🔰 موصل| مشهد نقطه
📜 در تاریخچهی این شهر نوشتهاند که مزار یونسبنمتی و جرجیس پیامبر در آن است. همچنین تلی در آن وجود داشته که به تل توبه یونس مشهور است.
🔶 حوادث این منزلگاه:
با رسیدن نامه به حاکم موصل مبنی بر ورود کاروان اسیران، وی دستور داد شهر را بیارایند و آماده جشن و سرور کنند.
🔷 مردم با شنیدن ساز و دهل و... اجتماع کردند و از یکدیگر ماجرای این کارناوال شادی را میپرسیدند. ماموران حکومتی میگفتند: بناست سر یک شورشی وارد شهر شود.
🔶 عدهای که از ماجرا مطلع بودند به مردم گفتند این سر حسین پسر فاطمه است. این سر پسر رسول خداست.
نقل است حدود ۳ تا ۴ هزار نفر جمع شدند و تصمیم گرفتند بر قاتلان بشورند و سر مطهر سیدالشهدا را گرفته و در شهر دفن کنند.
🔷 این بهمریختگی شهر سبب شد تا اخبار به حاملان سر رسیده و از ورود به موصل پرهیز کنند.
🔶 برخی نوشتهاند چون خبر آشوب در شهر به قاتلان و حاملان سر رسید، یکفرسنگی شهر ایستادند. شمر سر مبارک امام را که با زدن بر نیزه مهیای ورود به شهر کرده بود، پایین آورد و بر سنگی نهاد. قطره خونی از سنگ چکید و هر سال عاشورا از آن سنگ خون میجوشید و مردم گرد آن جمع میشدند و سوگواری میکردند. آن محل، به مشهد نقطه مشهور شد. گویا این سنگ تا زمان عبدالملک مروان بود و پس از آن ناپدیدش کردند.
#حوادث_از_کربلا_تا_شام
📚 منابع: مقتل ابیمخنف، ص۱۱۳؛ وسیلهالدارین، ص۳۷۱؛ معالیالسبطین، ج۲، ص۱۲۳؛ مناقب ابنشهرآشوب، ج۴، ص۸۲؛ الامامالحسین و اصحابه، ج۱، ص۴۰۲.
🆔 @qasas_school
🔺 شاید برخی حوادثی مانند "مشهد نقطه" را اسطورهسازی بدانند. اما این واقعیت انکار ناشدنی است که هر سال عاشورا، خون حسین اگر به صورت مادی از سنگ و خاک نجوشد، در میان رگهای انسانهای بیشماری میجوشد و این جوشش از حرکت نخواهد ایستاد تا ظهور فرزند حسین! از این رو میتوان به این ماجراها به شکل یک استعاره نگریست و فرهنگ غنی شیعی را در ایجاد چنین انگارهها و استعارهها مورد مداقه قرار داد.
🆔 @qasas_school
🔰 فتنهی ۱۴۰۱، بازگشتسلبریتیها، فتح مکه و غنائم جنگ حنین
🔸 پیامبر عزم فتح مکه داشت. ابوسفیان گردن شکسته آمد از حادثه، پیش از وقوعش جلوگیری کند. مدینه پذیرای ابوسفیان نبود. هرچند تکوتوک چشم داشتند که بزرگِ بنیامیه را به خود جذب کنند، اما قاطعیت پیامبر در برخورد سرد با ابوسفیان را که دیدند، همان پای نصفهونیمهای را که پیش گذاشته بودند، پس کشیدند.
🔸 پیامبر به سمت مکه رفت. اندکی مانده به ورود سپاه اسلام به مکه، ابوسفیان ناچار اسلام آورد. اسلامی که از شکل آوردنش مشخص بود نفاقآلودگیاش.
🔸 پیامبر که به مکه رسید، عدهای خواستند با وی مقابله نظامی کنند. تلاشی بیهوده که مغزمتفکر مکه (ابوسفیان) میدانست بیثمریاش را. پیامبر پیشدستانه برای متلاشی کردن هر نوع مقاومت مشرکانهای، دستور داد هر کس به خانهاش برگردد، یا به کعبه پناه ببرد یا به خانهی ابوسفیان ملحق شود، در امان است.
🔸این بخشش رسول، نسبت به مشرکان و از آن بالاتر نسبت به ابوسفیان که سالهای درازی وقت و مال و اعتبارش را هزینهی مبارزه با مسلمانان کرده بود، به مذاق برخی خوش نیامد. چنان شوری در انتقامجویی داشتند که بر پیامبر هم در گفتار شوریدند! با این استدلال که اگر بناست ابوسفیانها را ببخشی و اسلام آنها را بپذیری، پس فرق ما با آنها چیست؟
🔸 ماجرا زمانی بیخ پیدا کرد که جنگ حنین رخ داد. سپاه پیامبر با تعداد زیادی نومسلمان رفته بود به مصاف قبیلهای مشرک. معرکه چنان شد که بسیاری از نومسلمانان گریختند و نزدیک بود شکستی سخت بر سپاه اسلام وارد آید.
