eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.3هزار دنبال‌کننده
347 عکس
36 ویدیو
12 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 تا اینجای قصه‌ی منازل از کوفه تا دمشق می‌توان گفت سیاست اموی مبنی بر استفاده از کاروان اسیران در راستای اهداف خویش، با شکست مواجه شده است. مردم نه تنها با روایت امویان مبنی بر شکست یک شورشی همراهی نکرده‌اند که بعکس دنبال حقیقت گشته و آن را یافته‌اند. 🔶 سیاستی که خشونت بزاید، رسوایی به بار می‌آورد. شبیه سیاست‌های سکولارها در دوران مشروطه که خشونت زایید. 🆔 @qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 منزل‌گاه پنجم، ششم و هفتم 🔶 کاروان در منزل اعمی درنگ کوتاهی کرده و سپس در دیر عروه که صومعه‌ای برای مسیحیان بود توقف نموده و بعد از استراحت کوتاهی به سوی منزل صلیتا (یا صلینا) حرکت می‌کند. 🔹 درباره وقایع این منزل اخیر نوشته‌اند که سربازان اموی صدای گریه‌ای را می‌شنیدند اما گریه‌کننده‌ها را نمی‌دیدند. صدا مرثیه‌خوانی می‌شنیدند و مرثیه‌خوان‌ها را نمی‌دیدند. سپس گفته‌اند این گریه و مرثیه‌خوانی جنیان بوده است. در اینکه چقدر چنین وقایعی حقیقت دارد، میزانی برای سنجش موجود نیست جز اینکه بگوییم در منابع معتبر نیامده است. 🔶 البته سربازان قصد داشتند در این منزل باز به نمایش و مانورهای تبلیغاتی بپردازند که مردم منطقه صلیتا با نثار کردن لعن و نفرین خویش بر حاملان سرها، فضا را برای حضور سربازان اموی ناامن کردند و آنها ترجیح دادند وارد روستاهای منطقه نشوند. 📚 منابع: مقتل ابی‌مخنف، ص۱۱۳؛ وسیله‌الدارین، ص۳۷۱. 🆔 @qasas_school
🔰 به مناسبت سالروز شهادت امام سجاد ✍🏻 روح‌الله شمسی کوشکی 🔻تجربه یک "زن" از زندگی در خانه امام سجاد علیه‌السلام 🔵 «یزید بن معاويه» به «مسلم بن عقبه» فرمان داد تا اهل مدینه را قلع و قمع کند و حادثه‌ای به نام واقعه «حرّه» رقم خورد که لکه‌ی سیاهی است در پیشانی تاریخ اسلام. پس از این واقعه مدینه ویران شد و در این برهه‌ی زمانی امام سجاد کارهای مهمی برای بازسازی روانی مردم مدینه صورت داد. 🔺از جمله آنکه حضرت سرپرستی ۴۰۰ زن بی سرپرست و بی خانمان که شوهران خود را از دست داده بودند را عهده‌دار شد و به آنها در خانه‌هایش پناه داد! 🔵 نقل است یکی از آن زن‌ها می‌گفت: «به خدا! زندگی‌ای که در خانه این مرد شریف (امام سجاد) داشتم را در خانه پدر و مادرم نداشتم!!» 🔴 لَمَّا وَجّهَ يزيدُ بنُ معاويةِ مسلمَ ابنَ عُقبَةِ لاستِباحَةِ أَهلِ المَدينةِ َضَمَّ عليُّ بنُ الحُسَينِ عَلَيهمَا السَّلامُ إِلی نَفسِهِ أَرْبَعَمائةٍ ضائنةً بحَشَمِهِنَّ يَعولُهُنَّ إلى أَنْ تُقُوِّضَ جَيشُ مُسلِمِ، فَقالَت إمرأةٌ منهُنَّ: مَا عِشتُ وَ اللَّهِ بَینَ أبَوَيَّ بِمثلِ ذلكَ الشَّريفِ 📚 منبع: ربیع الأبرار، زمخشری _سنی مذهب_ ج۱، ص ۴۲۷. 🆔 @qasas_school
