✴️ جمعه 👈 27 آبان / عقرب 1401
👈23 ربیع الثانی 1444👈18 نوامبر 2022
🏛مناسبت های اسلامی و دینی.
❇️روز سبکی است و برای همه امور شایسته است خصوصا.
✅خواستگاری عقد و ازدواج.
✅خرید کردن.
✅جابجایی و نقل و انتقال.
✅تجارت و داد و ستد.
✅و معامله و فروش اجناس خوب است.
✈️مسافرت : بعد از ظهر خوب است و خیر و برکت زیاد دارد.
👶برای زایمان مناسب و نوزاد زیبا خوشرو و محبوب مردم شود.ان شاءالله.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓امروز قمر در برج سنبله و برای امور زیر مناسب است.
✳️خرید باغ و زمین مزروعی.
✳️ارسال کالاهای تجاری.
✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✳️انتقال سند و قولنامه.
✳️نو پوشیدن.
✳️امور آموزشی و تعلیم رانندگی و امثال آن.
✳️خرید مسکن.
✳️تجارت و داد و ستد.
✳️خرید کردن.
✳️و امور زراعی و کشاورزی نیک است.
💑 انعقاد نطفه و مباشرت:
👩❤️👩امروز....
مباشرت پس از فضیلت نماز عصر استحباب ویژه دارد و محصول ان فرزندی است که از دانشمندان مشهور با شهرت جهانی گردد. ان شاءالله.
💑امشب...
برای #مباشرت در جمعه شب (شب شنبه )دستوری مبنی بر استحباب یا کراهت وجود ندارد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) باعث روبراه شدن امور است.
💉حجامت.
خون دادن فصد و زالو انداختن....
#خون_دادن یا #حجامت، زالو انداختن باعث شادی دل است.
✂️ ناخن گرفتن:
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز:
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود..
✴️️ وقت استخاره:
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است
😴 تعبیر خواب:
خواب و رویایی که امشب (شبِ شنبه)دیده شود تعبیرش در ایه 24 سوره مبارکه "نور" است.
یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم.....
و از مفهوم و معنای ان استفاده می شود که خواب بیننده را با شخصی دعوا یا خصومتی پیش آید که بر او شاهد بیاورد و بر خصم خود غلبه کند ان شاءالله. چیزی همانند ان قیاس گردد..
❇️️ ذکر روز جمعه
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع مطالب
تقویم همسران
نوشته حبیب الله تقیان
جمعهزیارتامامزمان(عج)۩یزدانپناه.mp3
2.4M
السَّلاَمُ عَلَيكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرضِه
السَّلاَمُ عَلَيكَ يَا عَينَ اللَّهِ فِي خَلقِه
السَّلاَمُ عَلَيكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهتَدِي بِهِ المُهتَدُون و يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ المُؤمِنِين
السَّلاَمُ عَلَيكَ أَيُّهَا المُهَذَّبُ الخَائِف
السَّلاَمُ عَلَيكَ أَيُّهَا الوَلِيُّ النَّاصِح
السَّلاَمُ عَلَيكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاة
السَّلاَمُ عَلَيكَ يَا عَينَ الحَيَاة
السَّلاَمُ عَلَيكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيكَ
و عَلَى آلِ بَيتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِين
السَّلاَمُ عَلَيكَ
عَجَّلَاللَّهُلَكَمَا وَعَدَكَمِنَالنَّصرِ وَظُهُورِالأَمر
السَّلاَمُ عَلَيكَ يَا مَولاَيَ أَنَا مَولاَكَ
عَارِفٌ بِأُولاَكَ وَ أُخرَاكَ
أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيتِك
و أَنتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الحَقِّ عَلَى يَدَيك
وأَسأَلُ اللَّهَ أَن يُصَلِّيَعَلَى مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّد
و أَن يَجعَلَنِي مِنَ المُنتَظِرِينَ لَك
و التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعدَائِك
والمُستَشهَدِينَ بَينَيَدَيكَ فِيجُملَةِ أَولِيَائِك
يَا مَولاَيَ يَا صَاحِبَ الزَّمَان
صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيكَ وَ عَلَى آلِ بَيتِك
هَذَا يَومُ الجُمُعَةِ وَ هُوَ يَومُك
المُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُك
و الفَرَجُ فِيهِ لِلمُؤمِنِينَ عَلَى يَدَيك
و قَتلُ الكَافِرِينَ بِسَيفِك
و أَنَا يَا مَولاَيَ فِيهِ ضَيفُكَ وَ جَارُك
و أَنتَ يَا مَولاَيَ كَرِيمٌ مِن أَولاَدِ الكِرَام
و مَأمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الإِجَارَة
