🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷پیامبر_اکرم_ص
🌷مبادا ماه رمضان نزد شما مانند ماهای دیگر باشد ، چرا که آن نزد خداوند ، نسبت به ماهای دیگر حرمت و برتری دارد .
🌷فضایل_الاشهر_صفحه95
🌷🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّد
🌷🌷وآل مُحَمَّد
🌷🌷وعجلفرجهم
سلام علیکم وقت بخیر التماس دعا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
⛓ #یازده 3⃣2⃣1⃣
خاطرات آزاده:پروفسور احمد چلداوی
✅تهیه وتنظیم:زینتی-اردشیر
▫️ فرار از اردوگاه
شکنجه شدن با دستان بسته بدترین نوع شکنجه بود. نیمه هوش شده بودم و نای تکان خوردن نداشتم. یک اسپری مخصوص آورد و داخل بینی ام اسپری کرد تا به هوش بیایم. داشتم خفه میشدم. فقط میتوانستم صورتم را برگردانم. از طرف دیگر آمد و مجدداً اسپری را در بینی ام فشرد و این کار را چندین بار تکرار کرد. احساس کردم تصمیم دارد که من را بکشد. باید کاری میکردم. با تمام وجود و با صدایی که در تمام طول عمرم آن صدا از گلویم خارج نشده بود، فریاد کشیدم و شروع کردم به داد و بیداد کردن. میخواستم تمام سربازان و افسران خارج از ردهه صدایم را بشنوند بلکه من را از دست این دو سرباز وحشی نجات دهند. صدای من آن قدر وحشتناک بود که هر دو نفرشان جا خوردند و کنار کشیدند. فعلاً از شرشان خلاص شده بودم اما میدانستم باز هم برخواهند گشت و این بار باید یک حیله جدید را برای خلاصی از دست آنها طراحی می کردم.
شب شده بود و هیکل به زنجیر کشیده من روی تخت افتاده بود. باید نماز می خواندم. نمازی درازکش و بدون وضو. این نماز در شرایطی سخت تر از نماز شب اول اسارت ادا شد. آن شب حداقل دستانم باز بود و می توانستم برای گفتن تكبيرة الاحرام آنها را بالا بیاورم.
اسرای مجروح ردهه السجن که دیشب با هزار سلام و صلوات خوابانده بودیم شان هنوز آنجا بودند. ترس از سر و رویشان میبارید. ترسشان از این بود که متهم به همکاری با ما شوند. بر خلاف تصور ما عراقیها با این بچه ها اصلاً کاری نداشتند یا حداقل تمام مدتی که من آنجا بودم هیچ فشاری بر آنان نبود. سعی کردم چشم تو چشم آنها نشوم. از آنها خجالت میکشیدم چون احتمال میدادم به اتهام همکاری با ما شکنجه شوند. نگهبانها رفتند و بعد از مدتی آمدند و منتقلم کردند به بخش. در عکس برداری از برخی قسمتهای بدنم عکس گرفتند. فردای همان شب ما را به ملحق در اردوگاه ۱۸ منتقل کردند و آنجا هم بساط شکنجه به راه بود. خصوصاً غباش و یوسف که معروف بودند به عدنان اردوگاه ۱۸. هاشم و مسعود را هم آوردند. در کنار هم بندیها شکنجه ها قابل تحمل تر بود. دیگر فیلم بازی کردن هم فایده ای نداشت. فقط سعی میکردیم نقاط حساس بدنمان را مواظبت کنیم تا حداقل زیر شکنجه ها زنده بمانیم. پس از شکنجه فراوان، مانده بودند با ما چه کار کنند و ما را کجا ببرند. نمیخواستند با بقیه بچه ها یکجا باشیم و از طرفی هم اردوگاه برای فراریهایی همچون ما امن نبود.
به همین خاطر ابتدا ما را به قلعه بردند؛ و همان جایی که قبلاً بودیم یک اتاق برای مان خالی کردند. داخل اتاق هیچ زیرانداز یا رواندازی نداشتیم، دستان و چشمان مان هم بسته بود. برای گرم کردن خودمان تعداد زیادی بشین پاشو انجام دادیم. گاهی از فرط خستگی به دیوار تکیه میدادیم ولی از شدت سرما از دیوار فاصله می گرفتیم. کف سلول زیرانداز نداشت و مجبور بودیم پشت به پشت هم تکیه کنیم و مقداری بخوابیم اما گاهی کمرمان میلغزید و میافتادیم. شب فراموش نشدنی و سختی بود. تا صبح فقط لرزیدیم و ذکر گفتیم. میخواستیم با بچه های اتاقهای کناری مان ارتباط بگیریم اما میترسیدیم برای بچه ها دردسر شود. فردای آن روز عراقیها نگران ارتباط ما با سایر اسرا شدند. چون به بچه ها گفته بودند که ما را کشته اند. آنها بالأخره ما را به اتاق دیگری که کنار اتاقهای نگهبانها بود منتقل کردند. چشمانمان را بستند و رفتند. لحظه رفتن شان برایمان شیرین ترین لحظه بود اگر چه میدانستیم صبح روز بعد باز هم بساط شکنجه مهیاست. اما خوشحال بودیم که چند ساعت را بدون دیدن چهره نحس بعثی ها سرخواهیم کرد.
