رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و بیستم
نگاهش کردم و دیدم قطرات اشک از روی صورتش جاری شده و روی فرش و پاهای من میچکد و با صدایی که زیر بارش اشکهایش نَم زده بود، همچنان می گفت: «الهه! دلم خیلی برات تنگ شده بود! الهه! چهل روزه که ندیدمت! چهل روزه که حتی صداتو نشنیدم! مَنی که یه روز نمیتونستم دوری تو رو تحمل کنم...» دلم آتش گرفته بود از طعم شیرین زندگی عاشقانهای که چه زود به کاممان تلخ شد و دلهایمان را در هم شکست و نتوانستم دم نزنم و من هم لب به شکایت گشودم که شکایتم هم از اوج دلتنگیام بود: «مجید! زمانی که باید کنارم بودی، کنارم نبودی! زمانی که باید آرومم میکردی، کنارم نبودی! شبهایی که دلم میخواست پیشِت زار بزنم و برات درد دل کنم، کنارم نبودی! شبهایی که هیچ کس نمیتونست آرومم کنه و من به تو احتیاج داشتم، کنارم نبودی!» و داغ دلم به قدری سوزنده بود که چانهام از شدت گریه به لرزه افتاده و در برابر نگاه او که بیش از دل من بیقراری میکرد، بیپروا ادامه میدادم: «ای کاش فقط کنارم نبودی! تو با امیدی که به من داده بودی، با دروغی که به من گفتی، مَنو صد بار کُشتی و زنده کردی! مجید! خیلی عذابم دادی! خیلی زجرم دادی! مجید! چرا اونقدر مَنو امیدوار کردی؟ چرا به من الکی وعده میدادی که مامانم خوب میشه؟ مگه دکتر بهت نگفته بود که دیگه نمیشه براش کاری کرد؟ پس چرا منو بردی امامزاده؟ چرا ازم خواستی قرآن سر بگیرم و به هر کی که تو میگی متوسل شم؟» و دیگر نتوانستم ادامه دهم که صدایش به گریه بلند شده و پشتش به لرزه افتاده بود و چه زجری میکشیدم که او را به این حال ببینم و نتوانم دلداریش دهم که هنوز دلم از دستش رنجیده بود.
خواستم از جایم بلند شوم که دستم را گرفت و با لحنی عاشقانه التماسم کرد: «الهه! نرو! هر چی میخوای بگی، بگو! هر چی دوست داری بگو! فقط با من حرف بزن! بخدا دلم برای صدات تنگ شده!» و حالا نوبت گریههای بیصبرانه او بود که امانش را بریده و نالههایش را در گلو بشکند. چشمه چشمان کشیده و زیبایش از اشک سرریز شده و پلکهایش همچون ابر بهاری سنگین بود و باز هم دست از باریدن نمیکشید و همچنانکه با نگاه عاشقش، دلبسته چشمان تَرم شده بود، زیر لب نجوا میکرد: «الهه! من بهت دروغ نگفتم، بخدا من بهت دروغ نگفتم! من به حرفایی که میزدم اعتقاد داشتم! من مطمئن بودم اگه امام حسین (علیهالسلام) بخواد، میتونه پیش خدا شفاعت کنه تا مامان خوب شه...» که کلامش را شکستم و با صدایی که میان گریه دست و پا میزد، پرسیدم: «پس چرا خوب نشد؟ پس چرا امام حسین (علیهالسلام) نخواست مامانم خوب شه؟ پس چرا مامانم مُرد؟» و مثل اینکه نداند در پاسخ اینهمه پرسش سرشار از حسرتم چه بگوید، سری تکان داد و با صدایی که از شدت بغض، به سختی شنیده میشد، پاسخ داد: «نمیدونم الهه جان...»