پیامبر یاران حقیقی را فراخواند و با مقاومت آنها، جبههای دیگر از شرک شکست خورد. وقت تقسیم غنائم، پیامبر ابتدا به ابوسفیان و نومسلمانها غنیمت داد. بسیار کلان هم داد. مثلا ابوسفیان صاحب یکصد شتر شد.
اینجا باز عدهای زبان به طعن گشودند که پیامبر آنها را توجیه کرد.
🔹 بیاییم به امروز..
خبر بازگشت رشیدپور و گلزار و... پیچید. اعتراضها هم یکی پس از دیگری قطار شدند. یک فقرهاش شد انصراف شهبازی از حضور در تلوزیون.
استدلال معترضان این بود که چرا نظام پول و اعتبار را راهی جیب کسانی کند که به وقت نیاز نه تنها کمکی نمیکنند که لگدی هم میپرانند؟ جمهوری اسلامی ایران و به دنبالش صدا وسیما اگر مال همه است، چرا به وقت خوشی مال همه است و باید تکثر را پذیرفت؟ چرا در سر گردنهی هجوم راهزنان، حضرات سلبریتی بیش از آنکه شریک قافله در هزینه دادن باشند، رفیق دزدند در یاغیگری و یغما؟
🔹 برگردیم به تشابهات تاریخی. اگر عبور از فتنهی ۱۴۰۱ همان فتح مکه باشد و اگر لگدپراکنان همان نومسلمانان، چرا بیشتر غنمیت بردن آنها بر جماعت دلدادهی انقلاب سنگین آمده است؟ آیا این بچههایی که در بدر و اُحُد و شعب ابیطالب نظام، هزینه دادند، چشم طمعی به زر و "سیم آخر" رشیدپورها دارند؟
🔹 انکار نمیکنم حضور برخی حسادتها و برخی خشکمغزیها و برخی طماعیها را.
اما عموم بچههای برآشفته، توضیح و توجیه پیغمبرگونه و از آن مهمتر رفتار رسولوار میخواهند که تصمیمگیران رسانه ملی از خود نشان ندادند یا بلد نبودند نشان دهند!
🔹همان پیغمبری که غنمیت بیشتر به نومسلمانها میدهد، نام این کار را میگذارد: تالیف قلوب، و نام بخشیدهشدگان را مینهد: طلقاء.
باید مسلمان صدر اسلام باشی تا بدانی این دو عنوان تا چه اندازه تحقیر جریان نفاق است! باید از انصار و مهاجرین باشی تا بفهمی این بخشیدنها به معنای بالا بردن ابوسفیانها نیست که به معنای انداختن استخوانی است جلوی...
🔹حالا به ما بگویید اگر رشیدپورها و دهها سلبریتی دیگری که میخواهند بر سر سفرهی نان و نام کشوری بنشینند، دارند "طلقاءوار" به بهرههایی از جنس "تالیف قلوب" میرسند یا دارند قهرمانانه با سلام و صلوات و حلقهی گل در گردن به خانهی خویش بازمیگردند؟
🔺 اینها با پوزخند و استهزاء به جمهوریاسلامی و مسئولان ریز و درشتش میگویند با شماییم ولی به وقتش با دیگرانند!
🔺 وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ (بقره/١٤)
🆔 @Qasas_school
🔰 فرهنگ رحم | سنت بازاریها
برنگ/ بُرشهایی برای درنگ
🔶 پدر من در زندگیاش دوبار ورشکسته شد ولی هر دوبار تحمل کرد. ما نمیفهمیدیم چه شده و بر او چه گذشته. وقتی ایشان درگذشت، من یک صندوق اسناد از طلبها و چکها در برابرم داشتم. سنتی بین تجار فارس بود که وقتی از کسی طلب داشتند و او در ادای قرض مشکل داشت، هیچ وقت به او فشار نمیآوردند و کار به دادگستری نمیرسید. من بعد از فوت پدرم هفتاد و دو چک از بدهکارانش داشتم. پدرم به مادرم سپرده بود که «اینها توانایی پرداخت ندارند، چکها را نگه دارید ولی تقاضایی نکنید.» این همه اعتماد زاییدهی اعتقاد و نوعی مذهب ملایم و معتدل و عافی بود؛ از سر اعتقاد به عدل اسلامی به همدیگر اعتماد میکردند. (ملت و حاکمیت، تاریخ شفاهی، زندگی و آثار کاظم ودیعی وزیر کار دوره پهلوی، ص2)
🔺پ.ن: این سنت و فرهنگ را بگذارید در کنار آنچه امروزه در جوّ روابط اقتصادی حاکم است. وقتی طرف حساب شما از یک فرد حقیقی و انسان به یک فرد حقوقی و شرکت تبدیل شود، دیگر فرهنگ رحم نمیتواند به خوبی خودش را متبلور سازد. صرفا به یک فقره بدهکاریهای بانکی و نحوه مواجههها رجوع کنید!
