eitaa logo
نشریه دانشجویی پرسمان+
201 دنبال‌کننده
997 عکس
102 ویدیو
112 فایل
نشریه فرهنگی، اجتماعی و دانشجویی پرسمان+ ◀️ دانلود نرم افزار موبایلی پرسمان+ porsemanplus.ir/porseman.apk ◀️ صفحه پرسمان+ در اینستاگرام https://www.instagram.com/invites/contact/?i=1rlfbgw65g7k1&utm_content=kenuuhk
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 من و کتاب «من و کتاب»، کتابی است که به بیان فرمایشات مقام معظم رهبری درباره اهمیت کتاب و کتاب خوانی می پردازد. این مجموعه در شش فصل گردآوری شده که عناوین فصول مختلف آن عبارتند از: 🔸اهمیت کتاب و کتاب خوانی 🔸من و کتاب 🔸نقد وضع موجود 🔸چه باید کرد 🔸دست نوشته ها و دست خط. در صفحه نخست کتاب به نقل از رهبر انقلاب آمده است: «من هر زمان که به یاد کتاب و وضع کتاب در جامعه ی خودمان می افتم، قلبا غمگین و متاسف می شوم. این به خاطر آن است که در کشور ما به هر دلیلی که شما نگاه کنید، باید کتاب اقلا ده برابر این میزان، رواج و توسعه و حضور داشته باشد». در بخش دیگر این کتاب مقام معظم رهبری درباره اهمیت کتاب و کتاب خوانی می فرماید: «کتاب مقوله ی بسیار مهمی است. البته من به کارهای هنری، تصویری، تلویزیونی، سینما یا از این قبیل چیزها، خیلی اعتقاد دارم؛ اما کتاب نقش مخصوصی دارد. جای کتاب را هیچ چیز پر نمی کند. کتاب را باید ترویج کرد. مردم باید به کتاب خوانی عادت کنند و کتاب وارد زندگی شود». و باز هم از ایشان می خوانیم: «اگر تعداد کتاب زیاد شد، اگر عنوان کتاب زیاد شد، اگر کتاب در همه‌ موضوعات مورد نیاز بود، اگر مردم توانستند سوال‌ها و استفهام‌ هایشان را در کتاب بیابند و به کتاب مراجعه کنند، یک عالم دیگر و ماجرای دیگری خواهد شد. هر جا که با کتاب سر و کاری هست، می‌بینید که از لحاظ کیفیت روحی و وضع فکری، نسبت به آن‌جایی که این وضعیت وجود ندارد، تفاوت محسوسی هست». در فصل پنجم این کتاب ‌نوشته‌های اختصاصی مقام معظم رهبری در باره 30 عنوان از کتاب‌های دفتر ادبیات و هنر مقاومت، آورده شده‌اند. در فصل ششم نیز تصویر 4 دست‌خط ایشان بر کتاب‌ها آمده است. این کتاب در 128 صفحه با قطع رقعی توسط انتشارات سوره مهر چاپ شده است. https://eitaa.com/porsemanmag
🔴 اين ماه را با عبادت ما آکنده ساز! ⭕️ نيايش امام زين العابدين عليه السلام براي ورود به ماه رمضان 1⃣ 🔸ترجمه: محمدمهدي رضايي ستايش براي خداست که ما را به سپاس خود رهنمون گرديد و بدان، اهليت بخشيد؛ تا از شکرگزاران احسان او باشيم و بر اين کار، ما را پاداش نيکوکاران دهد. ستايش براي خداست که دين خود را به ما عطا فرمود و ما را به آيين خود، ويژه گردانيد و به راه هاي احسان خويش، پويا ساخت؛ تا به فضل نعمت او، به سوي خشنودي اش روانه شويم؛ ستايشي که آن را از ما قبول کند و به سبب آن، از ما راضي شود. ستايش براي خداست که ماه خود، ماه رمضان را از جمله راه هاي احسان قرار داد که ماه روزه، ماه اسلام، ماه پاکيزگي از آلودگي ها، ماه رها شدن از گناهان و ماه شب زنده داري است؛ ماهي که قرآن، در آن نازل گرديده؛ قرآني که راهنماي مردم و نشانه آشکار هدايت و جدا کننده حق از باطل است. پس به سبب حرمت هاي فراوان و فضيلت