تثبیت قدم_1.mp3
1.83M
#پرسش_و_پاسخ_مهدوی
2️⃣1⃣
🔴گاهی بداخلاق میشم، چه کنم در راه امام زمانم ثابت قدم بشم❓
🟢🎙پاسخ از: استاد
#محمدصادق_آقاعلیخانی
@qaeb12
به رنگ مهدویت🎨
✵✨❈﷽❈✨✵ #داستانهای_مهدوی #او_خواهد_آمد قسمت:اول در با صداى خشكى روى پاشنه چرخيد و باز شد.👣 پ
✵✨❈﷽❈✨✵
#داستانهای_مهدوی
#او_خواهد_آمد
قسمت:دوم
- امروز... امروز محمد بن على سمرى از دنيا رفت!😔
- راست مى گويى؟ نايب خاص صاحب الامر؟
- بله...
- چه كسى را به عنوان جانشين خودش معرفى كرد؟
- هيچ كس را...
- يعنى چه؟
- يعنى اينكه باب نيابت با مرگ على بن محمد سمرى بسته شد.🚫
منظورم اين است كه دوران غيبت كامل حضرت فرا رسيده است.
بغض گلويش را فشرد; نتوانست صبورى كند; دوباره صورتش غرق اشك شد: اين توضيح را بخوان...
از روى اصل آن نسخه اى📝 برداشتم.
و نامه اى را به دست حليمه داد. حليمه آن را گشود و خواند:
📜«اى على بن سمرى! خداوند پاداش برادران دينى تو را در مصيبت مرگ تو بزرگ دارد. تو از اكنون تا شش روز ديگر از دنيا می روى. پس به حساب و كتاب خودت رسيدگى كن و درباره نيابت و وكالت به هيچكس وصيت مكن تا به جاى تو بنشيند. زيرا غيبت كامل فرا رسيده است.⛅️ ديگر تا آن روزى كه خداوند بخواهد ظهورى نخواهد بود و آن ظهور پس از مدت طولانى است كه دلها را سختى و قساوت فرا بگيرد و زمين از ظلم و ستم پر شود...»🔥
حليمه پايان نامه را نخواند و سر بلند كرد. با دلهره و نگرانى به چشمان اشكبار اسحاق خيره شد:
- يعنى بعد از اين؟...🥺
- بله، بعد از اين دوران سختى شروع می شود.
شش روز پيش اين نامه نوشته شده و امروز حق كلام صاحب الامر، على بن محمد سمرى، از دنيا رفت.🕯
حليمه نامه را به دست اسحاق داد: با اين همه بلا و مصيبت هنوز قرار است زمين از ظلم و ستم پر شود؟😣
👆ادامه دارد.....
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
@qaeb12
❣این معرفت است که انسان را وادار میکند در فراق او اشک بریزد
ندبه، گریه، سوز و عشق به #شناخت نیاز دارد
یعقوب آشنا به یوسف است ؛
که از سوز دوری او نابینا میشود
❤️ قرار عاشقی :
شنبه ها ساعت ۱۶:۳۰
کلاس معارف مهدویت
با تدریس استاد #محمدصادق_آقاعلیخانی
⛺️ قرارگاه عاشقی:
دفتر کانون مهدویت
@qaeb12
🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸
🌸🍁🌸🍁🌸
🌸🍁🌸
نظر لطف شما
باعث دلگرمی ماست☺️
نظر، پیشنهاد، نقد و سوالات مهدویتون رو به ما بگید حتما...
باشه؟!...😉
ارتباط با استاد👇
@mahdaviat_admin313
@mahdaviat_admin313
.#آموزش_مهدوی
استاد #محمدصادق_آقاعلیخانی
#ضرورت_شناخت_حضرت
چرا باید👈 امام زمانم👉 رو بشناسم؟ 🤔
یه وقتی هست یکی اعتقادی ب دنیای بعد نداره، و میگه کی رفته کی دیده 🤷♂که کاری به اون دسته نداریم...
اما یه وقتی یکی هست میگه من به معاد و دنیای بعد از مرگ اعتقاد دارم، اینو واسه اونا میگم👇👇
عارضم خدمتتون که در قرآن سوره اسرا آیه ۷۱، خداوند فرمودند: يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ ...
روزی که ما هر گروهی از مردم را با امامشان (به پیشگاه حقیقت) میخوانیم...
حالاااااا،این آیه یعنی چی؟ 🙃
آیا هر کس با امامش محشور میشه، یعنی مثلا مردم زمان امام علی (ع)، با ایشون محشور میشن؟؟ 🤔
باید بگم متاسفانه خیر!!!!!!! 🔥
هر کس با امامش محشور میشه،
یعنی👇
هر کس با پیشواش محشور میشه،
یعنی👇
هر کس به هر چی تو زندگی بیشتر اهمیت میده، و دغدغه ذهنیش شده، با همون محشور میشه...
یعنی👇
تو اگه خونهات رو بیش از هر چیزی دوست داری و براش اهمیت قائلی، با همون محشور میشی....
