eitaa logo
پروفایل زیبا عاشقانه❤❤ عارفانه....
22.2هزار دنبال‌کننده
46.9هزار عکس
6.3هزار ویدیو
76 فایل
﷽ درانتخــاب عكسهاے پروفايلتان دقت كنيـد☺️ 🌈مجموع کانال های ما در ایتا 👇 ╭┈────── 🌿 @tarfandony 🌄 @profile_ziba 🏠 @jahaze_shik ╰─────── تبلیغات پربازده 👇 http://eitaa.com/joinchat/3100835840C12e7f70ce5
مشاهده در ایتا
دانلود
از شکست نترسید ، از این بترسید که سال آینده همین جایی باشید که امروز هستید ...
چــء باشــد.. چــء نباشد چیزکـــی…! باز هـــم مردم بیــکار گویند چیـــزها! برای خودت زندگـــــــی کن… رهــــا شـــــاد خوشحــــال (>‿◠)
اونیکه خوشحالیت خوشحالیشه ناراحتیت ناراحتیشه همونو بچسب اون بهترین آدم زندگیته❤️
خاطراتی که ...
آدما عوض نمیشن ما بالاخره موفق میشیم بشناسیمشون ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡✨خـدایا بہ تـو توڪل می‌کنـم ⚪️✨و حـس داشتنت 🧡✨پناهگاهی می‌شـود همیشگی ⚪️✨در اوج سختی‌هایم 🧡✨روزهایم را با رحمتت بخیـر بگردان 🧡✨بنـام خـدایی ڪه ⚪️✨تسکین دهنـده دردها 🧡✨و آرامـش دهنده قلب‌هاست 🧡✨بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ⚪️✨الــهـــی بــه امــیــد تـــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🔘✨سـ🧡ــلام 🕊✨روزتون 🔘✨پر از خیر و برکت 🕊✨امروز دوشنبه↶ ✧ 18 بهمن 1400 ه.ش ❖ 5 رجب 1443 ه.ق ✧ 7 فوریه 2022 میلادی ┄┄┄┅┅❅✾❅┅┅┄┄┄ 🔘✨ ↯ ذڪر روز ؛ 🕊✨《 یا قاضِیَ الْحاجات 》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡💫تنها گنجی که 🤍💫جستجو کردن آن به 🧡💫 زحمتش می ارزد ! 🤍💫دوست واقعیست 🧡💫و تو ای دوست من 🤍💫بهتــرین گنجـــی 🧡💫امیـدوارم 🤍💫دست به هر کاری بزنید 🧡💫ارزشی بیش از طلا بیابید 🤍💫و دلگرم از آن باشید 🧡💫و همیشه خدا 🤍💫بهترینها را سر راهتون قرار بده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡✨خدای مهربانم سلام... 🤍✨چه شوق آفرین است 🧡✨نگاه عاشقانه تو 🤍✨چه تکان دهنده است 🧡✨توجه مهرآمیز تو 🤍✨چه شیرین است زندگی در کنار تو 🧡✨و در زیر سایه لطف تو ، 🤍✨چه لذتبخش است 🧡✨گرمای دست نوازشگر تو... 🤍✨خدایا بحق رحمانیتت 🧡✨غم‌های ما را بزدای 🤍✨و عشق خود را در دل ما جای ده 🧡✨خدایا دل های ما را، 🤍✨در پناه خودت حفظ بفرما 🧡✨و باران رحمتت را 🤍✨در این روز زیبا از ما دریغ مگردان ... 🧡✨ الهی آمین..🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡💫روزتـون پـر گــل 🤍💫امروز از خدا میخواهم 🧡💫هـر آنـچــه بــهــتــریــن 🧡💫هـسـت بـراتـون رقـم بـزنـد 🤍💫روزی فـــــراوان 🧡💫دلــــی خــــوش 🧡💫و شـادیـهـای بـی پـایـان 🤍💫لــبــخـــ :)ــنــد خـــدا 🧡💫بــــدرقـــه راهــــتـــون 🧡💫دوشــنــبــه تــون زیــبـــا 🤍💫تـقـدیم بـه تـو کـه بـهـترینی
صبور باش خداوند هنوز هم برای ما اتفاقات زیبایی کنار گذاشته ...
زندگی شوق رسیدن به همان فردايست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی را دریاب
آرزو می کنم‌..... زیباترین ومحال ترین آرزوهایت....
دوست داشتن بعضی آدمها مثل....
