eitaa logo
ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
18.5هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
290 فایل
دعای جوشن کبیر صغیر نادعلی فرج مجیر مشلول یستشیر معراج ابوحمزه علقمه سمات صباح عشرات عدیله زیارت وارث جامعه مناجات خمس عشر ماه رجب شعبانیه رمضان عید فطر غدیر روز سحر نماز شب قدر نور گنج العرش استغفار افتتاح حرز امام حدیث کسا زهرا امیرالمومنین علی @m_mehr0
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 داستانهای شگفت انگیز از زیارت عاشورا 🕌 🖌 قسمت بیستم ترك نشدن زيارت عاشورا از امام خمينى (ره) حجة الاسلام والمسلمين غيورى نقل مى كند كه : زيارت عاشوراى امام خمينى ترك نمى شد. اخيراً هم يك صحبتى كه خود من با ايشان داشتم كه من و ايشان بوديم . البته ايشان تصريح نفرمودند ولى من متوجه شدم زيارت عاشوراى ايشان ترك نمى شود. زيارت عاشورا با آن صد لعن و صد سلامش را ترك نمى كنند.(29) روز اول محرم در نوفل لوشاتو مصادف بود با اولين شبى كه مردم ايران در پشت بامها تكبير مى گفتند. همان شب شخصى از تهران تلفن زد و گفت گوشى را مى گذارم كنار پنجره تا صداى تكبير مردم را كه با گلوله مخلوط شده بود ضبط كرده به خدمت امام بردم . امام در داخل اتاق ، تسبيح به دست درحال ايستاده مشغول ذكر بودند و زيارت عاشورا مى خواندند. در حالى كه ما متوجه مسائل ماه محرم نبوديم ايشان در سرزمينى زيارت عاشورا را مى خواندند كه شايد برای اولين بار در آنجا خوانده مى شد. 📚 🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼 صوت‌ تمااااااام دعا و مناجات‌ها اینجا 👇 🌍 http://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت سیصد و شانزدهم موکب‌های پذیرایی از زائران، در تمام کوچه خیابان‌های شهر نجف مستقر شده و هر یک به وسیله‌ای به رهگذران خدمت می‌کردند. در مقابل اکثر موکب‌ها هم صندلی‌هایی برای استراحت مردم تعبیه شده بود و حسابی ضعف کرده بودیم که در کنار یکی از موکب‌ها نشستیم و هنوز لحظاتی نگذشته بود که خادمان موکب با استکان‌هایی از شیر داغ و ظرفی پُر از نان شیرین به سمت‌مان آمدند. ظرف نان را با احترام تعارفمان می‌کردند و با چه مِهر و محبتی استکان‌های شیر را به دستمان می‌دادند که انگار از نور چشم خود پذیرایی می‌کردند و در خنکای یک صبح پاییزی، شیر داغ و نان شیرین چه حلاوتی را در مذاق‌مان ته نشین می‌کرد که جانی تازه گرفته و دوباره به راه افتادیم. ساعتی تا اذان ظهر مانده و ما همچنان در جاده نجف به کربلا با پای پیاده پیش می‌رفتیم و نه اینکه خودمان برویم که یقیناً جذبه‌ای آسمانی ما را از آن سوی جاده به سمت خودش می‌کشید که طول مسیر را حس نمی‌کردیم و با چشمه عشقی که هر لحظه بیشتر در جانمان می‌جوشید، به سمت کربلا قدم می‌زدیم. سطح مسیر پُر از جمعیت بود و گاهی به حدی شلوغ می‌شد که حتی بین خودمان هم فاصله می‌افتاد و به زحمت به همدیگر می‌رسیدیم. نیروهای امنیتی عراقی از ارتشی و داوطلبین مردمی، به طور گسترده در سرتاسر مسیر حضور داشتند و خودروهای زرهی ارتش مرتب تردد می‌کردند تا حتی خیال حرکتی هم به ذهن تروریست‌های تکفیری نرسد و با چشم خودم می‌دیدم با همه فتنه‌انگیزی‌های داعش در عراق، مسیر نجف تا کربلا به حرمت اولیای الهی و به همت نیروهای نظامی، از چه امنیت بالایی برخوردار است. مسیر جاده، منطقه