🔰 امام سجاد و مواجهه با ارتجاع 🔶 حضرت سجاد کنیزی داشت. او را آزاد کرد و سپس از وی خواستگاری نموده و با موافقت آن بانو، با وی ازدواج کرد. 🔹 خبر به عبدالملک خلیفه مروانی-اموی رسید. نامه‌ای به حضرت نوشت و تحقیر و تمسخر کرد. به گمان خویش نقطه ضعفی یافته بود که با آن بر حضرت سجاد، بزرگ‌مرد بنی‌هاشم و امامِ تشکیلات شیعه خُرده بگیرد. 🔸 باید درنظر داشت که وضعیت جامعه‌ی توحیدی مدنظر پیامبر به جایی رسیده بود که رسما در مدینه تجارت برده رونق داشت و کودکان و کنیزکان را می‌خریدند و برای غنا و رقاصی در مجالس آموزش می‌دادند و این یک تجارت پرسود بود. 🔹 در چنین وضعیتی خانواده‌های اصل و نسب‌دار در جامعه‌ی اسلامی، نگاهی بس حقارت‌آمیز به کنیز و غلام داشتند. خود را در مرتبه‌ای والا از انسانیت دیده و کنیزان را در بهترین حالت شهروند درجه‌دویی می‌انگاشتند که کاری و توانی جز مبادرت به دلقک‌بازی و رقاصی و سرگرم کردن اهالی عیش و نوش ندارند. 🔸 آن‌قدر این وضعیت ناراحت‌کننده رواج دارد که خودِ عبدالملک از کنیزش صاحب پسری شد و همواره پسر دیگرش از زنی آزاد را بر سر آن کنیززاده می‌کوبید. به عنوان مثال در مسابقه‌ی اسب‌دوانی میان دو پسر خلیفه، پسر زن آزاد بر پسر زن کنیز برتری یافت و عبدالملک گفت: به شما گفته بودم که زاده‌ی آزاد با پس‌انداخته‌ی کنیز در هیچ چیز مساوی نیست. ‼️وقتی خلیفه نسبت به فرزند خود از کنیز اینگونه موضع تحقیرآمیزی دارد، با جامعه‌ی زیردست خود از کنیزان چگونه رفتاری خواهد داشت؟ از سویی این فرهنگ زشت طبعا از سوی حاکمان به مردم تزریق می‌شود. 🔹 حال در چنین شرایطی که افکار عمومی متأثر از حاکمیت و روندهای قانونی جاری (مثل تجارت برده) کنیز و غلام را انسان‌های بی‌ارزش قلمداد می‌کنند، حضرت سجاد ضمن ایجاد الگوی آزادسازی کنیزان و غلامان و تعلیم و تربیت دینی آنها، با یک کنیز خودش ازدواج می‌کند. 🔸 سپس در جواب نامه عبدالملک که حضرت را مورد تمسخر و تخطئه قرار داده بود، جوابی می‌دهد که ارزش‌های انسانی و دینی در جامعه یادآوری شود. 📖 حضرت می‌نویسد: "هیچ جوان‌مردی بالاتر از پیامبر نبود و ایشان معیار را انسانیت قرار داده و دختر عمه خویش را که نسبی اصیل داشت به عقد زیدبن‌حارثه، یک غلام آزاد شده درآورد و خود حضرت نیز با کنیزی ازدواج کرد." 🔹 سپس حضرت معیار پستی را ارتجاع به جاهلیت و بازگشت به دوران تاریک طبقاتی بودن جامعه دانستند. اینگونه سعی داشتند قرائت اموی-مروانی از اسلام را تخطئه کرده و قرائت اهل‌بیت از اسلام را مطرح نمایند تا مردم و نسل‌ها بدانند که اسلام فقط آن چیزی نیست که خلفای جور بدان عمل می‌کنند. 📚 منبع: الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۴، ص۱۸۴؛ اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۲، ص۱۳۱؛ المناقب، ج۴، ص۱۶۲؛ عقدالفرید، ج۷، ص۱۴۰. 🆔 @qasas_school
🔰 اخلاق فردی| محبت به دایه 🔶 بنابر نقل‌های معتبر، شهربانو مادر گرامی امام سجاد اندکی پس از به دنیا آوردن پسرش علی‌بن‌الحسین وفات یافت. 🔹 از این رو امام سجاد در دامن دایه‌ی خود بزرگ شد. حضرت چنان دایه خود را دوست داشت که آن را "مادر" صدا می‌زد و چنان احترام او را نگه می‌داشت که با وی در یک ظرف غذا نمی‌خورد. 🔸 حضرت در جایی فرمود: من با مادرم در یک ظرف غذا نمی‌خورم تا مبادا من لقمه‌ای را بردارم که مادرم درنظر داشته آن را بخورد. 📚 منبع: عمادزاده، حسین، زندگانی حضرت امام حسین سیدالشهداء (ثارالله)، ص۱۲۶ - ۱۲۷؛ مقرم، عبدالرزاق، زندگانی امام زین‌العابدین (علیه‌السلام)، ص۳۵. 🆔 @qasas_school