فَأَضِفنِي وَ أَجِرنِي
صَلَوَاتُ اللَّهِعَلَيكَوعَلَىأَهلِ بَيتِكَالطَّاهِرِين
@ppt_doa
دعایروزجمعه۩سماواتی.mp3
1.71M
📆 دعای روز جمعه
🎙 با صدای حاج مهدی سماواتی
لینک دسترسی به متن و ترجمه دعا👇
✅ eitaa.com/ppt_doa/0000
56BitR📀2MB⏰Time=3:58
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
برایعضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه ومناجاتهادر«ایتا»از👇واردشوید
🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
صلواتخاصهامامزمان(عج)۩سماواتی.mp3
1.21M
📿 صلوات خاصه امام زمان (عج)
💠#صلوات_خاصه_ائمه_معصومین 🕌
🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی
48BitR🚀1MB⏰Time=3:22
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
برایعضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه ومناجاتهادر«ایتا»از👇واردشوید
🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
دعاهفتمصحیفهسجادیه۩فانی.mp3
1.98M
📖 دعای هفتم صحیفه سجّاديه
🤲 یا مَن تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ
🎙 با صدای علی فانی
توصیه رهبر معظم انقلاب به خواندن اين دعا به عنوان یک عمل برای نجات از بلا و فتنه های آخرالزمان و نه فقط یک توصیه اخلاقی
🌧#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج🌧
ظهور #امام_زمان (عج)
64Bit📀2MB⏰Time=4:1
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
برایعضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه ومناجاتهادر«ایتا»از👇واردشوید
🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059
8دعایترکاخلاقناپسند۩صحیفهسجادیه.mp3
1.67M
👿 دعاى ترک اخلاق ناپسند
💠 دعای هشتم صحیفه سجاديه
دعای پناه بردن به خدا از سختی ها و امور ناپسند اخلاقی و کردارهای نکوهیده
اَللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ مِن هَيَجَانِ الحِرصِ وَ سَورَةِ الغَضَبِ وَغَلَبَةِ الحَسَدِوَضَعفِ صَّبر
48BitR🚀1/5MB⏰Time=4:31
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
برای عضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه و مناجات ها در«ایتا»از این👇لینک وارد شوید
🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
دعاینجاتدرآخرالزمان۩سیدحجتبحرالعلومی.mp3
2.44M
😱 دعا براى رهایى و نجات از فتنه هاى آخرالزمان
این دعا در کتاب ( سلاح المؤمنین ) نقل شده است
از اوضاع منطقه و جهان که آگاه هستید تا زمانی که با ظهور امام زمان (عج) امکان حضور در یمن ، سوریه ، عراق ، نیجریه و بحرین و هر جایی که مظلومی خارج از دسترس ما ندای یاری طلبی سر می دهد فراهم شود ، بهتر است با این دعا، لشکریان اسلام ؛ مدافعان حرم و مظلومین را در برابر دجال و سفیانی زمانه یاری کنیم
لینک دسترسی به 📖 متن دعا👇
✅🔝 eitaa.com/ppt_doa/2455
🎙 با نوای سید حجت بحرالعلومی
#ماه_رمضان
#امام_زمان (عج)
#رمضان
64BitR🚀2/3MB⏰Time=4:58
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
دلنشین ترین ادعیه و مناجات صوتی
👇
@ppt_doa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ_تــــــصویری☝️
✍آیا #رد_مظالم را می شود به سیّد فقیر داد؟🤔☝️
💠 #استاد_وحیدپور
«جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت سوم
و مادر با لحنی دلسوزانه جواب داد: «نه بابا! طفل معصوم اصلاً نگاه نکرد ببینه چی هست. فقط تشکر میکرد.» احساس میکردم مادر با دیدن مرد غریبه و رفتار پسندیدهاش، قدری دلش قرار گرفته و به آمدن مستأجر به خانه تا حدی راضی شده است، اما برای من حضور یک مرد غریبه در خانه، همچنان سخت بود؛ میدانستم دیگر آزادی قبل را در حیاط زیبای خانهمان ندارم و نمیتوانم مثل روزهای گذشته، با خیالی آسوده کنار حوض بنشینم. به خصوص که راه پله طبقه دوم از روبروی در اتاق نشیمن شروع میشد و از این به بعد بایستی همیشه در اتاق را میبستیم. باید از فردا تمام پردههای پنجرههای مشرِف به حیاط را میکشیدیم و هزار محدودیت دیگر که برایم سخت آزار دهنده بود، اما هر چه بود با تصمیم قاطع پدر اتفاق افتاده و دیگر قابل بازگشت نبود.