ای نسبتاً خشک و صحرایی بود که نخل‌ها و درخت‌هایی به صورت پراکنده روئیده و کمی دورتر از جاده، نخلستان‌های محدودی قد کشیده بودند که زیبایی منطقه را دو چندان می‌کرد. دو طرف جاده پوشیده از موکب‌هایی بود که غرق پرچم‌های سرخ و سبز و سیاه و در میان نوای نوحه و مداحی، برای خدمت به میهمانان امام حسین (علیه‌السلام) از جان خود هزینه می‌کردند؛ از مادرانی که کودکان خُردسالشان را در حاشیه جاده گمارده بودند تا به زائران لیوانی آب مرحمت کرده یا دستمال کاغذی به دستشان بدهند تا پیرمردانی که قهوه مخصوص عراقی را در فنجانی کوچک به زائران تعارف می‌کردند و جوانانی که بدن خسته مردان را مشت و مال می‌دادند و حتی نیروهای نظامی و امنیتی که خم شده و قدم‌های زائران را نوازش می‌دادند و چه می‌کردند این شیعیان عراقی در اکرام عزاداران اربعین حسینی که گویی به عشق امام حسین (علیه‌السلام) مست شده و در آیینه چشمان خمارشان جز صورت سید الشهدا (علیه‌السلام) چیزی نمی‌دیدند که هر یک به هر بضاعتی خدمتی می‌کردند و هر کدام به زبانی اعلام می‌کردند که خدمت به میهمانان پسر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) افتخار دنیا و آخرتشان خواهد بود. آسید احمد گاهی مجید را رها می‌کرد و همراه همسر و دخترش می‌شد تا من و مجید کمی در خلوت خودمان در این جاده شورانگیز قدم بزنیم و ما دیگر چشم‌مان جز عظمت این میهمانی پُر برکت چیزی نمی‌دید. نمی‌توانستم بفهمم امام حسین (علیه‌السلام) با دل اینها چه کرده که اینچنین برایش هزینه می‌کنند و می‌خواهند به هر وسیله‌ای از میهمانانش پذیرایی کنند که آهسته با مجید نجوا کردم: «مجید! اینا چرا اینهمه به خودشون زحمت میدن تا از ما پذیرایی کنن؟» ❤️. I برای مشاهده قسمت های قبل روی👆# بزنید 🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼 صوت تمااااااام ادعیه و مناجات‌ها اینجا 👇 🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت سیصد و هفدهم مجید کوله پشتی‌اش را کمی جابجا کرد و همچنانکه محو فضای فوق تصور این جاده رؤیایی شده بود، سرمستانه پاسخ داد: «اینا به خودشون زحمت نمیدن! اینا دارن کِیف دنیا رو می‌کنن! ببین دارن چه لذتی می‌برن که پای یه زائر رو مشت و مال میدن! اینا الان دارن با امام حسین (علیه‌السلام) حال می‌کنن! آسید احمد می‌گفت بعضی‌هاشون انقدر فقیرن که پول پذیرایی از زوار رو ندارن، برای همین یه سال پس انداز می‌کنن و اربعین که می‌رسه، همه پس اندازشون رو خرج پذیرایی از مردم می‌کنن! یعنی در طول سال فقط کار می‌کنن و پس‌انداز می‌کنن به عشق اربعین!» و مگر اربعین چه اعجازی دارد که به انتظار آمدن و اشتیاق برپایی‌اش، اینچنین خاصه خرجی می‌کنند و من که از فلسفه پوشیدن یک پیراهن سیاه سر در نمی‌آوردم، حالا در این اقیانوس عشق و عاشقی حقیقتاً سرگردان شده و در نهایت درماندگی تنها نگاهشان می‌کردم. نه می‌فهمیدم چرا اینهمه پَر و بال می‌زنند و نه می‌توانستم شیدایی‌شان را سرزنش کنم که وقتی دختری از اهل تسنن، رهسپار چهار روز پیاده‌روی برای رسیدن به کربلا می‌شود، از شیعیان انتظاری جز این نمی‌رود که برای معشوق‌شان اینچنین بر سر و سینه بزنند! مجید به نیم رخ صورتم نگاه کرد و شاید مشتاق بود تا ببیند در دلم چه می‌گذرد که با لحنی لبریز حیاء سؤال کرد: «الهه! تو اینجا چی کار می‌کنی؟» به سمتش صورت چرخاندم که به عمق چشمان مات و متحیرم، خیره شد و باز سؤال کرد: «الهه جان! تو این جاده اینهمه زن و مرد شیعه دارن به عشق امام حسین (علیه‌السلام) میرن! ولی تو چی کار کردی که طلبیده شدی؟ تو چی کار کردی که باعث شدی من بعد از 29 سال که از خدا عمر گرفتم، بیام کربلا؟» در میان همهمه جمعیت و صدای پُر شور مداحی‌های عراقی که از بلندگو‌های موکب‌ها پخش می‌شد، صدایش را به سختی می‌شنیدم و به دقت نگاهش می‌کردم تا بفهمم چه می‌گوید که لبخندی زد و در برابر سکوت بی‌ریایم، صادقانه اعتراف کرد: «من کجا و کربلا کجا؟!!! اگه تو نبودی من کِی لیاقت داشتم بیام اینجا و این مسیر رو پیاده برم؟» در برابر نجابت مؤمنانه‌اش زبانم بند آمده و او همچنان می‌گفت: «الهه! اگه از من بپرسی، این جواب گریه‌های شب قدر امامزاده‌اس! من و تو پارسال تو امامزاده اونهمه خدا رو صدا زدیم تا مامان رو شفا بده! خُب حکمت خدا چیز دیگه‌ای بود و مامان رفت، اون دختره وهابی جاشو گرفت و هر کدوم از ما رو یه جوری عذاب داد! عبدالله رو همون اول از خونه بیرون کرد، من و تو رو چند ماه بعد در به در کرد و اونهمه بلا سرمون اومد! بعد هم نوبت محمد شد تا اموالش رو از دست بده و آواره غربت بشه! آینده ابراهیم هم نابود شد و زن و بچه‌اش اونهمه اذیت شدن! همه سرمایه بابا حرومِ ریختن خون یه مشت زن و بچه بی‌گناه شد و آخر سر به خود بابا هم رحم نکردن!» از حجم مصیبت‌هایی که در طول یک سال و نیم بر سر خودم و خانواده‌ام آوار شده و مجید همه را در چند جمله پیش چشمانم به خط کرده بود، جانم به لب رسید و او دلش جای دیگری بود که با نگاه بی‌قرارش به انتهای جاده، جایی که به کربلا می‌رسید، پَر کشید و با چه لحن عاشقانه‌ای زمزمه کرد: «شاید قرار بود همه این بدبختی‌ها اتفاق بیفته و اون همه گریه و زاری شب‌های امامزاده نمی‌تونست این سرنوشت رو عوض کنه! ولی... ولی در عوضِ اون گریه‌ها، خدا به ما این سفر رو هدیه داد! شاید این زیارت اربعین تو سرنوشت ما نبود و اون شب تو امامزاده، به خاطر دل شکسته تو، قسمت شد که من و تو هم کربلایی بشیم!» سپس به سمتم صورت چرخاند و با لبخندی لبریز یقین ادامه داد: «الهه! من احساس می‌کنم اون شب تو امامزاده، خدا برای من و تو اینجوری تقدیر کرد که بعد از همه اون مصیبت‌ها به خونه آسید احمد برسیم و حالا تو این راه باشیم! شاید این چیزی بود که تو سرنوشت ما نبود و اون شب به ما عنایت شد!» که صدای اذان ظهر از بلندگوهای موکب‌ها بلند شد و مجید در سکوتی عارفانه فرو رفت. هرچند حرف‌هایی که از مجید می‌شنیدم برایم تازه بودند، اما نمی‌توانستم انکارشان کنم که حقیقتاً من کجا و کربلا کجا و شاید معجزه‌ای که برای شفای مادرم از شب‌های قدر امامزاده انتظار می‌کشیدم، بنا بود با یک سال و چند ماه تأخیر در مسیر رسیدن به کربلا محقق شود که حالا من در میان اینهمه شیعه عاشق به سمت حرم امام حسین (علیه‌السلام) قدم می‌زدم، ولی باز هم برایم سخت بود که من در این مدت، کم مصیبت نکشیده و هنوز هم دلم می‌خواست که مادرم زنده می‌ماند و هرگز پای نوریه به خانه ما باز نمی‌شد! ❤️. I برای مشاهده قسمت های قبل روی👆# بزنید 🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼 صوت تمااااااام ادعیه و مناجات‌ها اینجا 👇 🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیات 42 تا 50 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼 صوت‌ تماااااام دعا و مناجات‌ها اینجا 👇 🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7       