🆔 @Qasas_school
🔰 رقیه در تاریخ
🔶 نخستین کسی که در تاریخنگاری عاشورا به ماجرای حضرت رقیه پرداخته، عمادالدین حسنبنعلی طبری است. وی در کتاب خود با عنوان «کامل بهایی» به وفات حضرت رقیه اشاره نموده است. افراد دیگری نظیر فخرالدین طریحی در مجمع البحرین، شیخ عباس قمی در منتهی الآمال، علامه مجلسی در بحارالانوار، شیخ ذبیحالله محلاتی در ریاحین الشریعه و علامه بیرجندی در وقایع الشهور و الایام به این ماجرا پرداختهاند که احتمالا مرجع آنها کامل بهایی بوده است.
🔹البته برخی معتقدند امام حسین علیهالسلام چنین دختری نداشته، چرا که نامی از وی در کتب دست اول تاریخی نیامده است.
🔸 شاید پاسخ اینکه چرا از حضرت رقیه در کتب دست اول نامی برده نشده در پاسخ به این سوال نهفته است که چرا از دیگر زنان حاضر در کربلا نام برده شده؟ وقتی بدانیم تاریخ، عرصه ثبت کنشهاست، دختربچهی سه چهارسالهای که هیچ گونه کنش قابل توجهی ندارد قاعدتا از او ذکری نمیشود.
🔹 اگر تاریخ نامی از سکینه و رباب و زینب می برد چون این حضرات خطبه خوانده و حرکتی را انجام دادهاند که مورد توجه قرار گرفته است.
🆔 @Qasas_school
🔰ماجرای خرابه
◾️در تاریخ آمده:
یزید پس از برپایی مجلسی با حضور اسیران کربلا دستور به زندانی کردن اهل بیت میدهد. طبق یک نقل تعداد زندانیان ۱۲ نفر بوده که در خانهای مخروبه نزدیک کاخ یزید محبوس شدند.
◾️در میان اسیران، نام امام سجاد، فاطمه بنت الحسین، سکینه بنت الحسین، زینب بنت علی، رباب همسر امام حسین و حسن بن حسن و محمد بن علی (امام باقر ۴ ساله) به عنوان شاخصترین افراد صراحتا ذکر شده است.
◾️گویا بنا بوده اهل بیت موقتا تا صدور حکم در این زندان بمانند. زندان مخروبهای بوده که احتمال ریزش دیوارهای آن و کشته شدن اهل بیت میرفته. زندان سقف نداشته و در برابر سرما و گرما از افراد محافظت نمیکرده. اگر روز عاشورا طبق محاسبات پژوهشگران ۲۱ مهرماه بوده باشد، زندانی شدن اهل بیت در روز ۱۱ – ۱۲ آبان بوده یعنی زمانی از سال که آفتاب روزها هنوز گرمی دارد و شبها سردی. فضای زندان بیماریزا بوده و اسیران بدون هیچ زیراندازی خاکنشین بودند و همین منجر به زخمهای چرکین شده.
◾️همین خرابه شاهد ماجرای غمانگیز شهادت دختر امام حسین علیه السلام بوده. نحوه جانسپاری او روضهای است دردناک که بسیار شنیدهایم.
◾️درباره تغسیل و خاکسپاری رقیه نوشتهاند اهالی خرابه یعنی بانوان مکرمه اهل بیت او را در همان خرابه غسل داده و با همان پیراهن کهنه دفن کردهاند. اینکه در طی انجام این اعمال چه بر دل آنها گذشته، درک ما عاجز است.
📚 منابع: تاریخ یعقوبی ج۲،ص۳۲۰؛ جلاء العیون،ص۷۴۸؛ المناقب، ج۴،ص۱۴۶؛معالی السبطین، ج۲، ص۱۷۰-۱۷۱؛ ریاض القدس، ج۲،ص۳۲۲؛ مثیرالاحزان، ص۹۹ و ۱۰۰؛ الخرائج و الحرائج، ج۲،ص۷۵۴؛ ناسخ التواریخ، ج۳،ص۱۵۵-۱۵۶؛ مثیر الاحزان، ص۵۶. نفس المهموم، ص۴۵۶.
