eitaa logo
کانال پشتیبان
151 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
162 فایل
کانال پشتیبان محتوایی و روشی برای مبلغان گرانقدر.تهیه شده توسط گروه تبلیغی مرکز جامع علوم اسلامی ولی امر عجل الله فرجه با همکاری معاونت آموزش هیأت رزمندگان اسلام . ارتباط با مدیر کانال از طریق @moghadamshad
مشاهده در ایتا
دانلود
∞☆🦋∞☆ 🌿 همیشه‌ میگفتـــــ : زیباترین‌ شهادتـــــ را میخواهم! یڪ بار پرسیدم: شهادتـــــ خودش‌ زیباسـتـــــ ؛ زیباترین‌ شهادتـــــ چگونه‌ استـــــ؟! در جوابـــــ گفتـــــ : زیباترین‌ شهادتـــــ این‌ استـــــ ڪه جنازه‌اے هم‌ از انسان‌ باقے نماند :) 🌿 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
🌸 ده ماه بود ازش خبر نداشتیم مادرش میگفت:خرازی!پاشو برو ببین چیشد این بچه؟میگفتم:کجا برم؟جبهه یه وجب دو وجب نیست که... رفته بودیم نماز جمعه. حاج آقا آخر خطبه گفت:حسین خرازی را دعا کنید! آمدم خانه...به مادرش گفتم:حسین مارو میگفت؟چیشده که امام جمعه هم میشناسدش؟ نمیدانستیم فرمانده لشکر اصفهان است! 🆔️👇👇👇 @sire_o_sh
•═┄•※☘🌺☘※•┄═• 🌷 ✋ یه دستش قطع شده بود اما دست بردار جبهه نبود. بهش گفتند: «با یک دست که نمی تونی بجنگی برو عقب.» می گفت: «مگه حضرت ابوالفضل با یک دست نجنگید؟» 🔻عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود. حمید باکری بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل علیه السلام رو از محاصره دشمن نجات بده. با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه ی مأموریت. 💦 لحظه های آخر که قمقمه را آوردن نزدیک لبای خشکش گفته بود: «مگه مولایم امام حسین عليه السلام در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم.» شهید که شد هم تشنه لب بود هم بی دست. 📙 برگرفته از کتاب راهیان علقمه اثر گروه شهید هادی @nashrhadi @poshtibanchanel
•═┄•※☘🌺☘※•┄═• 🔻اراذل و اوباش را جذب هیئت می کرد. مثلاً می رفت دست در گردن کسی که کنار جوی آب نشسته بود می‌انداخت و می گفت: «داداش بیا دو دقیقه رو با ما بد بگذرون» 🌼 یا مثلا با اینکه سن خودش کم بود به مدرسه می‌رفت، لیست بچه‌ها را می‌گرفت به آنها زنگ می‌زد و به مسجد دعوتشان می کرد.  🔸مصطفی حتی افرادی که همه به چشم اراذل و اوباش به آنها نگاه می‌کردند، جذب هیئت می‌کرد. آن ها هم بچه‌های خوبی می شدند و خیلی به نفع اهالی محل می شد. 🌷 @nashrhadi @poshtibanchanel
•═┄•※☘🌺☘※•┄═• 🍀‌ علی رضا از نماز خواندن خیلی لذت می برد و برای آن وقت می گذاشت ظهر یکی از روزها که علی رضا می خواست نمازش را در خانه بخواند، مهمان داشتیم و خانه خیلی شلوغ بود. علی رضا به یکی از اتاق ها رفت و در خلوت مشغول نماز شد. طوری نماز می خواند که انگار خدا را می بیند و با او مشغول صحبت است. نماز ظهر و عصرش نیم ساعت طول کشید. 🔸‌ بعدها وقتی صحبت نماز پیش می آمد، می گفت: «اشکال ما این است که برای همه وقت می گذاریم به جز خدا. می خواهیم با سریع خواندن نماز زرنگی کنیم؛ اما نمی دانیم آن کسی که به وقت ما برکت می دهد خداست. 📚 مسافر کربلا ص ۳۲ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@nashrhadi @poshtibanchanel
•═┄•※☘🌺☘※•┄═• 🔻اوایل جنگ در گروه جنگ های نا منظم با شهید چمران همکاری می کرد. ▪️شب ها که می خواست بخوابد با همان لباسی که تنش بود، می رفت بیرون سنگر و روی سنگ ریزه ها می خوابید. 🔹یک شب بهش گفتم: چرا این کار رو می کنی، چرا توی سنگر نمی خوابی؟ 🔸جواب داد:《بدن من خیلی استراحت کرده، خیلی لذت برده، حالا باید اینجا ادبش کنم.》                             🌷 📙پابرهنه. اثر گروه شهید هادی @nashrhadi @poshtibanchanel