eitaa logo
سربازان آقا صاحب الزمان (عج)❤
81 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
843 ویدیو
12 فایل
بِسْمِ رَبِّ الزَّهْرٰا(سلام‌الله‌علیها)⁦🖐🏻⁩ ⁦❤️⁩خدا کند که مرا با خدا کنی آقـا🌱 💛ز قید و بند معاصی جدا کنی آقـا🌷 💚دعای ما به در بسته میخورد،ای کاش🌱 💙خودت برای ظهورت دعا کنی آقـا🌷 خادم کانال @AMD313 ارتباط باادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات قسمت یازدهم با دیدن صحنۀ پیش‌رَوی تانک‌ها و ادوات زرهی، شور و نشاطی وصف‌ناپذیر وجودم را فَرا گرفت. تشنگی، گرسنگی، ترس، و خستگی را فراموش کرده بودم. برای رسیدن نیروهای خودی لحظه‌شماری می‌کردم. تانک‌ها، منظم و با برنامه، به سمت مواضع ایرانی‌ها شلیک می‌کردند و به پیش‌رَوی خود ادامه می‌دادند. به احتمال زیاد، ١٠_زرهی، که از تیپ‌های درجۀ یک بود و هیچ‌گاه شکست نخورده بود، برای بازپس‌گیری فاو وارد عمل شده بود.نزدیک شدن تانک‌ها و نفربرهای زرهی به مواضع ایرانی‌ها، آتش پرحجم توپخانه و ادوات و آرپی‌جی‌زن‌های ایرانی روی آن‌ها باریدن گرفت. در زمانی کوتاه، سربازان ایرانی بسیاری از ادوات زرهی ارتش عراق را به آتش کشیدند و بقیۀ تانک‌ها هم عقب‌نشینی کردند. همۀ رؤیاهای شیرینم یکباره بر باد رفت. اندوه و یأس در دلم لانه کرد. با شکست پاتک مکانیزۀ عراق، با خودم فکر کردم این ارتش شکست‌خورده به تلافی این شکست منطقه را بمباران خواهد کرد و توپخانه‌های سنگین هم منطقه را زیر آتش خواهند گرفت. خانۀ دوطبقه هدف مناسبی برای هواپیماهای عراقی بود. برای یافتن پناهگاهی دیگر تصمیم گرفتم آنجا را ترک کنم. بعد از بازرسی محوطۀ اطراف ساختمان و اطمینان از اینکه نیروهای ایرانی در آن حوالی نیستند، به خانۀ دیگری، که در صد متری آن ساختمان قرار داشت، نقل مکان کردم خانۀ جدید هم مشرف بر شهر فاو و مخازن نفتی بود و با نهر آب هم فاصلۀ زیادی نداشت. خانه سه اتاق داشت و یک حیاط نسبتاً بزرگ. وسط حیاط یک درخت سدر بزرگ قرار داشت. میان اتاقی که برای مخفی شدن انتخاب کردم یک کمد سه‌در دَمَر روی زمین افتاده بود. داخل آن چند تکه لباس مندرس بود. کنار کمد، یک تخت چوبی بزرگ با پایه‌های شکسته به چشم می‌خورد. سقف چوبی اتاق با نایلون پوشیده بود و قسمتی از نایلون سقف روی زمین افتاده بود. کمد را با زحمت بلند کردم و داخل آن رفتم و دوباره کمد را به حالت اول روی زمین گذاشتم. با اینکه کمد سه‌در بود، داخل آن حایلی وجود نداشت و به‌راحتی می‌شد درون آن استراحت کرد. فکر کردم، با توجه به وضع موجود، داخل کمد جای امنی برای پنهان شدن است. ادامه دارد