🔰 پول، حرص، طمع؛ محور تشکیلات اموی
بُرنگ/ بُرشهایی برای درنگ
🔹 معاویه نمیتواند بیتالمال را به همهی موارد و مصارف صحیحش برساند. اگر معاویه بیتالمال را به همهی مصارف برساند، پس این پولهای گزافی که باید به ابوهریرهها، به کعبالاحبارها، به عمروعاصها، به زیادبنابیهها و دیگر کسانی که در اطرافش هستند، داده شود تا تخت حکومت او را استوار و برقرار کنند، از کجا بیاید؟ پس مجبور است به مردم ندهد، به حقدار ندهد تا بتواند در مصارفی که به نظر خودش برای حفظ حیثیتش لازم است، مصرف کند. بنابراین در حکومت امثال معاویه مسئلهی اختلاف طبقاتی، تبعیضها و نابرابریها یک امر طبیعی و ضروری و قهری است؛ اجتناب ناپذیر است. اگر معاویه بین همه پول تقسیم کند، دیگر از تشکیلات او کسی باقی نخواهد ماند؛ چون آنها را با #پول نگه داشته بود.
📚 کتاب همرزمان حسین، ص۲۶۴
🆔 @Qasas_school
🔰 سلمان| به مناسبت هفتم صفر
🔶 آقازاده بود. آن روزها میگفتند دهقانزاده. روزبه پسر خشبوذان. پدرش یک زمیندار و صاحب منصب بود. گویا در "جی" حوالی اصفهان زندگی میکردند. روزبه شد دنیاگرد. شهر به شهر میچرخید. دورهگردی که میخواست حقیقت را بیابد و گرد آن بگردد. از زرتشتیت و مسیحیت و کلیمیت گذر کرد و عاقبت حقیقت را در مدینه یافت. در کلام محمدامین که حالا رسول الهی بود.
به اسلام گروید و روزبه شد سلمان. سلمان فارسی. وقتی در خندق هر گروهی از انصار و مهاجران، سعی میکردند سلمان را به خود منتسب کنند، پیامبر فرمود: سلمان منّا اهلالبیت! سپس سلمان فارسی شد سلمان محمدی.
🔺پ.ن: عکس نام سلمان بر دیوار مسجدالنبی
🆔 @Qasas_school
🔰سلمان| کفر متحرک
🔶 سلوک و حرکت سلمان را مرحوم صفایی اینطور هنرمندانه توضیح میدهد:
🔺کفر متحرک، به اسلام میرسد ولی اسلام راکد، «پدر بزرگ کفر» است. سلمانها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آنها را به رسول (ص) منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول (ص) بودند، رُکودشان آنها را به کفر پیوند زد.
🆔 @Qasas_school
🔰سلمان| جستجوگر
🔷 سلمان فارسی چهره شاخصِ زنده برجسته همیشگیِ تاریخ اسلام است. سلمان متعلق به کشور ماست، متعلق به ملت ماست. مقام ایمان، مقام معرفت، مقام مجاهدت، پیگیری برای رسیدن به سرچشمهی زلال حقیقت، آن چنان یک انسانی را بالا میبرد که پیغمبر بفرماید: «سلمان منّا اهل البیت». او را جزو اهل بیت به حساب بیاورد؛ و شخصیتهائی مثل جناب ابیذر و عمار و مقداد و دیگر صحابی در رتبههای بعد از سلمان قرار بگیرند؛ این برای ما درس است، این برای جوان ایرانی الگوست؛ یعنی حقیقت را جستن، جستجو کردن، یافتن و بر آن پای فشردن. این آن چیزی است که سلمان را سلمان میکند!
📚 منبع: بیانات رهبر انقلاب در تاریخ ٨٧/۲/۱۶
🔺پ.ن: عکس مقبره سلمان فارسی در مدائن
🆔 @Qasas_school
🔰انجمن عفاف زنانه| رفتارهای اقتصادی
بُرنگ/ برشهایی برای درنگ
🔹 اولین انجمن زنانه معروف به انجمن عفاف زنانه در سال ۱۳۲۶ توسط همسر میرزا حسن رشدیه تأسیس شد که یکی از کارهای مهم آن ساختن رفتارهای صحیح اقتصادی بود.