هاي نماياني که براي اين ماه مقرر داشت، برتري آن را بر ديگر ماه ها عيان فرمود. براي بزرگداشت آن، چيزهايي را که ماه هاي ديگر حلال کرده بود، در اين ماه، حرام گردانيد و خوردني ها و آشاميدني ها را غدغن کرد و براي آن، زماني معين قرار داد که نه اجازه مي دهد آن زمان معين پيش انداخته شود و نه مي پذيرد که به تأخير افتد. آن گاه، يکي از شب هاي اين ماه را بر شب هاي هزار ماه ديگر، برتري داد و نام آن را «شب قدر» نهاد؛ شبي که در آن، فرشتگان و روح، به فرمان پروردگارشان، بر هر يک از بندگان او که بخواهد، با تقدير بي تغيير الهي که براي هر کاري در نظر گرفته شده، فرود مي آيند. خدايا! بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را بياموز که چگونه فضيلت اين ماه را بشناسيم و حرمتش را بزرگ بشماريم و از آن چه منعمان فرموده اي، خودداري کنيم و ياري کن تا با نگه داشتن اعضا و جوارح خود از گناه و به کار گماشتن آنها در آن چه سبب خشنودي توست، روزهاي آن را روزه بداريم؛ آن سان که به سخنان بيهوده، گوش نسپاريم و چشم خود را به سوي بازيچه ها ندوانيم و به حرام ها، دست نگشاييم و به سوي ناشايسته ها، قدم برنداريم و شکم-هايمان جز آن چه تو حلال کرده اي، در خود جمع نکند و زبانمان، جز آن چه تو فرموده اي، نگويد و جز در آن چه ما را به ثواب تو نزديک مي سازد، خود را به زحمت نيندازيم و جز در آن چه ما را به ثواب تو نزديک مي سازد، خود را به زحمت نيندازيم و جز آن کار که ما را از عقاب تو حفظ مي کند، به کار ديگر نپردازيم. آن گاه به لطف خود، همه اين اعمال را از رياي رياکاران و آوازه جويي آوازه جويان، بپيراي؛ تا کسي را در عبادت خود، با تو شريک نگيريم و جز تو، منظور و مرادي نجوييم. خدايا! بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را در اين ماه بر اوقات نمازهاي پنج گانه، آگاهي ده؛ با احکام و شرايط آن که مقرر فرموده اي و واجباتش که لازم گردانده اي و وظايفي که به آنها موظف کرده اي و هنگامه هايي که براي آنها قرار داده اي. ما را در نماز، با کساني برابرساز که مراتب بلند آن را دريافته اند و ارکان آن را حفظ مي کنند و آن را در وقت خود، به شيوه بنده و فرستاده تو – درودهاي تو بر او و خاندانش باد – در رکوع و سجود و همه فضيلت هاي آن، با کامل ترين وضو و در نهايت خشوع، به جاي مي آورند. توفيقمان ده که در اين ماه، با نيکي و احسان، به سوي خويشان خود رويم و با بخشش و عطايا، از همسايگان خود، دلجويي کنيم و دارايي هاي خود را از حقوق مردم، بپيراييم و با جدا کردن زکات، پاکيزه نماييم و با کسي که از ما دوري گزيده، آشتي کنيم؛ با آن که بر ما ستم نموده، از مقتضاي انصاف، درنگذريم و با آن که با ما دشمني ورزيده، صلح کنيم؛ مگر کسي که در راه تو و براي تو با او دشمن شده ايم که او دشمني است که با وي دوستي نمي کنيم و از حزبي است که با آن يکرنگ و يکدل نمي شويم. ما را موفق کن که در اين ماه با انجام دادن کارهاي نيک و پسنديده، خود را به تو نزديک تر سازيم؛ اعمالي که با آنها گناهانمان را بيامرزي و ما را از شروع به ناشايسته ها، نگاه داري؛ تا هيچ يک از فرشتگان تو، بيش از طاعت هاي گوناگون ما، نزد تو طاعت نياورند و در انواع سبب هاي تقرب، به پاي ما نرسند. https://eitaa.com/porsemanmag
