eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.3هزار دنبال‌کننده
347 عکس
36 ویدیو
12 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 کوفه هنگام ورود اسیران کربلا ۱) شهر قرق نظامی است. بازارها و دکان‌ها تعطیل. حمل سلاح ممنوع. برخی معابر آب و جارو. دیوارهای دارالاماره تازه گچ‌کاری شده. آمدن مردم به معابر با صدای بوق و کَرنا. شهر لبریز از وحشت و دلهره. 📚 منبع: وسیله‌الدارین فی انصار الحسین، ص۳۵۵. ۲) سهل‌بن‌حبیب شهرزوری به عنوان شاهد عینی می‌گوید: «مردم دو گونه برخورد داشتند: عده‌ای خندان، عده‌ای گریان» این مهم‌ترین نشانه‌ی گسست اعتقادی مردم کوفه حساب می‌شود که حضرت زینب در تعمیق آن بسیار موثر است. 📚 منبع: مدینه المعاجز، ج۴، ص۱۲۴. ۳) اسیران با هویت اصلی و شناسنامه‌ای خودشان معرفی نمی‌شوند. آنها را با نام خارجی (خارج شده از دین) و در نسبت با یزید و امیر کوفه می‌شناسانند. برخی که پیگیر اخبار کربلا بوده‌اند کاروانیان را شناخته و برخی با یک علامت سوال روی سر، اسیران را نگاه می‌کنند. 📚 منبع: دمع السجوم، ص ۲۲۱، اللهوف، ص۱۷۲. 🆔 @Qasas_school
🔰 وضعیت اسیران 🔶 حال جسمی و روحی حضرت زینب کبری مساعد نیست. داغدار شش برادر، دو فرزند و برادرزادگان و بهترین یاران است. پیش چشم ایشان سرهای مطهر بر نیزه می‌چرخد و در کنار ایشان کودکان و زنان حرم خسته و نالان و زخم دیده و کتک خورده حضور دارند. امام سجاد در تب می‌سوزد و با غل و زنجیر در دست و پا، سوار بر مرکب بی جهاز است که زینب کبری از او پرستاری می‌کند. همچنین آینده‌ی نامعلوم و دیدار قریب الوقوع با بن‌زیاد وحشی‌صفت نیز بر اضطراب‌ها می‌افزاید. 🔹 در چنین اوضاعی حضرت زینب خطبه می‌خواند و بشیر بن خزیم اسدی درباره‌ی حضرت و خطبه‌اش می‌گوید: به سوی دختر علی علیه‌السلام نگریستم، به خدا سوگند زنی را سخنورتر از او ندیدم. گویا کلمات علی از زبان او فرو می‌ریخت. با دست به سوی مردم اشاره کرد که خاموش شوید! سپس نفس‌ها در سینه حبس و حتی زنگ شتران از صدا افتاد. 🔺 انسان داغدار معمولا از زندگی بیزار است که حوصله خودش را هم ندارد تا جایی که بسیاری به کفر می‌رسند. مضاف بر این، ترس از نیشخند و ترحم دیگران، دلهره از نظامیان مسلح اطراف و خوف از آینده نامعلوم، آدمی را محتاط می‌کند و زمین گیر. اما زینب حماسه می‌آفریند. ‼️ بیاندیشیم که چه چیزی جز تکلیف و خدا حضرت را اینچنین به حرکت وامی‌دارد؟ 📚 منبع:‌اللهوف، ص۱۷۵ 🆔 @Qasas_school
🔰خطبه‌خوانی و اشک‌های هدر 🔶 حضرت زینب اولین خطبه خوان کوفه است و پس از ایشان فاطمه بنت الحسین و ام کلثوم و سپس امام سجاد علیه السلام خطبه می‌خوانند. 🔹 مضامین تقریبا مشابهی در خطبه‌ها به چشم می‌خورد و در پاسخ به خطبه‌ها، واکنش‌های جالبی از مردم سر زد که خواهیم گفت. 🔶 حضرت زینب در آغاز خطبه، خود را با منسوب کردن به پیامبر معرفی می‌نماید تا هویت اصلی اسیران کربلا مشخص شود: الحمدلله و الصلاه علی أبی (جدی) محمد و آله الطیبین الاخیار. همچنین فاطمه بنت الحسین با حمد خدا و شهادت به وحدانیت و معرفی پدران خویش، پازل را تکمیل می‌نماید. بعد، امام سجاد نیز در آغاز اینگونه می‌فرماید: ای مردم! هرکه مرا می‌شناسد که هیچ! هر که نمی‌شناسد، بداند من علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالبم! 