🔸 به عنوان مثال بانوان عضو این انجمن در راستای ترویج استفاده از لباسهای تولید داخل و تحریم کالاهای خارجی تلاش میکردند.
📚منبع: نشریه الکترونیکی زنان شماره ۴، موسسه مطالعات تاریخ معاصر
🆔 @Qasas_school
🔰 عراقی | به مناسبت ۴ شهریور
✍🏻 روحالله شمسیکوشکی
بعضیها عاشق شهدای چشم ابرو قشنگ میشن؛ خیلی هم خوب!
اما من عاشق همین پیرمردِ تهریشسفیدِ پیشانیچروکِ آستینکوتاهپوش هستم!
همین داشمشتیِ لوتیمسلکِ زورخونهایِ بچههیئتیِ بچهمسجدیِ از یک طرف رفیق طِیب و از یک طرف رفیق نواب و امام خمینی!!
اصلا چنین کارکتری ذاتا جذابیت داره خداوکیلی؛ چرا نباید عاشقش شد؟!
امام هم عاشقش بود!
گفته بود: «ایشان عزیز دل من بود»!
وقتی بعد از ۱۵ سال زندان، رفته بود پاریس پیش امام، امام گریه کرده بود و گفته بود:
«این دستها رو ۱۵ سال پیش که من گرفته بودم، دست یک جوانمرد ورزشکار بود اما الان دستان یک پیرمرد است!»
پیرمرد نبود که(۴۸سال) اما ۱۵ سال زندان و شکنجه بخاطر خمینی، پیرمردش کرده بود!»
یا طرف میگه وقتی اخبار زندانیها رو بردیم پیش امام در نجف، هرچی ما از بهشتی و رفسنجانی و طالقانی میگفتیم، امام چند لحظه یکبار میگفت:
«عراقی! وضع عراقی چه طوره؟!»
وقتی هم شهید شد خود امام نمازش رو خونده بود و گفته بود:
«شهادت عراقی برام سنگین بود!
اون رو در تمام مستحباتم شریک کردم!»
بچه بازاری زورخونهای که اون طور دلِ «طیب حاج رضاییِ»گنده لات رو لرزونده و عاقبت به خیرش کرده بود.
حالا هم این جور دل مستحکم امام رو لرزونده بود!
بعد عراقی اصلا قرار نبود شهید بشه!
فرقان اومده بود تا «حسین مهدیان» رو بزنه، اشتباهی عراقی رو زده بودن!
البته ما میگیم اشتباهی ولی حتماً سرّ داشته! سرّش هم همون بودکه امام گفته بود: «برای عراقی مردن در رختخواب کوچک بود»
بعد هم گفته بود:
«عراقی هدیه ای است برای خدا»!
🆔 @Qasas_school
🔰 پس از پنجاه سال
مرحوم سید جعفر شهیدی از معدود مورخانی است که در تحلیل عاشورا، پُلی به روزهای بعثت پیامبر و حوادث صدر اسلام زده و آرامآرام نقاط عطف را یافته و از کنار هم گذاشتن آنها، به یک تصویر تقریبا جامع دست پیدا کرده است و نتیجهی این تلاشها در کتاب "پس از پنجاه سال" تجلی یافته است.
🆔 @Qasas_school
🔰 حلقههای تاریخ
مرحوم شهیدی در این باره مینویسد: حادثه محرم سال ۶۱ هجری از جمله حادثههایی است که باید علت یا علتهای آن را جستجو کرد، آن هم نه در آن سال یا چند سال پیش از حادثه. ممکن است پیگیری داستان موجب شود که ما به سالهایی پیش از خلافت ابوبکر و پیش از ظهور اسلام و بلکه سالها پیش از تولد پیغمبر اسلام بازگردیم. چه این حادثهها مانند حلقههای زنجیر یکی به دیگری بسته است و نمیتوان آنها را از هم جدا کرد.