دَرست، کارت، هنرت، لباسات، وسایل خونه ت، گوشیت، آدمای مهم زندگیت و خلاصه هر چیزی که برات بیش از بقیه موضوعات پر رنگه و براش اهمیت قائلی....
با همون محشور میشی🤷♂
پس چه خوب که همین الان به این فکر کنیم که آیا مهدی صاحب الزمان عجل الله دغدغه ما هست؟ تا بشناسیمشون و با ایشون محشور بشیم یا نه!!!!؟💔
@qaeb12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐💐💐💐💐💐
بخشی از کلاس این هفته
کلاس معارف مهدویت
(آشنایی با امام زمان عج)
مدرس:
🧑🏻🏫استاد #محمدصادق_آقاعلیخانی
شنبهها، ساعت 16:30
عموم خواهران و برادران (رایگان)
ارتباط با استاد:
@mahdaviat_admin313
@mahdaviat_admin313
بہ رنـــــ🎨ــــگ مہـــــدویت @qaeb12
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پرسش_و_پاسخ_مهدوی
2️⃣3⃣
#پرسش_و_پاسخ_اعتقادی
6⃣
🔴بعضی احادیث توصیه به دوری از مردم، و بعضی توصیه به معاشرت و رفاقت با مردم دارند، این تضاد در احادیث چگونه قابل پاسخ است❓
🟢🎙پاسخ از: استاد
#محمدصادق_آقاعلیخانی
@qaeb12
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
مراسم روضه باب الحوائج موسی بن جعفر ع
امشب، بعد از نماز مغرب و عشاء
مکان:
دفتر کانون مهدویت
نشانی:
بلوار امام خامنهای (عاشورا)، جنب آزمایشگاه MRI کوثر، کانون مهدویت
با نوای:
حاج #محمدصادق_آقاعلیخانی
برادران و خواهران
لطفا این پیام را در گروههای خود نشر دهید
بہ رنـــــ🎨ــــگ مہـــــدویت @qaeb12
May 11
به رنگ مهدویت🎨
✵✨❈﷽❈✨✵ #داستانهای_مهدوی #او_خواهد_آمد قسمت:دوم - امروز... امروز محمد بن على سمرى از دنيا رفت!
✵✨❈﷽❈✨✵
#داستانهای_مهدوی
#او_خواهد_آمد
قسمت:سوم
- دل نگرانى من هم به همين دليل است. و گرنه علىبنمحمد مثل همه بندگان خدا بايد روزى از دنيا می رفت و امروز رفت. خدا رحمتش كند.🖤 پيرمرد دوره امام حسن عسكرى (عليه السلام) را هم گذرانده بود و از اصحاب آن حضرت بود. از دوران شصت و نه ساله غيبت صغرى هم سه سال #نيابت امام را به عهده داشت.
آنچه مرا می سوزاند🔥 اين همه ظلم و ستم و خونريزى است كه به اوج رسيده...
😑 امروز در تشيیع جنازه علىبنمحمد، هيچ كس حرفى نمی زد تا مأموران چيزى نفهمند. زندانها و سياهچال🕳 هاى عباسيان پر از شيعيان مظلومى است كه "جرمشان محبت به آلعلى" است...
و گريه، صداى اسحاق را بريد...😭
حليمه سعى كرد او را آرام كند.
- بلند شو نمازت را بخوان!📿 نماز به دلت آرامش می دهد. هرچه خدا بخواهد همان می شود.
اسحاق بلند شد و قامت به نماز بست. حليمه نتوانست فضاى روحى او را عوض كند.
نمازش را كه خواند سفره نان را پهن كرد. اسحاق سر سجاده 🧎♂شانه هايش از گريه می لرزيد. متوجه حضور او شد و سر برداشت.
سر سفره نشست. دانه خرمايى از توى كاسه برداشت; اما نتوانست آن را به دهان بگذارد.😣
- ببين اسحاق، خدا بزرگ است. او كه در اين چند سال با همه سختگيریها نگذاشته ارتباط شيعه با صاحبش قطع شود; بعد از اين هم نمیگذارد.⛅️
🤔 مگر فراموش كردى همين چند سال پيش در دوران نيابت حسينبنروح، كار را به جايى رساندند كه حسين پنج سال زندانى بود!؟ مگر يادت رفت مدتى گفتند هركس به زيارت كربلا و كاظمين برود بايد دستگير شود!؟🔗
- تو هم مگر يادت رفت كه همان زمان توقيعى📜 از ناحيه مقدسه آمد كه همه را از زيارت اين اماكن نهى فرموده بودند.
- با اين همه زندانها پر از شيعه است. از شمشير🗡 آل عباس خون می چكد.
- در هر حال دستشان كه به صاحب الامر نمی رسد.
- ولى كارى كردند كه صاحبمان براى زمانى طولانى از ديده همه پنهان شوند. خدا می داند دوران اين #غيبت چقدر طول بكشد.⏳
از كنار سفره عقب رفت. بغض گلويش را می فشرد. نمی توانست چيزى بخورد.
