eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.2هزار دنبال‌کننده
320 عکس
18 ویدیو
10 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ناشنیده‌هایی از زندگی شخصی شهیدبهشتی (۲) 🔷 (برخلاف عرف مذهبی‌های آن زمان) برای فرزندانش تولد می‌گرفت و بر ایشان کیک و هدیه می‌خرید و برای خرید هم خودش با آنها می‌رفت! 🔸 آلمان هم که بود خانواده‌اش را با همان لباس روحانی برای تفریح به ساحل می‌برد و یا اگر برنامه در سایر کشورهای اروپایی داشت، حتما آنها را هم با خود به همراه می‌برد و باهم از موزه‌ها و آثار هنری اروپا بازدید می‌کردند! خود مسلمانان آلمان هم چنین رفتارهایی از روحانیون قبل از بهشتی ندیده بودند! 🔹 زمانیکه داشتنِ رادیو در خانواده‌های مذهبی به معنای راه دادن شیطان به داخل خانه بود (تا چه رسد به روحانیون)، او برای خانه‌اش علاوه بر رادیو، تلویزیون خرید و آن را در خانه‌اش در جلوی چشم همه قرار داده بود و از کنایه‌ها ابایی نداشت. حتی برای استفاده از برنامه‌های تلویزیونی، محدودیتی برای فرزندانش ایجاد نکرده بود اما فرزندان خود به خود برنامه‌های آن‌چنانی را نمی‌دیدند. 🔸 منزل مسکونی‌اش در قلهک تهران 600 متر بود و به‌طور قرضی و با کمک دوستانش خریده بود و در آن استخری برای شنا ساخته بود. ماشین پژو سوار می‌شد و همسرش را وادار کرده بود رانندگی یاد بگیرد و حتی با لباس روحانی کنار دست خانم می‌نشست!! 🔹 برخلاف عمده مردمِ آن زمان، در خانه ماشین لباسشویی و جارو برقی داشت و به‌طور کلی زندگی بالاتر از سطح معمول مردم برای خانواده‌اش فراهم کرده بود، هم خودش کارمند آموزش و پرورش بود و هم به همسرش ارث زیادی رسیده بود، با این حال وقتی که به شهادت رسید چند ده هزار تومان مقروض بود!! 🔸 بعد از انقلاب پسر بزرگش می‌خواست برای افزایش درآمد خود، سرچهار راه روزنامه‌فروشی کند. با شهید بهشتی مشورت کرد و او نه تنها مخالفت نکرد بلکه بسیار تشویقش کرد. برخی ارادتمندان شهید وقتی پسرش را سرچهار راه دیده بودند به ایشان گفته بودند: جالب نیست که پسر نفر اول قضائی کشور سر چهارراه روزنامه فروشی کند! جواب شنیدند: فرزندان من در اینجور مسائل آزادی عمل دارند. 🔹 روز جمعه را برای خانواده‌اش خالی کرده بود و در این روز حتی‌الامکان به هیچ تلفن و هیچ درخواست ملاقاتی پاسخ نمی‌داد. بعضی هفته‌ها هم بچه‌هایش را سوار بر ماشین می‌کرد و به دربند و توچال و... می‌برد و آنجا با هم بستنی و شیرینی می‌خوردند (با لباس روحانی)!! 🆔 @Qasas_school
🔰 ناشنیده‌هایی از زندگی شخصی شهیدبهشتی (۳) 🔶 طرح و نقشه بازسازی خانه‌اش را خودش داده بود و ماشینش را حتی الامکان خودش تعمیر می‌کرد در مجلسی خانوادگی، بحث به لنت ترمز کشیده شده بود؛ ایشان هم مفصل در مورد لنت ترمز صحبت‌هایی انجام داد و حتی می‌دانست مثلا در کدام خیابان لنت‌های اصل می‌فروشند و کجا تقلبی! 🔹 اهل ورزش بود، شنا بلد بود، روی مچ‌های دست شنا می‌رفت، در تفریحات والیبال بازی می‌کرد و در خانه‌شان هم استخر شنا داشتند و هم میز پینگ پونگ! در حیاط حزب جمهوری اسلامی هم گهگاهی پینگ پونگ و والیبال بازی می‌کرد. 🔸 مطلقا به استخاره اعتقادی نداشت و می‌گفت: «مبنای شرعی ندارد» (در مقابل این نظر، نظرات جدی‌ای وجود دارد) در اذان و اقامه‌اش بخش مستحبی «أشهد ان علیاً ولیُّ الله» را نمی‌گفت!! در آلمان هم همه مهرهای مسجد را جمع کرده بود (‌و گفته بود هر کس با خودش مهر بیاورد) تا اهل سنت احساس قرابت بیشتری کنند. 