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌🎙 📄 امروز 📖   🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼 صوت‌ تماااااام دعا و مناجات‌ها اینجا 👇 🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
409-room-ta-1.mp3
2.96M
سوره مبارکه بخش اول مفسر: استاد قرائتی 🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼 صوت‌ تماااااام دعا و مناجات‌ها اینجا 👇 🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
409-room-ta-2.mp3
3.2M
سوره مبارکه بخش دوم مفسر: استاد قرائتی 🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼 صوت‌ تماااااام دعا و مناجات‌ها اینجا 👇 🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
"اَنتُم الفُقَراءُ اِلَی اللهِ وَ اللهُ هُوَ الغَنِیٌّ" (شما همگی محتاج خداوندید و تنها او غنی است) فاطر/۱۵ تنها یک "غنی" در عالَم وجود دارد و آن خالق هستی است. هیچکس چیزی از خود ندارد، همه عاریتی است. همه موهبتی از سوی آن بخشنده ی با رحمت است. حال دقت کن! به عمق معنا برو! "آن که هیچ احتیاجی به کسی یا چیزی ندارد، او "غنی" است"! نکته را دریاب! آن که به این "غنی" بپیوندد، غنی می شود! مسیر این غنی شدن، خواستن نیست، بی خواهشی و بی آرزویی است! تسلیم محض است! بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی مسعود ریاعی 🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼 صوت‌ تماااااام دعا و مناجات‌ها اینجا 👇 🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 تا بسیج و سپاه نیایند، قطعاً بساط ولنگاری جمع نخواهد شد 🔰به چند دلیل، نیروی انتظامی به تنهایی امکان جمع کردن بساط بی حجابی و این روزها را ندارد: 1️⃣ پلیس، نیروی کافی برای حضور در این میدان را ندارد. به همین دلیل، قطعاً همه مناطق، پوشش داده نمی شود و حضور مامورین به صورت گزینشی و بسیار محدود خواهد بود که عملاً به نتیجه نخواهیم رسید و عرصه برای جولان ولنگاران همچنان باز خواهد بود. 2️⃣ از برخی مامورین متعهد و دغدغه مند که بگذریم، در میان مامورین نیروی انتظامی، برخی افراد توجیه نیستند و اساساً اعتقاد به این نوع کارها ندارند یا بی تفاوت اند. برخی، اتفاقاً خانواده های خودشان از نظر حجاب و عفاف مشکل دارند. برخی اهل شل گرفتن و از زیر کار در رفتن هستند. در این مدت حتی شاهد بودیم که در برخی مواقع، بعضاً مامور نیروی انتظامی، طرف هنجارشکن را گرفته است! 3️⃣ در این عرصه، به نیروهایی نیاز است که با جان و دل برای اسلام و انقلاب کار کنند و با خلوص نیت و دغدغه قلبی وارد میدان شوند. در هر کوی و برزن نیاز به حضور فعال هوشمندانه است. این ویژگی و دغدغه ها در میان نیروهای مردمی و بسیج و سپاه به وفور یافت می شود، اما در میان مامورین نیروی انتظامی، همه این طور نیستند. 4️⃣ اساساً یکی از وظایف ذاتی بسیج و سپاه، از دستاوردهای انقلاب است. چه جایی مهمتر از اینجا که به حیا، غیرت و ایمان مردم ارتباط دارد⁉️ ♻️ هشت سال دفاع مقدس را بدون حضور نیروهای مردمی و بسیج و سپاه نمی توان تصور کرد. این جنگ فرهنگی را هم بدون حضور فعال بسیج، سپاه و نیروهای مردمی نمی توان تصور کرد.