و من دیگر چه میگفتم که به زلالی کلامش ایمان داشتم و نمیخواستم و نمیتوانستم بیش از این با تازیانههای سرزنش، عذابش دهم که با سر انگشتانم تارهای سپیدِ روی شقیقهاش را که چون ستاره در سیاهی شب میدرخشید، لمس کرده و با لحنی لبریز از حسرت زمزمه کردم: «با خودت چی کار کردی؟» و آنقدر صدایم میان طوفان بغض گم شده بود که خیال کردم نشنیده، ولی به خوبی نغمه دلسوزیام را شنیده بود که لبخندی غمگین بر صورت خیس از اشکش نقش بست و با نگاه نجیبانه و سکوت پُر از غربتش، جوابم را داد تا باورم شود که در این چهل روز چه بر دل شیدایش گذشته و مردانه تحمل کرده است.
❤️.
I #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
برای مشاهده قسمت های قبل روی👆# بزنید
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
برایعضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه ومناجاتهادر«ایتا»از👇واردشوید
🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
🤲 نماز دو رکعتی مشترک هر شب ماه رجب 🌙
🔅 از حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است کسی که
▫️در تمام ماه رجب شصت رکعت نماز اقامه کند، به این طریق که در هر شب آن دو رکعت بجا آورد و بخواند در هر رکعت:
▪️سوره #حمد یک 1⃣ مرتبه
▪️سوره #کافرون سه 3⃣ مرتبه
▪️سوره #توحید یک 1⃣ مرتبه
▫️بعد از نماز دستها را بلند کند و بگوید:
▪️لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ المُلكُ وَ لَهُ الحَمدُ يُحيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الخَيرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَي ءٍ قَدِيرٌ وَ إِلَيهِ المَصِيرُ وَ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ العَلِيِّ العَظِيمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ وَ آلِهِ
▪️و دستها را به صورت خود بکشد.
هر کس این عمل را بجا آورد، حق تعالی دعای او را مستجاب گرداند و ثواب شصت حج و شصت عمره به او عطا فرماید.
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
صوت تماااااام ادعیه ماه رجب شعبان و رمضان
👇
🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
🤲 نمــاز شــب بیسـت و پنجم مـاه رجب 🌙
💠 برای محفوظ ماندن در دنیا و آخرت
🔆 پیامبر اکـرم ﷺ فرمودند : هركس در شب بيست و پنجم ماه رجب بين نماز مغرب و عشا بیست ركعت نماز بخواند
در هر ركعت
1⃣ یک سوره «حمد»
1⃣ یک بار آیه «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ، وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ، لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ، وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصيرُ ﴿۲۸۵﴾
لَا يُكلَّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا، لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ عَلَيهَْا مَا اكْتَسَبَتْ، رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ، رَبَّنَا وَ لَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلىَ الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا، رَبَّنَا وَ لَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ، وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا، أَنتَ مَوْلَینَا، فَانصُرْنَا عَلىَ الْقَوْمِ الْكَفِرِينَ ﴿۲۸۶﴾ »
1⃣ یک سوره توحید «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» بخواند
خداوند، او و خانواده، دين، مال، دنيا و آخرت او را حفظ مىكند و از جاى خود برنمىخيزد مگر آنكه آمرزيده مىگردد.
📚 اقبال الاعمال ص ۶۶۸
چه خوب است که ثواب این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم.
می توانید این نماز را بعد از نماز مغرب و عشاء تا اذان صبح هم بخوانید یا به نیت نماز شب بخوانید
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
صوت تماااااام ادعیه ماه رجب شعبان و رمضان
👇
🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 رجز خوانی بر علیه آمریکای خبیث و اسرائیل جنایتکار
♦️سید امیر حسینی
✊ امروز سالروز فتح خیبر بود
.
تقویم نجومی اسلامی
✴️ پنجشنبه 👈27 بهمن /دلو 1401
👈25 رجب 1444 👈16 فوریه 2023
🕋 مناسبت های دینی و اسلامی.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
شهادت باب الحوائج الی الله حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام " 183 هجری ".
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🎇 امور دینی و اسلامی.