🔴 اين ماه را با عبادت ما آکنده ساز! ⭕️ نيايش امام زين العابدين عليه السلام براي ورود به ماه رمضان 2⃣ 🔸ترجمه: محمدمهدي رضايي خدايا! من از تو مي خواهم که به حق اين ماه و به حق هر فرشته اي که او را مقرب خود ساخته اي و هر پيامبري که او را به رسالت فرستادي و هر بنده صالحي که برگزيده اي و او از آغاز تا انجام اين ماه در عبادتت کوشيده است، بر محمد و خاندانش درود فرستي و ما را شايسته آن کرامت کني که به دوستان خود وعده فرموده اي و از آن چه براي بندگان کوشا در اطاعت خود قرار داده اي، برخوردارمان سازي و به رحمت خود، ما در صف آناني درآوري که بالاترين مرتبه-هاي بهشت را سزاوارند. خدايا! بر محمد و خاندانش درود فرست و چنان کن که ما از کج روي در مسئله توحيد تو و کوتاهي در بزرگداشت تو و شک در دين تو و گم کردن راه تو و غفلت از حرمت گزاري تو و فريب خوردن از دشمن تو، شيطان رانده شده، بر کنار مانيم. خدايا! بر محمد و خاندانش درود فرست و هرگاه در هر يک از شب هاي اين ماه، بخشايش تو جمعي از بندگانت را از بند عذاب، رهايي بخشد و گذشت تو، ايشان را ببخشايد، ما را از جمله اين بندگان قرار ده و در شمار بهترين کساني درآور که با اين ماه، به سر برده اند و با آن، همراهي کرده اند. خدايا! بر محمد و خاندانش درود فرست و چون هلال اين ماه ناپديد شود، گناهان ما را نيز محو نما و چون روزهاي آن به پايان رسد، آلودگي هاي ما را نيز از ميان بردار؛ تا در حالي آن را پشت سرگذاريم که تو ما را از هر خطا، پيراسته اي و از هر گناه پاکيزه ساخته اي. خدايا! بر محمد و خاندانش درود فرست و اگر در اين ماه، ميانه روي پيشه نکرده ايم، ما را به راه ميانه آور و اگر از راه راست گرديده ايم، به راه راستمان بدار و اگر دشمن تو، شيطان، ما را احاطه کرده است، از چنگ او، رهايي مان بخش. خدايا! اين ماه را با عبادت ما، آکنده ساز و لحظه هايش را با طاعت ما، بياراي و ما را ياري کن که روزهايش را روزه بداريم و شب هايش را با نماز و نياز و فروتني و اظهار خاکساري در برابر تو، به صبح آوريم؛ تا هيچ روز آن بر غفلت ما و هيچ شب آن بر کوتاهي ما، گواه نباشد. خدايا! ما را در ماه ها و روزهاي ديگر و تا زنده ايم، اين چنين قرار ده و از آن بندگان شايسته خود گردان که بهشت را به ميراث مي برند و در آن، جاودانه مي مانند؛ آنان که آن چه بايد [در راه خدا] بدهند، مي دهند و در حالي به سوي پروردگارشان باز مي گردند که دل هايشان هراسان است؛ آنان که در کارهاي نيک، شتاب مي ورزند و هم ايشان در آنها بر يکديگر سبقت مي گيرند. خدايا! در هر وقت و در هر زمان و در هر حال، بر محمد و خاندانش درود بفرست؛ به شمار درودهايي که بر ديگران فرستاده اي و چندين برابر همه آنها؛ چندان که جز تو، کسي آنها را شماره نتواند کرد؛ زيرا تو، هر چه خواهي، همان کني. https://eitaa.com/porsemanmag