💠مسأله اصلی هزینه ندادن است، رأفت و عطوفت نیست❗️ 🔰وقتی سخن از اقدامات قانونی قاطع علیه ولنگاران می شود، برخی می گویند که باید با رأفت و عطوفت موضوع حجاب را حل کرد! 🔻اول اینکه، مشکل اصلی ما با کسانی نیست که با رأفت و عطوفت از جانب ما، را رعایت می کنند، بلکه مشکل اصلی با کسانی است که توجهی به عطوفت شما نمی کنند و فقط ابزار قانونی است که جلوی آنها را می گیرد. 🔻ثانیاً، حالا که سخن از عطوفت است، واقعاً به دور از عطوفت است که مردم برای وام گرفتن از بانک ها این همه سختی تحمل کنند و این همه سود بپردازند؛ به دور از عطوفت است که اگر کسی اقساطش عقب افتاده و توان پرداخت ندارد، برایش جریمه تأخیر بیاوریم؛ او را زیر فشار قرار دهیم؛ آبروی او را جلوی ضامن و اطرافیانش ببریم؛ سوء سابقه در پرونده بانکی لحاظ کنیم تا دفعات بعد نگذاریم وام بگیرد و ... . ⚠️مسأله اصلی، عطوفت و رأفت نیست. مسأله اصلی این است که برخی از مسئولین نمی خواهند برای اجرای حکم حجاب، از خود هزینه دهند! 👈 مثلاً اگر بگوییم در زمینه دریافت وام، ضامن وام، اسناد ضمانتی، نگرفتن جریمه بابت اقساط معوق و ... عطوفت به خرج دهید، زیر بار نمی روند و از همان اول، محکم و قاطع، وام گیرنده را به اصطلاح، ضربه فنی می کنند. یعنی نمی گویند که کار چکشی و نکنید. نمی گویند که مردم از دست حاکمیت می شوند. نمی گویند از دست می رود. نمی گویند خشونت و و جواب نمی دهد. نمی گویند که از طریق فرهنگ سازی کاری کنیم که مردم اقساطشان را سر موقع پرداخت کنند. اما تا سخن از می شود، این مدل سخنان را به زبان می آورند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 درس هایی از برای آن دسته از که در فتنه ها بی عمل و ساکت هستند 📽 بخش هایی تکان دهنده از خطبه منا – که از حضرت امام حسین علیه السلام نقل شده است - از زبان استاد حسن رحیم پور ازغدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به عشق تو قدم میذارم تو این راه لبیک ثارالله با صدای کربلایی حسن کاتب، امیر عباس ناهیدی و محمد امین فراتی.mp3
2.27M
🎼 نماهنگ زیبای «شور اربعین» 🎙 با صدای کربلایی حسن کاتب، امیر عباس ناهیدی و محمد امین فراتی به عشق تو قدم میذارم تو این راه لبیک ثارالله خیلی سخته واسم اگه جا بمونم خودمو هرجوری شده می رسونم برای استقبالم میای میدونم منو دعوت کردی آقا جون ممنونم لبیک ثارالله توی این جاده عاشق زیاده منم همراهشون میام پیاده لبیک ثارالله اولین ذکرم تا میرسم کربلا لبیک یا عباس وقتی رو لب هاس مدد یا عباس اصلا نمیشه خستگیمون احساس لبیک یا عباس این زیارت تجدید عهد و پیمانه لبیک یا مهدی نفسی لک الوقا روحی لک الفدا با تو زیارتم خیلی میشه زیبا زیر قبه می خونم به حق الزهرا اللهم عجل فرج مولانا یا حجت الله بقیة الله ظهورت رو میبینم ان شاالله 🌧الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج🌧 هر روز تا اربعین به نیت ظهور امام_زمان(عج) زیارت عاشورا می خوانیم امام_حسین (ع) 🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼 دلنشین ترین ادعیه و مناجات صوتی 👇 @ppt_doa