⛔️صدقه صبحگاهی دفع بلا کند. ان شاءالله.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 زایمان خوب و نوزاد از مریضی های سخت جان به سلامت برد و کارش بالا گیرد
💑مباشرت امروز :
مباشرت هنگام زوال ظهر مستحب و شیطان نزدیک چنین فرزندی نگردد تا پیر شود.
💑 مباشرت امشب:
امشب (شبِ جمعه )،امید است فرزند حاصل از مباشرت پس از فضیلت نماز عشاء از یاران امام زمان گردد. ان شاءالله.
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج جدی و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️کندن چاه و کانال.
✳️شکار و صید و دام گذاری.
✳️لباس نو پوشیدن.
✳️جراحی ها.
✳️شروع درمان و معالجات.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️شراکت و امور شراکتی
✳️برداشت محصولات کشاورزی.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️و وام و قرض خوب است.
🔵نوشتن ادعیه و حرز و بستن و نماز آن برای اولین بار مناسب نیست.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، خوب است.(ولی احترام نگهدارید)
💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث صفای خاطر می شود.
🙄 تعبیر خواب.
خوابی که (شب جمعه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 26 سوره مبارکه "شعراء" است.
قال ربکم ورب آبائکم الاولین....
و مفهوم آن این است که فرد بسیار خوب و عاقلی در مقام نصیحت و موعظه آن شخص در آید تا خواب بیینده به جواب سوال برسد و بر خصم خود غالب گردد و شاد شود .ان شاءالله و شما مطلب خود را دراین مضامین قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد .
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد.
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
@taghvimehamsaran
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع مطالب ما:
📔تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
هدایت شده از ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
پنجشنبهزیارتامامحسنعسکری(ع)۩صدقی.mp3
654.2K
🕌 زیارت امام حسن عسکری (ع) 💠 در روز پنجشنبه 5️⃣📆
🎙 با صدای مهدی صدقی
💠 #زیارت_ائمه_روزهای_هفته 💠
☀️ بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم ☀️
❇️ السَّلاَمُ عَلَيكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ
❇️ السَّلاَمُ عَلَيكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ خَالِصَتَهُ
❇️ السَّلاَمُ عَلَيكَ يَا إِمَامَ المُؤمِنِينَ
❇️و وَارِثَ المُرسَلِينَ وَحُجَّةَ رَبِّالعَالَمِينَ
❇️ صَلَّى اللَّهُ عَلَيكَ وَ عَلَى آلِ بَيتِكَ
❇️ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ
❇️ يَا مَولاَيَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الحَسَنَ بنَ عَلِيٍ
❇️ أَنَا مَولًى لَكَ وَ لِآلِ بَيتِكَ
❇️ و هَذَا يَومُكَ وَ هُوَ يَومُ الخَمِيسِ
❇️ و أَنَا ضَيفُكَ فِيهِ وَ مُستَجِيرٌ بِكَ فِيهِ
❇️ فَأَحسِن ضِيَافَتِي وَ إِجَارَتِي
❇️ بحَقِّ آلِ بَيتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
صوت تماااااام دعا و مناجاتها اینجا
👇
🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
هدایت شده از ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
دعارجبيامَنْاَرْجُوهُ۩حلواجی.mp3
1.23M
1️⃣ يا مَن اَرجُوهُ لِكُلِّ خَير 🎙 حلواجی
متن و ترجمه این دعای ماه رجب 👇
✅🔝 eitaa.com/ppt_doa/11101
هدایت شده از ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
دعارجبصَبْرَالشَّاكِرِينَ۩حلواجی.mp3
1.12M