حليمه دل نگران نگاهش كرد:🥺
صاحب الامر نفرموده تكليف چيست؟
👆ادامه دارد.....
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
@qaeb12
🔴 مظلومیت امام زمان ارواحنا فداه در بیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
🔵 داود بن کثیر رِقّی می گوید:
🌕 از امام موسی بن جعفر علیه السلام درباره صاحب این امر (یعنی امام زمان علیه السلام) پرسیدم؟
🟢 حضرت فرمودند:
◾️ او رانده شده از میان مردم! بی کس! تنها! غریب! و غایب از خاندان خود! و خونخواه پدرش می باشد.
📚 کمال الدین ص ۳۶۱ ح ۴
@qaeb12
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پرسش_و_پاسخ_مهدوی
2️⃣4⃣
✅نماز قضا و امام زمانع😳
🔴چجوری حجم سنگین نماز قضاهامو بخونم، که مثل شب عاشورا امام زمانم رو تنها نزارم❓
🟢🎙پاسخ از: استاد
#محمدصادق_آقاعلیخانی
@qaeb12
نماز قضا.mp3
12.87M
#پرسش_و_پاسخ_مهدوی
2️⃣4️⃣
✅نماز قضا و امام زمانع😳
🔴چجوری حجم سنگین نماز قضاهامو بخونم، که مثل شب عاشورا امام زمانم رو تنها نزارم❓
🟢🎙پاسخ از: استاد
#محمدصادق_آقاعلیخانی
@qaeb12
به رنگ مهدویت🎨
✵✨❈﷽❈✨✵ #داستانهای_مهدوی #او_خواهد_آمد قسمت:سوم - دل نگرانى من هم به همين دليل است. و گرنه ع
✵✨❈﷽❈✨✵
#داستانهای_مهدوی
#او_خواهد_آمد
قسمت:چهارم
آخرین توقیع📜 را که خواندی.دیگر کسی رابط بین مردم با امام نیست.نزدیک به هفتاد سال دل همه به اين گرم بود كه نقطه اتصالى با امام وجود دارد.
توقيع را دوباره بيرون آورد: شيعه بعد از اين خيلى گرفتار است.
- مگر حالا گرفتار نيست؟ اين همه ظلم و ستم، اين همه قتل و خونريزى...⚔️
- كارى كردند كه همين راه ارتباطى هم بسته شد. اگر خطر جان نواب و وكلا را تهديد نمی كرد؟...
- خب! چه می شد اگر همه تا پاى جان🩸 می ايستادند؟
- آنها در ايستادن حرفى نداشتند ولى اين اواخر بقدرى وضعيت خطرناك⚡️ بود كه علیبنمحمدسمرى عملا نمیتوانست كارى بكند. ديگر به هيچ كس نمیشد اعتماد كرد. حكومت عباسى كمكم داشت به همه چيز پى می برد.
اخيرا جاسوسانى🥷 را با پول نزد وكلا میفرستادند. هركس از آنها پولى قبول میكرد، او را دستگير میكردند. همان زمان توقيعى از ناحيه مقدسه صادر شد كه هيچ كدام از وكلا چيزى از مردم نپذيرند و هركس چيزى به آنها داده خودشان را كاملا بی اطلاع نشان دهند.🤫
⭐️ ببين همان امامى كه در آن شرايط بحرانى وكلا و نمايندگانش را از خطر نجات داد، امروز به امر خدا صلاح را در اين ديده كه كار نيابت قطع شود.
- همين مساله دلم را آتش🔥 می زند.
از جا بلند شد و به سوى در رفت :🚶♂️ من همه اينها را می فهمم ولى دلم تاب نمی آورد.❤️🔥
- حالا كجا می روى؟ صبر كن!
- نگران نباش; سرى به يكى از دوستانم می زنم و زود بر می گردم.
- ناهارت را نخوردى.
- اشتها ندارم.
☹️ اين پريشان حالى تو مرا آشفته كرده; نمازت را با گريه خواندى; ناهارت را نخوردى; حالا هم اين وقت ظهر دارى بيرون می روى; تو كه از صبح با دوستانت بودى؟
- گوش كن، من آرام و قرار ندارم. بايد بروم.🤒
- دوستانت هم مثل خودت، آنها چه می توانند بكنند؟
- نمی دانم... ولى نمی توانم در خانه بمانم.
- پس زود برگرد.
- حتما...
از خانه بيرون رفت. آفتاب☀️ تمام كوچه ها را پوشانده بود. هوا گرم بود و اسحاق به سرعت قدم برمی داشت. با گوشه چفيه اش عرق پيشانیاش را پاك كرد. لحظه اى سر بلند كرد. نگاهى به آسمان انداخت. آبى بود و بى انتها...
با خودش انديشيد: «بدون مهدى💎 چطور می شود زندگى كرد؟ با اين همه گرگ در كمين نشسته، اين همه خطر بر سر راه، اين همه شمشير تيز بر گلو... اين همه....»
👆ادامه دارد
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
@qaeb12