🔰 محور ارتباطات: رحم یا سود؟ 🔶 هشام‌بن‌اسماعیل والی مدینه بود. به سبب جفای بسیار به اهل مدینه از سمت خویش توسط خلیفه مروانی-اموی عزل شد. 🔹 سپس در دستور عزل خلیفه آمده بود که هشام‌بن‌اسماعیل را در کنار منزل مروان نگه داشته تا مردم به قصاص وی بپردازند. 🔸 خود هشام اظهار می‌کند که من از هیچ کس جز علی‌بن‌الحسین نمی‌ترسم. آنقدر او را آزار داده‌ام که قصاص وی بسیار سخت خواهد بود. 🔹 خبر به امام رسید. حضرت به محل مذکور رفت. نه تنها آن فرد ضعیفِ به زبونی افتاده را قصاص نکرد که به یاران فرمود هیچ کس متعرض او نشود. سپس حضرت به او گفته بود حال که خلفای مروانی تو را رانده‌اند و بی‌پناه و بی‌پشتوانه و بی‌مال و اموالی، اگر بخواهی دست تو را خواهیم گرفت. 🔸 هشام هم در برابر این میزان از رحم و مردانگی این آیه‌ی قرآن را خوانده بود: الله اعلم حیث یجعل رسالته. (انعام/۱۲۴) خدا بهتر می‌داند که رسالت خویش را در چه خاندانی امتداد دهد. 🔺 در جامعه‌ای که سود و منفعت، روابط انسانی را تنظیم می‌کند و دوستی‌ها و برادری‌ها حول محور مادیات می‌چرخد، حضرت سجاد نشان می‌دهد که می‌توان روابط انسانی را بر پایه‌ی رحم استوار کرد که از قضاء طرح و رسالت پیامبر این الگوی از هم‌بستگی را اقتضاء می‌کرده که هشام هم فهمیده و بر زبان آورده است. ‼️همان خدایی که دستور به قصاص می‌دهد و حیات را در این حکم مهم می‌داند، بخشیدن و عفو را هم متذکر می‌شود. (ر‌.ک: مائده/۴۵) 📚 منابع: بحارالانوار، ج۴۶، ص۵۵؛ الارشاد، ج۲، ص۱۴۷؛ مناقب آل‌ابی‌طالب، ج۳، ص۳۰۱. @qasas_school
🔰مؤمن آفرینی و مؤمن زیستی «مومن آفرینی» در جامعه شیعه‌ی زمان ائمه بود و امروز نیست. «مومن زیستی» در جامعه صدر اسلام بود و امروز نیست. 🔶آنها مومن زیست می‌کردند و مومن می‌مردند و مومن می‌آفریدند. بعد از آنکه امام سجاد علیه السلام به امامت منصوب شد - یعنی بعد از واقعه کربلا - مومنان همه رفتند، مومنین همه لنگ شدند، همه مردد شدند، با اینکه اعتقادشان را هم از دست نداده بودند. تعبیر روایت این است: «ارتدّ الناس»(بحارالانوار، ج46،ص144) 🔹مردم بعد از واقعه کربلا مرتد شدند. یعنی از خدا برگشتند؟ کسی از خدا برنگشت. یعنی پیغمبر صلی الله علیه و آله را انکار کردند؟ کسی پیغمبر را انکار نمی‌کرد. یعنی از امامت و ولایت علی بن ابی‌طالب علیه السلام صرف نظر کردند؟ ابدا. به حسب اعتقاد،‌ مثل جنابعالی و من، به خلافت و ولایت امیرالمومنین اعتقاد داشتند. همان‌هایی که در مدینه بودند، همان‌هایی که دور و بر امام سجاد بودند، همه به امامت امیرالمومنین و امامت حسین بن علی اعتقاد داشتند. مدینه مرکز شیعه بود. اما در عین حال یحیی‌بن امّ الطویل(از یاران خاص امام سجاد) - آن جوان فداکار، آن مرد شیعه‌ی راستین، آن مبارز بزرگ - روایت معروفی است که می‌آمد در مسجد مدینه می‌ایستاد و رو می‌کرد به همین شیعه‌های از قماش ما، می‌گفت: «کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوه و البغضاء ابداً حتی تومنوا بالله وحده» (سوره ممتحنه، بخشی از آیه 4). 🔸او به شیعیان زمان، به دوستان علی‌بن‌ابی‌طالب به حسب ادعا، حرفی را می‌زد که هزاران سال قبل ابراهیم خلیل‌الله علیه‌السلام آن حرف را به بت‌پرستان و طاغوت‌پرستان زمان زده بود. می‌گفت ما به شما کافر شدیم، میان ما و شما رابطه دوستی بریده شد و مناسبات دشمنی و بغض و کینه پدید آمد. می‌گفت صف ما سه نفر - سه نفر بودند: «الا ثلاثه» - به رهبری امام چهارم، امام سجاد علیه‌السلام از صف شما شیعه‌نماها جدا شد. تا کی؟ «حتی تومنوا بالله وحده»؛ تا آن وقتی که به خدای یکتا ایمان بیاورید. 🔹کسی نگفت: «ای یحیی بن ام الطویل! ما که به خدا ایمان داریم». می‌فهمیدند او چه می‌گوید. بعد در همین روایت دارد: «ثمّ إن الناس لحقوا و کثروا»؛ اینها تولید مثل کردند. شیعیان اطراف امام سجاد علیه‌السلام گرد آمدند، زیاد شدند، روز به روز تکثیر مثل کردند تا اجتماعی را به وجود آوردند که صدها نفر بود، هزارها نفر بود؛ در کوفه و در مدینه و در باخمراء و در بصره و در مراکش و در سایر مناطق شیعه‌نشین، با دشمنان شیعه جنگیدند و کشته شدند و کشتند و انقلاب‌ها پدید آمد و شورش‌ها به وجود آمد و در روزی که امام عسکری علیه‌السلام از دنیا می‌رود، کنار گوش خلیفه، یعنی مدائن، مرکز تشیع است؛ بنابراین اینها شیعه ساز بودند. 📚 منبع: همرزمان حسین، اثری از رهبر انقلاب 🆔 @qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 منزل‌گاه‌ها| از هشتم تا سیزدهم منزل‌گاه هشتم: وادی نخله منزل‌گاه نهم: ارمینیا منزل‌گاه دهم: لینا یا لبا (این شهر نیز اجازه ورود به قاتلان سیدالشهدا را نداد) منزل‌گاه یازدهم: کحیل منزل‌گاه دوازدهم: جهینه (این جهینه با آن منزلی که در بین راه مکه تا کوفه است و امام حسین در آن اردو زد متفاوت است) منزل‌گاه سیزدهم: موصل.. ادامه👇 🆔 @qasas_school
🔰 موصل| مشهد نقطه 📜 در تاریخچه‌ی این شهر نوشته‌اند که مزار یونس‌بن‌متی و جرجیس پیامبر در آن است. همچنین تلی در آن وجود داشته که به تل توبه یونس مشهور است. 🔶 حوادث این منزل‌گاه: با رسیدن نامه به حاکم موصل مبنی بر ورود کاروان اسیران، وی دستور داد شهر را بیارایند و آماده جشن و سرور کنند. 🔷 مردم با شنیدن ساز و دهل و... اجتماع کردند و از یکدیگر ماجرای این کارناوال شادی را می‌پرسیدند. ماموران حکومتی می‌گفتند: بناست سر یک شورشی وارد شهر شود. 🔶 عده‌ای که از ماجرا مطلع بودند به مردم گفتند این سر حسین پسر فاطمه است. این سر پسر رسول خداست. نقل است حدود ۳ تا ۴ هزار نفر جمع شدند و تصمیم گرفتند بر قاتلان بشورند و سر مطهر سیدالشهدا را گرفته و در شهر دفن کنند. 🔷 این بهم‌ریختگی شهر سبب شد تا اخبار به حاملان سر رسیده و از ورود به موصل پرهیز کنند. 🔶 برخی نوشته‌اند چون خبر آشوب در شهر به قاتلان و حاملان سر رسید، یک‌فرسنگی شهر ایستادند. شمر سر مبار‌ک امام را که با زدن بر نیزه مهیای ورود به شهر کرده بود، پایین آورد و بر سنگی نهاد. قطره خونی از سنگ چکید و هر سال عاشورا از آن سنگ خون می‌جوشید و مردم گرد آن جمع می‌شدند و سوگواری می‌کردند. آن محل، به مشهد نقطه مشهور شد. گویا این سنگ تا زمان عبدالملک مروان بود و پس از آن ناپدیدش کردند. 📚 منابع: مقتل ابی‌مخنف، ص۱۱۳؛ وسیله‌الدارین، ص۳۷۱؛ معالی‌السبطین، ج۲، ص۱۲۳؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۸۲؛ الامام‌الحسین و اصحابه، ج۱، ص۴۰۲. 🆔 @qasas_school
🔺 شاید برخی حوادثی مانند "مشهد نقطه" را اسطوره‌سازی بدانند. اما این واقعیت انکار ناشدنی است که هر سال عاشورا، خون حسین اگر به صورت مادی از سنگ و خاک نجوشد، در میان رگ‌های انسان‌های بی‌شماری می‌جوشد و این جوشش از حرکت نخواهد ایستاد تا ظهور فرزند حسین! از این رو می‌توان به این ماجراها به شکل یک استعاره نگریست و فرهنگ غنی شیعی را در ایجاد چنین انگاره‌ها و استعاره‌ها مورد مداقه قرار داد. 🆔 @qasas_school