3️⃣ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسأَلُكَ صَبرَ الشَّاكِرِينَ لَكَ
🔶🎙 با نوای اباذر حلواجی 🌷💠
متن و ترجمه این دعای ماه رجب 👇
✅🔝 eitaa.com/ppt_doa/11103
هدایت شده از ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
دعارجببِمَعَانِيجَمِيعِمَايَدْعُوكَميثمکاظم.mp3
3.62M
🌙6️⃣ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسأَلُكَ بِمَعَانِي جَمِيعِ مَا يَدعُوكَ بِهِ وُلاَةُ أَمرِكَ
🔶🎙 با نوای عربی میثم کاظم 🌷💠
متن و ترجمه 👆 دعای هر روز ماه رجب
✅🔝 eitaa.com/ppt_doa/11108
هدایت شده از ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
دعارجبخَابَالْوَافِدُونَ۩حلواجی.mp3
1.33M
2️⃣خابَ الوَافِدُونَ عَلَى غَيرِك🎙حلواجی
متن و ترجمه این دعای ماه رجب 👇
✅🔝 eitaa.com/ppt_doa/11102
هدایت شده از ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
دعارجبحَوَائِجَالسَّائِلِینَاباذرحلواجی.mp3
905.1K
4️⃣ يا مَن يَملِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِين
🔶🎙 با نوای اباذر حلواجی 🌷💠
متن و ترجمه 👆 دعای هر روز ماه رجب
✅🔝 eitaa.com/ppt_doa/11104
هدایت شده از ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
دعارجبمِنَنِالسَّابِغَةِ۩حلواجی.mp3
3.07M
5️⃣ اللَّهُمَّ يَا ذَا المِنَنِ السَّابِغَةِ
🔶🎙 با نوای اباذر حلواجی 🌷💠
متن و ترجمه 👆 دعای هر روز ماه رجب
✅🔝 eitaa.com/ppt_doa/11106
هدایت شده از ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
دعارجببِالْمَوْلُودَيْنِفِیرَجَبٍ۩حلواجی.mp3
1.6M
7️⃣اللَّهُمَّ إِنِّيأَسأَلُكَ بِالمَولُودَينِ فِي رَجَب
🔶🎙 با نوای اباذر حلواجی 🌷💠
متن و ترجمه 👆 دعای هر روز ماه رجب
✅🔝 eitaa.com/ppt_doa/11111
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
اغثنی یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر علیهالسلام...
▪️شهادت امام کاظم علیهالسلام را تسلیت عرض میکنیم.
رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و بیست و یکم
پاکت خریدهایم را از دست فروشنده گرفتم، با تشکر کوتاهی از مغازه خارج شدم و به سمت خانه به راه افتادم. هوای عصرگاهی اول آبان ماه سال 1392 در بستر گرم بندرعباس، آنقدر دلپذیر و بهاری بود که خاطرات روزهای سوزان تابستان را از یاد نخلها برده و به شهر طراوتی تازه ببخشد، هر چند هنوز خیلی مانده بود تا دنیا بار دیگر پیش چشمانم رنگ روزهای گذشته را بگیرد که هنوز از رفتن مادرم بیش از دو ماه نگذشته و داغ مصیبتش در دلم کهنه نشده بود، به خصوص این روزها که حال خوشی هم نداشتم. سر درد و کمر درد لحظهای رهایم نمیکرد و از انجام هر کار سادهای خیلی زود خسته میشدم که انگار زخم رنجهای این مدت نه فقط روحم که حتی جسمم را هم آزرده بود.
در خیابان، پرچمهای تبریک عید غدیر افراشته شده و در یک کوچه هم شربت و شیرینی میدادند. از کنار شادی شیعیان ساکن این محله با بیتفاوتی عبور کردم و به سرِ کوچه رسیدم که دیدم کنار تویوتای قدیمی پدر، یک اتومبیل شاسی بلند مشکی پارک شده و خود پدر هم کنارش ایستاده است. مقابلش رسیدم و سلام کردم که لبخندی پُر غرور نشانم داد و پیش از آنکه چیزی بپرسم، مشتلق داد: «این نتیجه همون معاملهای هستش که مادرت اونقدر به خاطرش جوش میزد! تازه این اولشه!» منظورش را به درستی نفهمیدم که در مقابل نگاه پرسشگرم، با خوشحالی ادامه داد: «علاوه بر سهامی که تو اون برج تجاری دوحه دارم، این ماشینم امروز گرفتم.» در برابر این همه سرمستی و ذوقزدگی بیحد و حسابش، به گفتن «مبارک باشه!» اکتفا کردم و داخل حیاط شدم.