🔴 چرا رهايم نمي كني؟ 1⃣ 🔸 فاطمه شهيدي قفسم را مي گذاري در بهشت،1 تا بوي عطر مبهم دوردستي مستم كند؛ تا تنم را به ديواره ها بكوبم؛ تا تن كبودم درد بگيرد و درد، نردباني است كه آن سويش تو ايستاده اي براي در آغوش كشيدنم؛ اما من آدم متوسطي هستم و بيش از آن چه بايد، خودم را درگير نمي كنم؛ با هيچ چيز. در بهشت هم حسرتم را فقط آه مي كشم. تن نمي كوبم به ديواره ها كه درد، مرا به تو برساند. ٭٭ قفسم را مي گذاري در بهشت تا تاب خوردن برگ ها، تا سايه هاي بي نقص درختان انبوه، ديوانه ام كند؛ تا دست از لاي ميله ها بيرون كنم؛ تا دستم لاي ميله ها زخم شود و زخم، دالاني است كه در پايانش تو ايستاده اي براي در آغوش كشيدنم؛ اما من آدم متوسطي هستم و خود را درگير نمي كنم؛ با هيچ چيز. در بهشت هم هوسم را فقط نگاه مي كنم و دستم را زخمي هيچ آرزويي نمي كنم. ٭٭ با من چه بايد بكني كه به ميله هايم، به فضاي تنگم، به ديواره ها، آن چنان مأنوسم كه اگر در بگشايي پر نخواهم زد؟2 بال هايم چيده نيست؛ پايم به چيزي بسته نيست كه نيازي به اين همه نيست. در من خاطره درخت مرده است. آبي، رنگ امسال نيست و واژه آسمان، مرا ياد هيچ چيز نمي اندازد. من صحنه را سال هاست ترك كرده ام. ٭٭ صحنه آماده بود. گفتي تماشاگران بنشينند. رديف رديف؛ صف به صف؛ تماشاگران نشستند. رقباي من كه پيش از من براي نقش اول، انتخابشان كرده بودي و نتوانسته بودند و نكشيده بودند، نشستند. چشم دوختند به صحنه و من پشت پرده چه حالي داشتم. ٭٭ كوه ها سر در هم، پچ پچ كنان؛ درياها دامن در دامن، غرّش كنان؛ فرشته ها بال در بال و آسمان آن بالا... نخوت از چشم هايشان مي باريد و هيچ كدام باور نداشتند كه كسي بتواند؛ كه كسي نقش اول باشد. وقتي كه آنها باخته اند؛ وقتي كه آنها كنار رفته اند. گفتي: «وقتش نزديك است؛ آماده باش»! گفتم: «نه تنها من؛ نه فقط آنها كه آن سويند؛ تو حتي خودت هم مي داني كه مي افتم؛ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً».3 گفتي: «مي دانم آن چه نمي دانند؛4 آماده باش»! يادم هست گريه مي كردم. شايد براي اولين بار. گفتي: «پرده بالا رفته است» و من هنوز گريه مي كردم... پي نوشت: 1. خطبه پيامبر پيش از ماه رمضان: اي مردم! همانا درهاي بهشت در اين ماه باز است. 2. مفاتيح الجنان، مناجات التائبين: فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِهِ. 3. طه، آيه 115: وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلي آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً. 4. بقره، آيه 30: إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ. https://eitaa.com/porsemanmag
🔴 چرا رهايم نمي كني؟ 2⃣ 🔸 فاطمه شهيدي گفتي: «وقتش نزديك است؛ آماده باش»! گفتم: «نه تنها من؛ نه فقط آنها كه آن سويند؛ تو حتي خودت هم مي داني كه مي افتم؛ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً».3 گفتي: «مي دانم آن چه نمي دانند؛4 آماده باش»! يادم هست گريه مي كردم. شايد براي اولين بار. گفتي: «پرده بالا رفته است» و من هنوز گريه مي كردم. كوه گفت: «اين كوچك»؟ آسمان گفت: «اين فرودست»؟ فرشته ها گفتند: «خون مي ريزد»!5 و تو حتي خودت گفتي: «اين ستمكار نادان»!6 و رقباي من همه خنديدند. من ايستاده بودم آن وسط. روبه روي همه ذراتي كه براي من آفريده شده بودند و كنجكاوانه سرك مي كشيدند تا بدانند چرا برترم. ايستاده بودم آن وسط و خيلي ترسيده بودم. خودم حتي نمي دانستم ظالم و خونريزم؛ فراموشكار و عجول يا آن چيز ديگري كه فقط او مي داند. ايستاده بودم تا روح دميده در من را تماشا كنند و شرم، روي پيشاني ام عرق مي كرد. شرم نقشي كه مي دانستم توانش در من نيست؛ نمايشي كه مي دانستم كار من نيست. لم نجد له عزماً در من تكرار مي شد. هزاران بار! و نمي فهميدم چرا با من چنين مي كند اگر دوستم مي دارد. تماشاي حقارت من و فرو افتادنم آيا لذتي دارد؟ و نيشخندهاي تمسخر بود كه از لب هاي ذرات مي باريد. حتي فكر كردم اين يك بازي است.7 فكر كردم من مهره بازي شده ام، براي اين كه بخندند؛ براي اين كه... و نبود و صدايت آمد كه گفت: «بار را بگذاريد».8 ناگهان شانه هاي خردم سنگين شد. نفس در سينه هستي حبس بود. لب ها روي نيشخند، همان طور خشك شده بودند و من آن زير، آن پايين، رنجي سترگ را عرق مي ريختم. زانوانم آماده تاشدن بودند و فرو افتادن. گفتي: «حالا بيا»! نمايش، آغاز شده بود و نقش من - نقش اول - همين چند گام بود كه بايد بر مي داشتم. حتي ايستادن با آن فشار روي گرده ها ناممكن مي نمود؛ چه برسد به پيش رفتن. تو گفتي: «بيا» و عجيب بود كه گفتم: «لبيك»! راه افتادم كه بيايم و همان لحظه زانوانم شكست و خاك را لمس كرد و خاك را لمس كردم. ذرات، خيره خيره مرا مي پاييدند. نفس در سينه هستي حبس بود. افتاده بودم آيا؟ تمام بود؟ رد شده بودم يا هنوز نمايش دنباله داشت؟ زانوانم را آهسته از خاك جدا كردم. دوباره برخاستم و بار هنوز آن جا بود؛ روي شانه هاي ترد من! عجيب بود؛ تا ايستادم، نيشخندها محو شد؛ نفس ها آزاد شد و ذرات فرياد زدند: «تبارك الله احسن الخالقين»!9 فريادشان از صداي شكستن استخوان طاقت من زير ثقل بار بيشتر بود. من گيج بودم. كجاي اين منظره رقت آور، اين همه با شكوه بود كه بر چشم ها و لب ها، حيرت و تحسين نشسته بود؟ عجيب بود كه تو دوباره گفتي: «بيا»! عجيب بود كه دوباره گفتم: «لبيك»! و باز مثل مورچه اي زير سنگيني ناني بزرگ تر از دهان خودش، افتادم و برخاستم؛ باز همهمه شد؛ باز گفتند: «تبارك الله»! من لاي همهمه ها، صدايت را شنيدم كه به همه شان گفتي: «اين بود آنچه مي دانستم». و گيج تر شدم. افتادنم را مي دانستي يا برخاستنم را؟ نقش اول نمايشت همين بود؟ همين كه با اين كه مي دانم كه مي شكنم، بار را بر مي دارم؟ همين كه مي افتم و باز برمي خيزم؟ همين كه با تن نحيفي كه هيچ تناسبي با كوه ندارد، مي گويم لبيك؟ همين شكوه رنج سترگ من؟ ٭٭ تماشاچيان هنوز نشسته اند؛ درست همان جا؛ ولي من صحنه را سال هاست ترك كرده ام؛ گريخته ام. آخرين باري كه افتادم روي خاك، ديگر برنخاستم. تو مدام صدايم مي كني كه بيايم جلو؛ كه اين صحنه را تمام كنم؛ ولي من... رمضان كه مي شود، صدايت را بلند مي كني؛ بلند و بلندتر. من بيشتر و بيشتر پشت پرده پنهان مي شوم. تو هر رمضان، قفسم را مي گذاري در بهشت تا هوس كنم؛ ولي من... چرا رهايم نمي كني؟ مي خواهم بچرم؟... من هيچ مولاي كريمي را بربنده زشتكارش صبورتر از تو بر خودم نديده ام!10 پي نوشت: 5. بقره، آيه 30: قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ. 6. احزاب، آيه 72: انّه كان ظلوماً جهولا. 7. مؤمنون، آيه 115: أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً. 8. احزاب، آيه 72: حَمَلَهَا الْإِنْسانُ. 9. مؤمنون، آيه 14: فتبارك الله احسن الخالقين. 10. مفاتيح الجنان، دعاي افتتاح: فَلَمْ أَرَ مَوْلًي [مُؤَمَّلا] كَرِيما أَصْبَرَ عَلَي عَبْدٍ لَئِيمٍ مِنْكَ. https://eitaa.com/porsemanmag