🔹در زیارت‌ها از دور زیارت می‌کرد و داخل در ازدحام نمی‌شد! همه این رفتارهایش باعث شده بود تا برخی روحانیون سنتی او را «سنی» مسلک بخوانند! 🔸 با تمام این احوالات؛ همه نزدیکانش می‌گویند: ذکر روی لبش در تمام عمر «یا اماه! یا فاطمه الزهرا أغیثینی» بود و خصوصا در مواقع ناراحتی این ذکر را خیلی بر زبان می‌آورد. 🔹از همان اوایل طلبگی منظم بود. در حجره‌اش کاغذی روی دیوار زده بود و برنامه دقیق روزانه خود را در آنجا ثبت کرده بود؛ ساعت ورود، خروج، مباحثه و... در جلسات برای کسانی که دیر در جلسه حاضر می‌شدند، جریمه نقدی قرار داده بود. اگر کسی حتی 5 دقیقه زودتر به ملاقات ایشان می‌آمد و خودش هم کاری نداشت، می‌گفت: «صبر کن تا وقتت برسد» نوشته‌هایش را (برخلاف همه آخوندها) به‌طور منظم در کارتابل‌های مخصوصی نگه‌داری می‌کرد. مثلا شماره تلفن‌ها را حفظ نمی‌کرد و می‌گفت: «ظرفیت ذهنم را برای مسائل مهم‌تر نیاز دارم!» 🔸در دهه 50 شمسی، شرکت فیلم‌سازی «فیلم در خدمت دین» را تاسیس کرد که چند فیلم و مستند هم در آن تولید شد! این درست در زمانی بود که تنها فعالیت قشر مذهبی در برابر ابتذال و فحشاء جریان «فیلم‌فارسی»، تحریم و نفرت از سینما بود!! 🔸شرکت «سبزه» را نیز با کمک والدین دانش آموزان مدارس «رفاه» و «ارشاد» تاسیس کرد. هدف‌شان از تأسیس آن این بود که در فضای ناسالم پارک‌ها و مکان‌های تفریحی، مکانی مناسب برای تفریح دانش‌آموزان و خانواده‌های آنها فراهم کنند. آنها با مشارکت هم باغ هزار متری را در اطراف کرج خریدند و برخی جمعه‌ها والدین و بچه‌ها را با اتوبوس‌های مدرسه به آنجا می‌بردند. در این روز تمام کارها(اعم از نظافت، پخت و توزیع غذا) را آقایان انجام می‌دادند و بچه‌ها و مادرها دست به سیاه و سفید نباید می‌زدند! خود شهید هم در انجام همه کار ها پیش قدم بود. 🔹می‌گفت: در جریان مبارزان و بعد از انقلاب دافعه ما بیشتر از جاذبه ما بوده است و افراد را صرفا به خاطر دو سه تا حرف غلط کنار می‌زنیم در حالی که اگر فردی 50+1 خوبی داشته باشد و 49 بدی؛ این فرد را باید انسان خوبی تلقی کنیم! میگفت: شریعتی خیلی بر گردن این انقلاب حق دارد و من بالاخره روزی این حق او را اداء خواهم کرد. 🔸به شدت به نماز اول وقت ملتزم بود! مثلا در آلمان در ایستگاه راه آهن وقت اذان ظهر شده بود و او همانجا روی سکوی مسافران نمازش را خوانده بود. در دوران طلبگی هم ملتزم بود که در صحن مدرسه حجتیه بلند اذان بگوید. برای نماز حالش به کلی دگرگون می‌شد، همان روحانی دانشگاهی نوگرا در جلسات و مباحثات، به یک باره به عابدی به تمام معنا خاضع و خاشع تبدیل می‌شد. 🆔 @Qasas_school
📚 منابع: ۱. مصاحبه علیرضا بهشتی با سایت ایسنا ۲. زندگی شهید بهشتی (احمد عاطفی) ص ۱۰۹. ۳. سیره شهید دکتر بهشتی (غلامعلی رجایی). ۴. مصاحبه محسن کمالیان با سایت شهید بهشتی. ۵. مجله شاهد یاران، شماره ۸، (مصاحبه با ملوک السادات بهشتی). ۶. خاطرات حسین مهدیان، ص۴۲. ۷. میم کاف (حسن کمالیان) ص۸۲. ۸. محافظ شخصی (خاطرات محافظ شهید بهشتی)، ص۵۹۳. ۹. نقد عمر (علامه علی دوانی) ص۹۰. ۱۰. هماره پیرپاک (ولی الله چهپور) ص۸۹. ۱۱. جریان شناسی سیاسی ایران (علی دارابی) ص۳۸۸. ۱۲. پشت شیشه های مات ص۳۲. 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰جامعه‌شناسی کوفه و روان‌شناسی اجتماعی کوفیان 🔶 از مکه تا کربلا حدود ۳۶ منزلگاه وجود دارد که کاروان‌ها به اقتضای شرایط، در برخی از آنها استراحت موقت کرده و در برخی اتراق می‌کنند. 