خوب به یادم مانده بود که مادر چقدر بابت این تجارت مشکوک پدر نگران بود و اگر امروز هم زنده بود و این بذل و بخششهای بیحساب و کتاب شرکای تازه وارد پدر را میدید، چه آشوبی در دل پاک و مهربانش به پا میشد که در عوض سود صاف و سادهای که پدر هر سال از فروش محصول خرمای نخلستانهایش به دست میآورد، امسال چشم به تحفههای پُر زرق و برقی دوخته بود که این مشتری غریبه گاه و بیگاه برایش میفرستاد. وارد ساختمان که شدم، دیدم عبدالله به دیوار راهرو تکیه زده و ساکت در خودش فرو رفته است. چشمش که به من افتاد، نفس بلندی کشید و پرسید: «عروسکِ تازه بابا رو دیدی؟» و چون تأییدم را دید، با پوزخندی ادامه داد: «اونهمه بارِ خرما رو بردن و دل بابا رو به یه ماشین خارجی و یه وعده سرمایهگذاری تو دوحه خوش کردن! تازه همین ماشین هم هیچ سند و مدرکی نداره که به اسم بابا زده باشن، فقط دادن دستش که سرش گرم باشه!» از روی تأسف سری جنباندم و با حالتی افسرده زمزمه کردم: «اگه الان مامان بود، چقدر غصه میخورد!»
سپس به چشمانش خیره شدم و پرسیدم: «نمیخوای یه کاری بکنی؟ نکنه همینجوری همه سرمایهاش رو از دست بده!» و او بیدرنگ جواب داد: «چی کار کنم؟ دیشب با محمد حرف میزدم، میگفت به من چه! من دارم حقوقم رو از بابا میگیرم و برام مهم نیس چی کار میکنه! میگفت ابراهیم که اینهمه با بابا کَل کَل میکنه، چه سودی داره که من بکنم!» دلشورهای از جنس همان دلشورههای مادر به جانم افتاد و اصرار کردم: «خُب بلاخره باید یه کاری کرد! به محمد میگفتی اگه بابا ضرر کنه و سرمایهاش رو از دست بده، دیگه نمیتونه به تو هم حقوق بده!» حرفم را با تکان سر تأیید کرد و گفت: «همین حرفو به محمد زدم، ولی گفت به من ربطی نداره! تا هر وقت حقوق گرفتم کار میکنم، هر وقت هم کفگیر بابا خورد به ته دیگ، میرم سراغ یه کار دیگه!» سپس به چشمانم دقیق شد و با حالتی منطقی ادامه داد: «الهه! تو خودتم میدونی هیچ کس حریف بابا نمیشه! تازه هر چی بگیم بدتر لج میکنه!»
و این همان حقیقتی بود که همه در مورد پدر میدانستیم و شاید به همین خاطر بود که هیچ کس انگیزهای برای مقابله با خودسریهایش نداشت. از عبدالله خداحافظی کردم و به طبقه بالا رفتم و طی کردن همین چند پله کافی بود تا سر دردم بیشتر شده و نفسهایم به شماره بیفتد. پاکت را کنار اتاق گذاشتم و خسته روی کاناپه دراز کشیدم که انگار پیمودن همین مسیر کوتاه تا سوپر مارکت سرِ خیابان، تمام توانم را ربوده بود. برای دقایقی روی کاناپه افتاده و نفس نفس میزدم تا قدری سر دردم قرار گرفت و توانستم از جا برخیزم.
❤❤️.
I #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
برای مشاهده قسمت های قبل روی👆بزنید
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
دلنشینترین مداحی دعا و مناجات صوتی👇
🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7