🔴 نشریه پرسمان شماره 160 منتشر شد نشریه پرسمان، شماره 160، با عنوان "روایت افول آمریکا در روزگار حماسه آفرینی محور مقاومت" منتشر شد. در این شماره که به دو موضوع "افول قدرت و هژمونی آمریکا" و "پیروزی های جبهه مقاومت، به ویژه در عراق" پرداخته شده است، مطالبی با عناوین زیر را می خوانیم: 🔸انقلابی با آرمان های جهانی 🔸آمریکا چگونه آمرکا شد؟ 🔸آمریکای چلاق! 🔸زوال و افول هژمونی آمریکا 🔸آمریکای جهان سومی 🔸 آغازي بر پايان کدخدا 🔸در جیب آمریکایی ها چه می گذرد؟ 🔸پشت پرده رفاه 🔸ایران جوان، آمریکای پیر 🔸منبع شناسی افول آمریکا 🔸ظهور دنیای جدید 🔸سپاه در قلب ملت های منطقه 🔸الفت ایران و عراق در سه پرده 🔸حشدالشعبی، نسخه عراقی بسیج ایران 🔸عروسک آمریکایی 🔸مرجعیت عراق، جلودار نهضت انقلابی 🔸انقلاب، معادلات آمریکا را در منطقه دگرگون کرد 🔸رستاخیزی که کابوس اسرائیل شد برای دریافت این شماره نشریه به تعداد، با شماره 02532934633 تماس حاصل فرمایید https://eitaa.com/porsemanmag
🔴 نكته هاي زيباي قرآني 1⃣ 🔸 دکتر مژده پورحسيني 1⃣ اين نكته را شنيده ايد كه «هر كس در دوران جواني قرآن را قرائت كند، در حالي كه به آن ايمان داشته باشد، قرآن با گوشت و خونش آميخته مي شود». فكر اين كه قرآن در رگ هاي انسان بگردد و در سينه او بتپد، آدمي را به وجد مي آورد. جالب آن جاست كه اين خصوصيت، فقط در مورد جوانان آمده است و اين فرمايش از امام صادق عليه السلام است. 2⃣ آيا مي دانيد اميد بخش ترين آيه قرآن كدام است؟ اين مطلب را امام علي عليه السلام به نقل از رسول خدا صلي الله عليه وآله چنين نقل فرمود: «اميد بخش ترين آيه قرآن، آيه 114 سوره هود است». اگر به اميد نياز داريد، به سراغ قرآن برويد و اين آيه را با اشتياق جست و جو كنيد. 3⃣ اگر قصد راهنمايي و تربيت كسي را داريد، در قدم اول، از گفتار نرم و با محبت بهره گيريد؛ حتي اگر مخاطب شما فرعون سركش يا سران لجوج كفار جاهلي باشند.1 4⃣ نسبت به انسان هاي اطرافت، احساس مسئوليت كن و آنها را از كارهاي بد، بازدار و به كارهاي خوب، تشويق كن. اين لازمه استحكام يك پيكر است و بني آدم اعضاي يكديگرند.2 5⃣ در رفتارهاي اجتماعي دقت كن! مبادا با غرور رويت را از ديگران برگرداني يا مثل متبكران راه بروي. مبادا تندرو و كندرو شوي.ميانه روي، بهترين روش است. مراقب باش صدايت را بر سر كسي بلند نكني و در يك كلام، آدم باش.3 6⃣ هميشه بزرگ‌ترها، بهترين حرف را نمي زنند و هميشه حرف گوش كني و اطاعت از بزرگان، انسان را به سعادت نمي رساند. اين، پيام تربيتي قرآن است كه حتي در اطاعت از بزرگان هم گوش و چشمت را باز كن كه فردا فقط و فقط خودت پاسخ گوي اعمالت خواهي بود؛ نه بزرگ ترهايت. 