ظرفهای نهار را شسته و با عجله مشغول تغییر وضعیت خانه برای ورود مستأجر جدید شدیم. مادر چند ملحفه ضخیم آورد تا پشت پنجرههای مشرف به حیاط نصب شود، چرا که پردههای حریر کفایت حجاب مناسب را نمیکرد. با چند مورد تغییر دکوراسیون، محیط خانه را از راهرو و راه پله مستقل کرده و در اتاق نشیمن را بستیم. آفتاب در حال غروب بود که مرد غریبه با کلیدی که پدر در بنگاه در اختیارش گذاشته بود، درِ حیاط را نیمه باز کرده و با گفتن چند بار «یا الله!» در را کامل گشود و وارد شد.
به بهانه دیدن غریبهای که تا لحظاتی دیگر نزدیکترین همسایه ما میشد، گوشه ملحفه سفید را کنار زده و از پنجره نگاهی به حیاط انداختم. بر خلاف انتظاری که از یک تکنیسین تهرانی شرکت نفت داشتم، ظاهری فوقالعاده ساده داشت. تی شرت کرم رنگ به نسبت گشادی به تن داشت که روی یک شلوار مشکی و رنگ و رو رفته و در کنار کفشهای خاکیاش، همه حکایت از فردی میکرد که آنچنان هم در بند ظاهرش نیست. مردی به نسبت چهارشانه با قدی معمولی و موهایی مشکی که از پشت ساده به نظر می رسید. پشت به پنجره در حال باز کردن در بزرگ حیاط بود تا وانت وسایلش داخل شود و صورتش پیدا نبود.
پرده را انداخته و با غمی که از ورود او به خانهمان وجودم را گرفته بود، از پشت پنجره کنار رفتم که مادر صدایم کرد: «الهه جان! مادر چایی دم کن، براشون ببرم!» گاهی از اینهمه مهربانی مادر حیرت میکردم. میدانستم که او هم مثل من به همه سختیهای حضور این مرد در خانهمان واقف است، اما مهربانی آمیخته به حس مردم داریاش، بر تمام احساسات دیگرش غلبه میکرد. همچنانکه قوری را از آب جوش پُر میکردم، صدای عبدالله را میشنیدم که حسابی با مرد غریبه گرم گرفته و به نظرم میآمد در جابجایی وسایل کمکش میکند که کنجکاوی زنانهام برانگیخته شد تا وسایل زندگی یک مرد تنها را بررسی کنم.
پنجره آشپزخانه را اندکی گشودم تا از زاویه ای دیگر به حیاط نگاهی بیندازم. در بارِ وانت چند جعبه کوچک بود و یک یخچال کهنه که رنگ سفید مایل به زردش در چند نقطه ریخته بود و یک گاز کوچک رومیزی که پایههای کوتاهش زنگ زده بود. وسایل دست دومی که شاید همین بعد از ظهر، از سمساری سر خیابان تهیه کرده بود. یک ساک دستی هم روی زمین انتظار صاحبش را میکشید تا به خانه جدید وارد شود. طبقه بالا فقط موکت داشت و در وسایل او هم خبری از فرش یا زیرانداز نبود. خوب که دقیق شدم یک ساک پتو هم در کنار اجاق گاز، کف بار وانت افتاده بود که به نظرم تمام وسیله خواب مستأجر ما بود. از این همه فضولی خودم به خنده افتادم که پنجره را بستم و به سراغ قوری چای رفتم، اما خیال زندگی سرد و بیروحی که همراه این مرد تنها به خانهمان وارد میشد، شبیه احساسی گَس در ذهنم نقش بست.
در چهار فنجان چای ریخته و به همراه یک بشقاب کوچک رطب در یک سینی تزئینی چیدم که به یاد چند شیرینی افتادم که از صبح مانده بود. ظرف پایهدار شیرینی را هم با سلیقه در سینی جای دادم و به سمت در اتاق نشیمن رفتم تا عبدالله را صدا کنم که خودش از راه رسید و سینی را از من گرفت و بُرد. علاوه بر رسم میهماننوازی که مادر به من آموخته بود، حس عجیب دیگری هم در هنگام چیدن سینی چای در دلم بود که انگار میخواستم جریان گرم زندگی خانهمان را به رخ این مرد تازه وارد بکشم.
#رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
برای عضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه و مناجات ها در«ایتا»از این👇لینک وارد شوید
🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7