با توجه به مفقود بودنمان و مجوز کشتن پنج درصدی که یوسف ارمنی می گفت، کشتن یا ناقص العضو کردن ما برایشان مسئولیتی نداشت. بعد از رفتن عراقی ها هاشم که به خاطر شکستگی دست نتوانسته بودند دستش را محکم ببندند، دستهایمان را باز کرد.
ادامه دارد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷 امیرالمومنین امام علی «علیه السلام»:
🌷روزه قلب بهتر از روزه زبـــــــــان و روزه زبان بهتر از روزه شکم است..
🌷{غررالحکم ج۱ ص۴۱۷}
🌷🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّد
🌷🌷وآل مُحَمَّد
🌷🌷وعجلفرجهم
سلام علیکم وقت بخیر التماس دعا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌍🌺🍃
🌺
❇️ تقویم نجومی
💠 جمعه
🔹 ۱۱ فروردین /حمل ۱۴۰۲
🔹 ۹ رمضان ۱۴۴۴
🔹 ۳۱ مارس ۲۰۲۳
🌍🔭👀
🌓 امروز قمر در برج اسد است.
✔️ برای امور زیر مناسب است:
خرید احشام و حیوانات
عهدنامه نوشتن
امور ازدواجی
جراحی
جابجایی و نقل و انتقال
رفتن به خانه نو
خرید خانه و ملک
نگارش ادعیه و حرز
بستن حرز
شروع به کار و شغل
قرض و وام دادن و گرفتن
امور زراعی و کشاورزی
غرس درخت
دیدار با رؤسا
🌍🔭👀
👶 زایمان
✔️ مناسب و نوزاد ولادتش آسان و طالب علم گردد.
🚙 مسافرت
✔️ خوب است.
💑 انعقاد نطفه
🔹امشب
امشب (شب شنبه)
◽️ دلیلی بر کراهت یا استحباب وارد نشده است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
✔️ باعث درد و بیماری میشود.
🩸 حجامت، خون دادن، فصد و زالو انداختن
✔️ باعث درد اعضا میشود.
✂️ ناخن گرفتن
✔️ روز بسیار خوبیست و مستحب نیز است. روزی را زیاد، فقر را برطرف، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 بریدن پارچه
✔️ روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود.
🌍🔭👀
😴 تعبیر خواب
خواب و رویایی که امشب (شبِ شنبه) دیده شود تعبیرش در ایه ۱۰ سوره مبارکه "یونس علیهالسلام" است.
﷽ دعواهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها
و از مفهوم و معنای آن استفاده میشود که از خواب بیینده عمل صالح یا خیری به وجود آید که در دنیا و آخرت به او نفع رساند. ان شاءالله
چیزی همانند ان قیاس گردد.
🌍🔭👀
📿 وقت استخاره
از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
📿 ذکر روز جمعه
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۲۵۶ مرتبه «یا نور» موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد.
🌍🔭👀
☀️ ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به
💞 #حجة_ابن_الحسن_عسکری ارواحنا فداه
🎁 سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌍🔭👀
⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم
از اذان صبح آغاز و اذان صبح روز بعد پایان مییابد.