🆔 @Qasas_school
🔰 پول، حرص، طمع؛ محور تشکیلات اموی
بُرنگ/ بُرشهایی برای درنگ
🔹 معاویه نمیتواند بیتالمال را به همهی موارد و مصارف صحیحش برساند. اگر معاویه بیتالمال را به همهی مصارف برساند، پس این پولهای گزافی که باید به ابوهریرهها، به کعبالاحبارها، به عمروعاصها، به زیادبنابیهها و دیگر کسانی که در اطرافش هستند، داده شود تا تخت حکومت او را استوار و برقرار کنند، از کجا بیاید؟ پس مجبور است به مردم ندهد، به حقدار ندهد تا بتواند در مصارفی که به نظر خودش برای حفظ حیثیتش لازم است، مصرف کند. بنابراین در حکومت امثال معاویه مسئلهی اختلاف طبقاتی، تبعیضها و نابرابریها یک امر طبیعی و ضروری و قهری است؛ اجتناب ناپذیر است. اگر معاویه بین همه پول تقسیم کند، دیگر از تشکیلات او کسی باقی نخواهد ماند؛ چون آنها را با #پول نگه داشته بود.
📚 کتاب همرزمان حسین، ص۲۶۴
🆔 @Qasas_school
🔰 سلمان| به مناسبت هفتم صفر
🔶 آقازاده بود. آن روزها میگفتند دهقانزاده. روزبه پسر خشبوذان. پدرش یک زمیندار و صاحب منصب بود. گویا در "جی" حوالی اصفهان زندگی میکردند. روزبه شد دنیاگرد. شهر به شهر میچرخید. دورهگردی که میخواست حقیقت را بیابد و گرد آن بگردد. از زرتشتیت و مسیحیت و کلیمیت گذر کرد و عاقبت حقیقت را در مدینه یافت. در کلام محمدامین که حالا رسول الهی بود.
به اسلام گروید و روزبه شد سلمان. سلمان فارسی. وقتی در خندق هر گروهی از انصار و مهاجران، سعی میکردند سلمان را به خود منتسب کنند، پیامبر فرمود: سلمان منّا اهلالبیت! سپس سلمان فارسی شد سلمان محمدی.
🔺پ.ن: عکس نام سلمان بر دیوار مسجدالنبی
🆔 @Qasas_school
🔰سلمان| کفر متحرک
🔶 سلوک و حرکت سلمان را مرحوم صفایی اینطور هنرمندانه توضیح میدهد:
🔺کفر متحرک، به اسلام میرسد ولی اسلام راکد، «پدر بزرگ کفر» است. سلمانها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آنها را به رسول (ص) منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول (ص) بودند، رُکودشان آنها را به کفر پیوند زد.
🆔 @Qasas_school
🔰سلمان| جستجوگر
🔷 سلمان فارسی چهره شاخصِ زنده برجسته همیشگیِ تاریخ اسلام است. سلمان متعلق به کشور ماست، متعلق به ملت ماست. مقام ایمان، مقام معرفت، مقام مجاهدت، پیگیری برای رسیدن به سرچشمهی زلال حقیقت، آن چنان یک انسانی را بالا میبرد که پیغمبر بفرماید: «سلمان منّا اهل البیت». او را جزو اهل بیت به حساب بیاورد؛ و شخصیتهائی مثل جناب ابیذر و عمار و مقداد و دیگر صحابی در رتبههای بعد از سلمان قرار بگیرند؛ این برای ما درس است، این برای جوان ایرانی الگوست؛ یعنی حقیقت را جستن، جستجو کردن، یافتن و بر آن پای فشردن. این آن چیزی است که سلمان را سلمان میکند!
📚 منبع: بیانات رهبر انقلاب در تاریخ ٨٧/۲/۱۶
🔺پ.ن: عکس مقبره سلمان فارسی در مدائن
🆔 @Qasas_school
🔰انجمن عفاف زنانه| رفتارهای اقتصادی
بُرنگ/ برشهایی برای درنگ
🔹 اولین انجمن زنانه معروف به انجمن عفاف زنانه در سال ۱۳۲۶ توسط همسر میرزا حسن رشدیه تأسیس شد که یکی از کارهای مهم آن ساختن رفتارهای صحیح اقتصادی بود.
🔸 به عنوان مثال بانوان عضو این انجمن در راستای ترویج استفاده از لباسهای تولید داخل و تحریم کالاهای خارجی تلاش میکردند.
📚منبع: نشریه الکترونیکی زنان شماره ۴، موسسه مطالعات تاریخ معاصر
🆔 @Qasas_school