🌷 دیدار فرماندهان سپاه پاسداران با رهبر انقلاب 🔻 اعضای مجمع عالی فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صبح امروز پنجشنبه ۲۶ مردادماه با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار میکنند. 🔺️ پیش از دوران همه‌گیری کرونا اعضای مجمع عالی فرماندهان و مسئولان سپاه همزمان با برگزاری نشست سالیانه خود با رهبر انقلاب دیدار داشتند و آخرین دیدار در مهرماه ۱۳۹۸ با حضور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی برگزار شده بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 انتشار برای نخستین بار به مناسبت دیدار امروز رهبر انقلاب با فرماندهان سپاه پاسداران؛ ویدیویی که آخرین دیدار حاج قاسم سلیمانی را به تصویر می کشد، منتشر شد...
در خودم مانده بودم و ناگاه تا به خود آمدم مُحرّم شد چشم بستم درون خود باشم کربلای غمش مُجسّم شد رشته ی اتصال ما و حسین نخ پرچم سیاه هیأت بود شهدا خوب یادمان دادند کربلایی شدن به همت بود یاد آنان که در سیاهی شب ماه بودند و روسفید شدند خوش به حال رفیق هامان که پای این حرفها شهید شدند ماتَرکناک ، با تو می مانیم وقت تجدید بیعت و یاری است خاصه این روزها که عطر حرم در حسینیه ی شما جاری است خبری آمد و نسیم انداخت از لب حوض خانه گلدان را چند وقتی است خوب می فهمد شهر من غربت شهیدان را خیره ماندم به نام سرخ شهید راز سربند کوچه سربسته است زمزمه می کنند در گوشم کوچه ی بی شهید بن بست است خط به خط جبهه جبهه خون دادیم گام اول شروع هم عهدی است ما به فرمانده اقتدا کردیم گام دوم نماز با مهدی است گرچه مظلوم ، مقتدر هستیم مردِ میدانِ این مبارزه کیست؟ پاگذارند ، پایشان گیر است داستان بزن وَ در رو نیست نسل تبّت یدا ابی لهب است هر که با دست حق درافتاده همگی شاهدیم اسرائیل به نفسهای آخر افتاده یک اشاره به ما کنی کافی است نقشه ی مرگ دشمنان ساده است امر ، امر شماست آقاجان دست ما روی ماشه آماده است صلح با شمر تا ابد ممنوع درس عباس ها مذاکره نیست حال ما وصف خیبر و بدر است شیعه امروز در محاصره نیست در یمن ، شام ، کربلا ، بحرین شورِ حب الحسین یجمعناست از همین اتحاد معلوم است روزهای زوال آمریکاست اگر امسال با دعای شما به حرم شاه عشق راهم داد در کنار عمودها در راه جایتان یک سلام خواهم داد یک قدم مانده تا سپیده ی صبح آخرین روزهای تاریک است آمده در زبور، بعد از ذکر اندکی صبر ، صبح نزدیک است شیعه با کربلا بزرگ شده مقتدایش شهید بی کفن است خون مظلوم ها اثر کرده ردّ پای ظهور در یمن است صدر اخبار می شود روزی؛ آفتاب ظهور سر زده است کعبه یک صبحِ جمعه می بیند یادگار حسین آمده است چه حسینی که ظهر عاشورا پر شد از تیغ و نیزه دور و برش چه حسینی که سر به نی داد و زیر بار ستم نرفت سرش تکیه بر نیزه ی غریبی داد وسط یک سپاه تنها شد تا زمین خورد داخل گودال پای دشمن به خیمه اش وا شد دور او پر شد از دوصد کینه دشمنش تا رسید هلهله کرد بدنش قطعه قطعه شد اما با خدای خودش معامله کرد در غمش گریه کرده ایم اگر بال پروازمان همین اشک است گریه افسردگی است؟! لا ولله راز پنهان اربعین اشک است متن شعر مرثیه‌سرائی جناب آقای سیدرضا نریمانی
حاج منصور ارضی.mp3
50.53M
🤲 دعای کمیل 🎙 حاج منصور ارضی 📆 برگزار شده در اولین شب جمعه ماه رجب(لیلة الرغائب) 🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼 صوت‌ تماااااام دعا و مناجات‌ها اینجا 👇 🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