🌺
🌍🌺🍃
💫🌺🍃
🌺
❇️ زیارت امام زمان علیهالسلام
💠 در روز جمعه
﷽
✍ روز جمعه روز زیارت امام زمان عليه السلام و بنام آن جناب است و همان روزي است كه در آن روز ظهور خواهد فرمود بگو در زيارت آن حضرت:
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ
وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ
وَ عَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الاَْمْرِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلايَ
اَنَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَ اُخْريكَ
اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ
وَ اَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ
وَ اَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد
وَ اَنْ یَجْعَلَنی مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ
وَ التّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ،
وَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ
يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ
صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَ عَلي آلِ بَيْتِكَ
هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ
الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ
الْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ
وَ قَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ
وَ اَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَ جارُكَ،
وَ اَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ،
وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَ الاِْجارَةِ،
فَاَضِفْني وَ اَجِرْني،
صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَ عَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ
🌺
💫🌺🍃
⛓ #یازده 4⃣2⃣1⃣
خاطرات آزاده:پروفسور احمد چلداوی
✅تهیه وتنظیم:زینتی-اردشیر
▫️ فرار از اردوگاه
چند روزی را در آن اتاقک زندانی بودیم. خبری از دستشویی یا هواخوری نبود و گوشه اتاقک شده بود مستراح. بوی مدفوع همه اتاق را گرفته بود. گرسنگی هم امانمان را بریده بود. هر وقت عراقیها میخواستند برای دادن غذا درب اتاق را باز کنند خودمان سریع دستهایمان را می بستیم. آنها یک بار آمدند و دستان مان را کنترل کردند که باز نباشد. جالب این که هر بار غذا می آوردند و بعد ظرف خالی اش را میبردند از خودشان نمیپرسیدند اینها با چشمان و دستان بسته چطور میتوانند غذا بخورند. کار عراقیها این شده بود که هر روز صبح در اطراف اتاقکمان مانور قدرت داده و رژه بروند و شعار بدهند تا ما را از فرار بعدی منصرف کنند.
▫️ انتقال به بغداد برای اعدام
چند روزی گذشت تا این که یک شب با توپ و تشر و مشت و لگد ما را از اتاق بیرون بردند. ناظم، نگهبان چاق عراقی به من گفت: «متأسفانه حکم اعدام تون صادر شده و ما الآن شما رو برا اعدام میبریم. هر وصیتی دارید بگید تا یکی از اسرا رو صدا کنیم وصیتهای شما را گوش کند. آنها میخواستند با این حقه، هم روحیه ما را تضعیف کنند و هم بچه هایی را که احتمالاً از نقشه فرار خبر داشتند شناسایی کنند. هاشم و مسعود گفتند: ما وصیتی نداریم. من هم گفتم: منم وصیتی ندارم. تازه میفهمیدم گیر کردن کفش هاشم به سیم خاردارهای باغ خرما و آن چند لحظه ای که دشمن مرا در صندوق عقب ماشین تنها گذاشت چه لطف بزرگی از جانب پروردگار بود.
آنها میدانستند نمیتوانند با شکنجه از ما اسم دوستانمان را بدست آورند. مثلا می خواستند با روشهای روانی این کار را بکنند یک ماشین آوردند که احتمالاً ایفا بود و ما را پشت آن انداختند و اتومبیل راه افتاد. اتومبیل دم دژبانی ایستاد و دژبان سؤالاتی میکرد و نگهبان جواب داد که این اسرا را برای اعدام به بغداد میبریم. لحظه لحظه به مرگ نزدیکتر میشدیم. اتومبیل ایستاد. آنها با چشمان بسته از آیفا پیاده مان کردند. هر کدام از ما را به یک درخت یا چوبه ای که ظاهراً برای اعدام بود بستند. با خودم گفتم بغداد که ساعتها با بعقوبه فاصله داره چطوری اینقدر زود رسيديم !!!. باز هم اصرار کردند اگر وصیتی داریم بکنیم.
هیچ چیزی نگفتیم بدون این که ترسیده باشیم و در حالی که احتمال میدادیم همه این کارها یک بازی برای ترساندن ما و شناسایی هم دوستانمان باشد، سعی کردیم ادای آدمهایی که ترسیده اند را در بیاوریم. تا این مرحله نمایش هیچ نتیجه ای نگرفته بودند و اسم هیچ یک از دوستانمان را به دست نیاورده بودند.
ادامه دارد
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ
🖤 وفات حضرت خدیجه سلام علیها تسلیت باد.
✅ نماهنگ زیبا با اجرای عبدالرضا هلالی
#مسیر_خوشبختی_فرائدی👇
@m_faraedi
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷امام_رضا_عليه_السلام
🌷انما امروا بالصوم لكي يعرفوا الم الجوع و العطش فيستدلوا علي فقر الاخر.
🌷مردم به انجام روزه امر شده اند تا درد گرسنگي و تشنگي را بفهمند و به واسطه آن فقر و بيچارگي آخرت را بيابند.
🌷 وسائل الشيعه، ج 4 ص 4 ح 5 ـ علل الشرايع، ص 10
🌷🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّد
🌷🌷وآل مُحَمَّد
🌷🌷وعجلفرجهم
سلام علیکم وقت بخیر التماس دعا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