🔹 امام حسین از مکه که بیرون آمد، اولین منزلگاه و محل توقفش، جایی بود به نام بُستان ابن‌معمّر یا ابن‌عامر. ماندن حضرت در این مکان کوتاه بود. به اندازه‌ی اندکی استراحت و آب و علوفه دادن به مرکب‌ها. 🔸 در همین منزلگاه کاروان زیارتی فرزدق شاعر نامی عرب با امام حسین برخورد می‌کند و سپس ملاقاتی میان امام حسین و او صورت می‌گیرد. 🔹 فرزدق به همراه کاروان همانند بسیاری از مسلمانان به قصد انجام حج به مکه می‌رفت و وقتی دید حسین برخلاف همه مسلمانان مکه را رها کرده و از آن خارج می‌شود، از حضرت پرسید: "چرا چنین با شتاب می‌روی و اعمال حج را وامی‌نهی؟" حضرت پاسخ داد: "اگر شتاب نمی‌کردم، گرفتار می‌شدم." گویی حضرت کشته شدن در مکه را گرفتاری می‌دانست که بارها به آن اشاره فرمود. 🔸 در ادامه هم فرزدق فرصت را غنمیت شمرده و سوالات شرعی خود درباره حج را از امام می‌پرسد. 🔺اینجا نکته‌ی مهمی وجود دارد که افرادی چون فرزدق نظر و فتوای شرعی امام را قبول داشتند اما به نظر سیاسی امام زیاد اعتنا نمی‌کردند. این‌ها امام را به عنوان مرجعی فقهی پذیرفته ولی مرجعیت سیاسی حضرت را قبول نداشتند و درنتیجه اعمال حج را بر همراهی با امام ترجیح دادند. 🔹 کاش حافظ آنجا بود و به آنها می‌فهماند: احرام چه بندیم چو آن قبله نه این جاست در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت؟ صفای عالم داشت از مروه می‌رفت و حقیقت کعبه داشت از مکه عروج می‌کرد و بسیاری غافل بودند. 🔸 سپس اباعبدالله به منظور کسب اخبار و اطلاعات از مسیر و شهرها، لب به سخن گشود و از فرزدق پرسید: تو که از کوفه آمدی، به من بگو از این شهر چه خبر؟ وی جوابی داده که یکی از بهترین توصیف‌ها برای شناخت جامعه‌ی کوفی است. فرزدق می‌گوید: "حسین‌جان! کوفیان دل‌های‌شان با تو و شمشیرهای‌شان علیه توست!" ⁉️ این پاسخ برای ما یک سوال تاریخی و سرنوشت‌ساز ایجاد می‌کند: چطور می‌شود جامعه‌ی کوفی حسین را در دل دوست بدارند ولی با شمشیرهای‌شان بر وی بتازند؟ شما چه فکر می‌کنید؟ ادامه دارد.. 📚 منابع: اعیان‌الشیعه، ج۱، ص۵۹۴؛ معجم‌البلدان، ج۲، ص ۱۷۰ و ج۱ ص ۴۱۴؛ ارشاد، ج۲، ص۶۸-۶۹؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۶۵؛ مقتل‌الحسین بحرالعلوم، ص۱۷۶؛ تذکره‌الخواص، ص۱۳۷-۱۳۸. 🆔 @Qasas_school
🔰ولایت اجتماعی و عدم آزادی فردی 🔺بیایید یکبار دیگر سوال دیروز را تکرار کنیم: "چطور می‌شود جامعه‌ی کوفی حسین را در دل دوست بدارند ولی با شمشیرهای‌شان بر وی بتازند؟" 💠 در تاریخ شواهد مختلفی وجود دارد که گزاره‌ی فرزدق را تایید می‌کند. شواهدی مانند هجوم برخی از کوفیان به خیمه‌های امام حسین (علیه‌السلام)، درحالیکه به شکل عجیبی گریه می‌کردند! یعنی در دل دوست داشتند و در رفتار دشمنی می‌کردند. این پارادوکس ظاهری، معمای بحث ما بود. ⁉️ شاید چرایی این وضعیت بغرنج را باید در اهمیت چارچوبی به نام "جامعه" جستجو کرد. هیمنه جامعه در تحمیل برخی رفتارها به گونه‌ای است که برخی از آن به جبر جامعه و بالاتر جبر تاریخ یاد می‌کنند. 🔹 هرچند ما به چنین جبری باور نداریم لکن میزان اثرگذاری شدید جامعه بر رفتارهای فرد را نمی‌توان انکار کرد. 🔸 فرض کنید شما در میان حجم وسیعی از مردم قرار گرفته‌اید که به شدت تشنه‌اند و آبی موجود نیست. شما در توبره‌ی خود، مقداری آب دارید. اما توان بیرون آوردن آن و نوشیدن ندارید. چرا؟ چون یا می‌ترسید که بر شما هجوم آورده و علاوه بر ربودن آب، زیردست‌وپا لِه شوید و یا احساس شرم می‌کنید در میان جماعتی تشنه، آب بنوشید. در هر صورت، این وضعیت شما را به سمت رفتاری هُل می‌دهد که در دل خلاف آن را میل دارید. 🔺 این مثال ساده را می‌شود با شناخت وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، تربیتی، تاریخی و به طور کلی روح حاکم بر جامعه‌ی کوفه به طور مفصل تبیین کرد (به زودی از آن خواهیم گفت). 🔹 لکن در این نوشتار درحد مجال اندک می‌توان گفت: آدمی وقتی در میان اجتماع قرار گرفته و نقشی می‌پذیرد، آزادی عمل فردی او و همین‌طور امیال و احساساتش تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. 🔸 لذا پیوندها و روابط اجتماعی ما به شدت اهمیت دارند که از آن تعبیر به ولایت می‌شود. آدمی اگر در دل علی و حسین را دوست بدارد اما ذیل ولایت اجتماعی دشمنان علی و حسین قرار بگیرد، کاری را مرتکب می‌شود که کوفیان رقم زدند. یعنی کشتن حسین درحالیکه او را دوست داشتند. 🧩...باید از ولایت اجتماعی و زمینه‌های آن در کوفه بیشتر گفت و شنید. 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀 غدیر یکی از مهم‌ترین برهه‌های تاریخی است که مطابق روایات دینی، آیات اکمال دین و اتمام نعمت در شأن آن نازل شده است. واقعه‌ای که طرح نبی اکرم را تکمیل و رسالت ایشان را تمام می‌کرد. 🍀 اما شاهدیم به سان سایر امت‌های انبیاء عظام گذشته، برخی افراد امت در برابر طرح پیامبر، بدیل‌هایی ارائه کرده و مردم را به همان سمت‌وسو کشاندند. 👈 بازخوانی حوادث تاریخ از منظر درگیری طرح نبی‌اکرم و طرح بدیل آن، ما را بر آن داشت تا به زوایایی پنهان بپردازیم. 🍀 به همین جهت دوره کوتاهی را طراحی کردیم تا حقایقی را در آن روشن کنیم که کمتر مورد توجه و عنایت قرار گرفته است. 🔺 دوره‌ی کوتاه و دو جلسه‌ای "راه و بی‌راه" همین موضوع را واکاوی و ارائه می‌کند. 🆔 @qasas_school
. 📌 راه و بی‌راه غدیر تاریخ؛ طرح نبی‌اکرم صلی‌الله علیه و آله و طرح بدیل آن 🔸 زمان: یکشنبه ۱۱ تیرماه ۱۴۰۲ 🔹 نوع برگزاری: مجازی (آنلاین و آفلاین) 🔸 تعداد جلسات: ۲ جلسه ۱ ساعته 👤 مدرس: سید میثم میرتاج‌الدینی ⭕️ ظرفیت محدود 💰 هزینه ثبت نام: مقدار دلخواه شما (از هزار تومان تا ۱۱۰ هزار تومان) ▪️ نکته: به دلیل ایام مبارک غدیر، هزینه این دوره به خواست شما تعلق گرفته و تمام هزینه این دوره، برای نشر معارف امیرالمؤمنین و اهل بیت صرف خواهد شد. ⏺ ثبت نام از طریق لینک زیر: https://qasasschool.ir/shop/way-and-noway/ (بعد از ثبت نام، لینک کانال دوره، از طریق پیامک برای شما ارسال خواهد شد) 📅 مهلت ثبت نام: تا ساعت ۱۲ ظهر یکشنبه ۱۱ تیر ماه 🆔 @qasas_school
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
. 📌 راه و بی‌راه غدیر تاریخ؛ طرح نبی‌اکرم صلی‌الله علیه و آله و طرح بدیل آن 🔸 زمان: یکشنبه ۱۱ تیر
💠 سرفصل های دوره: ۱- بررسی وضعیت جامعه و چیستی نگرانی پیامبر اکرم ۲- نقش مردم در طرح پیامبر و طرح بدیل آن ۳- نمونه هایی از طرح بدیل در طول تاریخ ۴-تفاهم مهاجران، انصار و جریان نفاق ۵- موفقیت پیامبر در تثبیت قرآن ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕️ با استقبال شما عزیزان، نصف ظرفیت دوره تکمیل شده، کسانی که قصد شرکت دارند، همین الان ثبت نام کنند: https://qasasschool.ir/shop/way-and-noway/ 🆔 @Qasas_school