم هستیم . برای کسایی که پر پر شدن تا ماها زندگی داشته باشیم طبیعی نیست،، اما بال بال زدن برای ی عده که فقط فکر معروفیت خودشونن طبیعیه ! چطور کارای شما کلاسم داره ولی برا ما مورد تمسخرم قرار میگیره؟ 🌺 ❤️💚 🍃 👶🏻@porseman_313 👧🏻
8.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برش هایی از تلاوت زیبای صالح مهدی زاده❤️ سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار
3.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥رهبرمعظم انقلاب: به ما میگفتند که در اروپا نیست و زن و مرد با هم قاطی‌اند، هوس و شوق جنسی هم در آنجا طبعاً کنترل‌شده! 🔸 ویژه
💢روایت شهادت سرداری که اسرائیل دوبار او را هدف گرفت تمام این سال‌ها فاطمه نمی‌دانست همسرش یکی از فرماندهان هوافضای سپاه است. هربار که سر حرف را باز می‌کرد و می‌پرسید: بالاخره شما به ما نگفتی شغلت چیه آقا؟! سردار سرتیپ جواد پوررجبی می‌خندید و می‌گفت:«چه فرقی میکنه خانم؟! شما فکر کن من آبدارچی سپاهم... مهم اینه یه گوشه و کناری دارم خدمت میکنم.» پنجشنبه شب، تلفنش مدام زنگ می‌خورد، مثل همیشه چیزی از محتوای تماس‌هایش نمی‌گفت. فاطمه خودش را با بستن چمدان‌هایش مشغول کرد. قرار بود فردا با بچه‌ها راهی کربلا شوند. ساعت حوالی ۱۱ و نیم شب بود که تلفن جواد دوباره زنگ خورد، این‌بار برخلاف همیشه برای رفتن یک توضیح یک خطی برای فاطمه داشت: سردار حاجی‌زاده گفتن فرمانده‌ها بیان... فاطمه ابرو بالا انداخت: فرمانده‌ها؟! لبخندی زد و از زیرنگاه‌های متعجب فاطمه فرار کرد: خداحافظ... مراقب خودتون باشید. عوارض خروج از کشورتون رو هم پرداخت کردم که فردا به زحمت نیفتی، فقط...برای من زیر قبه دعا کن. ریحانه پرسید: چه دعایی بابا؟! جواد زل‌زد در چشم‌های همسرش فاطمه و جواب دخترش را داد: مامانت خودش میدونه! 🕊⃟🇮🇷