7⃣ امانت داري، يكي از ارزشمندترين ارزش هاي قرآني است. حضرت موسي عليه‌السلام را به خاطر امانت‌داري و قدرتش، در خانه حضرت شعيب پناه دادند.5 حضرت يوسف را به خاطر امانت‌داري و علمش، بر خزانه مصر نشاندند؛6 و حتي رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله كه از سوي خداوند برگزيده شد، مشهور به امانت‌داري و به محمد امين معروف بود. 8⃣ اگر مي خواهيد مخاطبان به سوي شما جذب شوند، ابتدا به خودتان بپردازيد! روح خشك و سنگين و بي لطافت، هيچ گاه در امر تربيت، موفق نمي شود. مهرباني، دل‌سوزي و رقت قلب را در خود بپروريد؛ تا مردم بي آن كه شما متوجه شويد، در اطراف شما جمع گردند.7 9⃣ آيا دوست داريد كه دشمن خود را به يك دوست تبديل كنيد؟ به هر بدي كه در حق شما كرد، با خوبي پاسخ گوييد. اين را قرآن تجويز مي كند. آيه 34 سوره فصلت را بخوانيد! 0⃣1⃣ بخوريد و بياشاميد ؛ امّا به اندازه كافي و لازم ؛ زيرا پرخوري و زياده روي، سلامت شما را به خطر مي اندازد.8 📚 پي‌نوشت‌ها: 1. طه، آيه 44 و شعرا، آيه 215. 2. لقمان، آيه 17. 3. لقمان، آيه 18. 4. احزاب، آيه 67. 5. قصص، آيه 26. 6. يوسف، آيه 55. 7. آل عمران، آيه 159. 8. اعراف، آيه 31. https://eitaa.com/porsemanmag
🔴 فردوسی یک حکیم است ◀️ 25 اردیبهشت، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی 🔸رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای حقیقت قضیه این است که فردوسی یک حکیم است؛ تعارف که نکردیم به فردوسی، حکیم گفتیم. الان چند صد سال است که دارند به فردوسی، حکیم می‌گویند. حکمت فردوسی چیست؟ حکمت الهیِ اسلامی.   شما خیال نکنید که در حکمت فردوسی، یک ذره حکمت زردشتی وجود دارد. فردوسی آن وقتی که از اسفندیار تعریف می‌کند، روی دینداری او تکیه می‌کند. می‌دانید که اسفندیار یک فرد متعصبِ مذهبیِ مبلّغ دین بوده که سعی کرده پاکدینی را در همه جای ایران گسترش بدهد. تیپ اسفندیار، تیپ حزب‌اللهی‌های امروز خودمان است؛ آدم خیلی شجاع و نترس و دینی بوده است؛ حاضر بوده است برای حفظ اصولی که به آن معتقد بوده و رعایت می‌کرده، خطر بکند و از هفت‌خان بگذرد و حتّی با رستم دست و پنجه نرم کند. وقتی شما شاهنامه را مطالعه می‌کنید، می‌بینید که فردوسی روی این جنبه‌ی دینداری و طهارت اخلاقی اسفندیار تکیه می‌کند. با این‌که فردوسی اصلاً بنا ندارد از هیچ یک از آن پادشاهان بدگویی کند، اما شما ببینید گشتاسب در شاهنامه چه چهره‌یی دارد، اسفندیار چه چهره‌یی دارد؛ اینها پدر و پسر هستند. فردوسی بر اساس معیارهای اسلامی، به فضیلتها توجه دارد؛ در حالی که بر طبق معیارهای سلطنتی و پادشاهی، در نزاع بین گشتاسب و اسفندیار، حق با شاه است. «به نیروی یزدان و فرمان شاه» یعنی چه؟ یعنی هرچه شاه گفت، همان درست است؛ یعنی حق با گشتاسب است؛ اما اگر شما به شاهنامه نگاه کنید، می‌بینید که در نزاع بین اسفندیار و گشتاسب، حق با اسفندیار است؛ یعنی اسفندیار یک حکیم الهی است.فردوسی از اول با نام خدا شروع می‌کند - «به نام خداوند جان و خرد / کزین برتر اندیشه بر نگذرد» - تا آخر هم همین‌طور است؛ فردوسی را با این چشم نگاه کنید. فردوسی، خدای سخن است؛ او زبان مستحکم و استواری دارد و واقعاً پدر زبان فارسی امروز است؛ او دلباخته و مجذوب مفاهیم حکمت اسلامی بود؛ شاهنامه را با این دید نگاه کنید. ⬅️ بیانات در دیدار اعضای گروه ادب و هنر صدای جمهوری اسلامی ایران‌