در ادامه مروری اجمالی خواهیم داشت بر سیر حوادث تاریخی که مرتبط با ایام پایانی ماه صفر است.
🆔 @Qasas_school
✍🏻 به کوشش زینب افضلی دانشجوی تاریخ
🔰 حلقهی اول: بعثت
🔶 هنگامی که پیغمبر اسلام دعوت خود را در مکه آغاز کرد، قدرت سیاسی و اقتصادی شهر را دو گروه نیرومند در دست داشتند.
🔹 این دو گروه با آنکه از نظر ترکیب ساختمان اجتماعی دارای تفاوت بسیار بودند، به خاطر حفظ منافع مشترک همکاری میکردند:
1⃣ شیوخ یا رؤسای قبیله که با حکم سنت موروثی فرمانفرمایی تیره و خاندانها را به عهده داشتند.
2⃣ ثروتمندانی که از راه تجارت و رباخواری مالهای فراوان اندوخته بودند و میکوشیدند آن را نگهداری کنند و چندان که میتوانند بر آن بیفزایند.
🔸 در اجتماع مکه که در آن روزها صورت نیمه شهری و نیمه قبیلهای داشت، گاه یک تن از هر دو منبع قدرت و درآمد برخوردار بود.
🔹 نخستین دعوت پیغمبر این بود که: خدا یکی است و بُتهایی را که به دست خود ساختهاید دور بیندازید. اندک تامل کافی است تا بدانیم این سخنی نبود که بازرگان جهان دیدهای چون ابوسفیان، یا شیخ سالخوردهای چون ابوجهل را آزرده سازد.
🔸 بسیار سادهلوحی میخواهد تا بگوییم آنها بتان ساخته و پرداخته پیشهوران خویش را خدا میدانستند و آنها را میپرستیدند. بتها در نظر اینان جز وسیلهای برای سرگرم نگاه داشتن مردمان ساده دل نبود. میخواستند از این راه آنان را بفریبند و سپس استثمار کنند.
🔹 برای کسی که جز افزودن مال و قدرت چیزی نمیخواهد چه فرق میکند که بت پرستش شود یا ستاره و آفتاب؟
🔸 مسلماً اگر در همان روزها دعوت پیغمبر در یکتاپرستی خلاصه میشد، قریش آن چنان از وی ناخشنود نمیشدند. بلکه همه یا بیشتر آنان به وی ایمان میآوردند. [لکن] دقت در آیههای کوتاه که نخستین دسته از آیههای قرآنی است نشان میدهد که همراه با این دعوت ساده درخواستهای دیگری هم عنوان شده. درخواستی که موقعیت اجتماعی آن دو گروه را تهدید میکرد. آیاتی مانند آنچه در سوره همزه آمده:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ﴿١﴾
الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿٢﴾
يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿٣﴾
كَلَّا ۖ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ ﴿٤﴾
🔹 [از طرفی] اگر به فهرست نخستین مسلمانان مدینه نگاهی بیفکنید میبینید عموما از این چند طبقه بیرون نیستند:
1⃣ بردگان و ستمکشان که از ظلم خداوندان بیدادگر خویش به ستوه آمده بودند و برای نخستین بار به آنان نوید آزادی و آسایش داده میشد.
2⃣ بازرگانانی که از لحاظ ثروت و درآمد در طبقه متوسط بودند و برای آنان ممکن نبود با ثروتمندان بزرگ به رقابت برخیزند و از امکاناتی که نصیب آنها شده است برخوردار گردند.
3⃣ بزرگزادگانی که به حکم سنت قبیلهای امیدی نداشتند روزی به مقام ریاست و شیخ بودن برسند.
4⃣ خردهکاسبکاران که ناچار بودند فشار سخت دو گروه متشکل از ثروتمندان بزرگ و روسای قبیله را تحمل کنند و قدرت مقاومت یا جرأت دم زدن برابر آنان را نداشتند.
🆔 @Qasas_school