زیارتنامه‌شهدا۩شهیدسلیمانی.mp3
1.25M
🕊🕊 زیارتنامه ی شهدا 🕊🕊 ☀️ بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم ☀️ 🌷السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَه ✋السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَه ❇️السَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ الله 🌷السَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ الله ✋السَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنین ❇️السَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمین 🌷السَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِح ✋السَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ الله ❇️باَبی اَنتُم وَ اُمّی 🌷طبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ✋وفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ❇️فیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🌹☘️🌹☘️🌹☘️🌹 🎙 با نوای آسمانی شهید سلیمانی شادی_روح_شهداصلوات💔 علیه السلام 🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼 صوت‌ تمااااااام دعا و مناجات‌ها اینجا 👇 @ppt_doa
Hossein Taheri - Neshon Nadare Madaram (128).mp3
10.53M
🌷 شب جمعه حرم 😭 نشون نداره مادرم... 🎙کربلایی حسین طاهری مادرم بگو؛ از شلوغی شب جمعه های حرم بگو مادرم بگو؛ به حسینت این شبا از چشای ترم بگو مادرم بگو؛ واسه یک دفعم که شده بهم پسرم بگو نشون نداره مادرم منم نشون نمیخوام؛ از خدا خواستم همیشه بشم شهید گمنام از زخمای تو عالم شاکیه؛ مثل چادرت قبرت خاکیه آه مادر آه مادر کممو ببین؛ جون من یه خرده دعای مادرمو ببین کممو ببین؛ نوکری که این اربعین ندید حرم و ببین کمم و ببین؛ اشکای چشم پای شعر محتشم و ببین یه محتشم کمه؛ برای مثنوی زخمات خودت بگو بهم چرا؛ توون نداره دستات علیه السلام علیه السلام 🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼 صوت‌ تمااااااام دعا و مناجات‌ها اینجا 👇 @ppt_doa
شهید سرافراز آیت اله دهقانی محمدی اردیبهشت ۱۳۴۶ در روستای محمدیه از توابع استان اصفهان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود، پدرش حاج ولی اله کشاورز و مادرش خانه دار بود،سال ۱۳۶۱ به همراه برادرش به پاکدشت و روستای آلوئک مهاجرت نمود و در کارهای کشاورز ی به برادرش کمک مینمود، همواره در جلسات هفتگی آموزش قرآن و هیئتهای مذهبی حضور داشت، سال ۱۳۶۵ زودتر از موعد مقرر داوطلبانه به عضویت ارتش جمهوری اسلامی ایران در آمد، پس از پایان آموزش های مقدماتی به دلیل استعداد فراوان و برخورداری از فیزیک مناسب بدنی به گردان ۷۶۷تکاور لشگر کرمانشاه پیوست،در چند عملیات حضور داشت، سرانجام در سحر گاه ۲۴ مرداد ۱۳۶۶ در عملیات نصر ۶ در ارتفاعات میمک بر اثر اصابت گلوله به سرش به ندای هل من ناصر مولایش حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام لبیک گفت، پیکر پاک و مطهرش پس از یک ماه به آلوئک منتقل ودر گلزار شهدای ارمبویه به خاک سپرده شد، روحش شاد و یادش گرامی باد. شادی روحشان فاتحه و آیه الکرسی قرائت بفرمایید