🐷🥃 فال چاى 🥃🐷 📆تاريخ : دوشنبه 18 بهمن 1400 💫 :🌿طول عمر با نشاط برای شما🌿 💫 :🌿اتفاق خوبی برایت خواهد افتاد🌿 💫 :🌿درک نشدن شما در خانواده🌿 💫 :🌿 برای سرمایه گذاری در جایی خواهی رفت🌿 💫 :🌿شخصی دوستت دارد منتظرش نگذار🌿 💫:🌿در جایی حقت ضایع میشود🌿 💫 :🌿بحث فامیلی🌿 💫:🌿حضور در رقابتی🌿 💫:🌿 قبولی در آزمون و امتحانی🌿 💫 :🌿 رسیدن به مراد دلت🌿 💫:🌿چشم پوشی از خطا🌿 💫: 🌿صبور باش, درست میشود🌿
📚داستان کوتاه ! عباسقلی خان فرد ثروتمند و در عین حال خیّری بود که در مشهد بازار معروفی داشت. مسجد- مدرسه- آب انبار- پل و دارالایتام و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست داشته است. به او خبر داده بودند در حوزه علمیه‌ای که با پول او ساخته شده، طلبه‌ای شراب می‌خورد! ناگهان همهمه‌ای در مدرسه پیچید. طلاب صدا می‌زدند حاج عباسقلی است که به مدرسه وارد شده. در این وقت روز چه کار دارد؟ از بازار به مدرسه آمده است! عباسقلی خان یکسره به حجره‌ی من آمد و بقیه همراهان هم دنبالش. داخل حجره همه نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهایی از جایش بلند شد و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت. رو به من کرد و گفت: لطفاً بفرمایید نام این کتاب قطور چیست؟ گفتم: شاهنامه فردوسی. دلم در سینه بدجوری می‌زد. سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته شده است. بدنم می‌لرزید. اگر پشت آن کتاب را نگاه کند، چه خاکی باید بر سرم بریزم؟ عباسقلی خان دستش را آرام به سوی کتاب‌های دیگر دراز کرد… ببخشید، نام این کتاب چیست؟ بحارالانوار. عجب…! این یکی چطور؟ گلستان سعدی. چه خوب…! این یکی چیست؟ مکاسب و این یکی؟! … لحظاتی بعد، آن چه نباید بشود، به وقوع پیوست. عباسقلی خان، آن چه را که نباید ببیند، با چشمان خودش دید. کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را لمس کرد. سپس با چشمانی از حدقه درآمده به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت: این چه نوع کتابی است، اسمش چیست؟ معلوم بود. عباسقلی خان پی برده بود و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت همان کتاب را هدف قرار داده بود. برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید، چشم‌هایم سیاهی رفت، زانوهایم سست شد، آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود. چرا این کار را کردم؟! چرا توی مدرسه؟! خدایا! کمکم کن، نفهمیدم، اشتباه کردم… خوشبختانه همراهان عباسقلی خان هنوز روی زمین نشسته بودند و نمی‌دیدند، اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود چه باید کرد؟ بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟ چرا آقا; الآن میگم. داشتم آب می‌شدم. خدایا! دستم به دامنت. در همین حال ناگهان فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه بر زبان راندم: یا ستارالعیوب، و گفتم: نام این کتاب، «ستارالعیوب» است آقا! فاصله سؤال آمرانه عباسقلی خان و جواب التماس‌آمیز من چند لحظه بیشتر نبود. شاید اصلاً انتظار این پاسخ را نداشت. دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکسته دلان و متنبه شدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود. حالا دیگر نوبت عباسقلی خان بود. احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد. طوری که انگار برق گرفته باشدش. شاید انتظار این پاسخ را نداشت. چشم‌هایش را بر هم نهاد. چند قطره اشک از لابه‌لای پلک‌هایش چکید. ایستاد و سکوت کرد. ساکت و صامت و یکباره کتاب ستارالعیوب (!) را سر جایش گذاشت و از حجره بیرون رفت. همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند، حتی آن‌ها هم از این موضوع سر درنیاوردند، و عباسقلی خان هم هیچ‌گاه به روی خودش هم نیاورد که چه دیده است... اما آن محصلِ آن مدرسه، همان‌دم عادت را به عبادت مبدل کرد. سر بر خاک نهاد و اشک ریخت. سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت، محصل آن روز، بعدها معلم و مدرس شد و روزی در زمره بزرگان علم، قصه زندگی‌اش را برای شاگردانش تعریف کرد. «زندگی من معجزه ستارالعیوب است»... ستارالعیوب یکی از نام‌های احیاگر و معجزه آفرین خدا است و من آزادشده و تربیت‌یافته همان یک لحظه رازپوشی و جوانمردی عباسقلی خان هستم که باعث تغییر و تحول سازنده‌ام شد. «اخلاق پیامبر و اخلاق ما»؛ نوشته استاد جلال رفیع انتشارات اطلاعات صفحه ۳۳٢ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ @profile_ziba
آدم چقدر خالی ست ازخودش وقتی....
بـدان و آگـاه بـاش:👌 سرنوشت دروغی بیش نیست انسان خود کتاب 📚 زندگی اش را مينويسد... هیچ چیز بر پیشانی تو ننوشته اند پیشانی تو لوحي سپيد است خـواه بـدبختی رسم کنـی خـواه خوشبختی رسم کنـی @profile_ziba
خدایا شکرت برا وجود آدمای خوب زندگیمون:)