🔹 سپس حضرات، کوفیان را به اهل خدعه و نیرنگ و چاپلوسی می‌خوانند و آنها را ظاهرا موجه و باطنا ناکارآمد و فاسد معرفی می‌نمایند. 🔶 جماعت نیز در قبال این تلنگرهای سخت و آتشین، لب و انگشت می‌گزند و فریاد یاری کردن سر می‌دهند، شعر می‌خوانند و ستایش می‌کنند، گریه سر می‌دهند تا جایی که زینب کبری می‌گوید: فابکوا کثیراً... پس بسیار بگریید! ‼️اما ماهیت این گریه‌ها چیست؟ 🔺جمعیت کوفه در زمان وقایع کربلا حدود ۱۵۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود و میانگین حدود ۱۸ هزار نفر نامه‌ی دعوت نوشته بودند. لذا در میان جمعیت گریه‌کن، نامه‌نویسان پیمان‌شکن اشک ندامت از دعوت یا پشیمانی از عدم همراهی امام می‌ریزند. 🔺 اما دیگرانی که نامه ننوشتند، احتمالا خود را مخاطب خطبه‌ها ندیده و اشک‌شان مثل دیدن هر صحنه دلخراشی، صرفا از باب تهییج و تحریک عواطف است که هیچ حرکتی نمی‌آفریند و زود فراموش می‌شود. 🔶 به همین دلیل، آنجا که بخشی از جمعیت به امام سجاد می‌گوید: یابن رسول الله! سامعون، مطیعون، حافظون... ما گوش به فرمان تو، مطیع و حفظ کننده پیمان تو هستیم و هرگز تو را رها نکرده و هرچه امر کنی اطاعت می‌کنیم و می‌جنگیم با هرکه با تو می‌جنگد و از یزید خونخواهی می کنیم و ... امام سجاد در پاسخ می‌فرماید: هیهات هیهات ای حیله‌گران! می‌خواهید دوباره آنچه با پدرانم نمودید بر من روا بدارید. 🔹 یعنی حضرت به یاری آنها امیدی ندارد و پشت اشک چشم‌شان عزمی نمی‌بیند. اینها فقط جوگیرانه حرف می‌زنند. 🔶 سپس حضرت می‌فرماید ما را رها کنید نه یاری کنید نه دشمنی! (ما را به خیر تو امید نیست،‌شر مرسان). ادامه..👇 🆔 @Qasas_school
🔰 پس فایده خطبه‌ها چه بود؟ ۱) معرفی اسیران و نفی تهمت خارجی بودن (شورش علیه دین) و شکستن فضای سنگین تداعی خاطرات اسیران کافر با همین معرفی و رسوا کردن فاتحان ظاهرا مجاهد و مخلص ۲) تنویر افکار عمومی نسبت به دعوت کوفیان و پیمان‌شکنی آن‌ها و تلنگر به نفس‌های غبار گرفته ۳) تعمیق شکاف میان مردم با حکومت و طرفدارانش و مشروعیت‌زدایی از حکومت امویان ۴) آماده‌سازی زمینه گرایش شیعیان سیاسی و علویان به شیعیان اعتقادی. 📚 منابع: مثیرالاحزان، ص۸۷، بحارالانوار،ج۴۵، ص۱۱۲؛ اللهوف ص ۱۷۵ -‌۱۸۹؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۳۲۰؛ الاحتجاج، ج۲، ص۱۰۴؛ فاطمی سید حسن، کوفیان در عصر امام حسین؛ مثیر الاحزان، ص۲۵؛ تذکره الخواص، ص۲۳۷؛ ارشاد، ج۲، ص ۶۹، مجلسی بحارالانوار،ج۴۴، ص۳۷۰. 🆔 @Qasas_school
🔰 امام حسین علیه‌السلام را چه کسی دفن کرد؟ 🔶 یک اصل مهم در نگاه شیعه وجود دارد که می‌گوید معصوم باید توسط معصوم تغسیل و تدفین شود. دلیلش هم روایات متعددی است که مرحوم کلینی در اصول کافی یک باب مجزا به آن اختصاص داده است. در نتیجه امام حسین علیه‌السلام باید توسط امام سجاد علیه السلام به عنوان امام معصوم تدفین می‌شد. 🔹 اما حضرت سجاد که در زندان کوفه بود، چطور هنگام تدفین به کربلا برگشت؟! 🔶 فردی به نام علی‌بن‌ابی‌حمزه که امامت امام رضا را قبول نداشت از حضرت سوال کرد: ما از پدران‌مان شنیدیم تکفین و نماز و تغسیل معصوم باید توسط معصوم باشد. زمانی که موسی‌بن‌جعفر در بغداد بود شما در مدینه بودید. چطور در این مراسمات شرکت کردید؟ امام رضا علیه‌السلام فرمود: آیا حسین‌بن‌علی امام بود یا نبود؟ - امام بود + چه کسی عهده دار دفن او شد؟ - امام سجاد + او که در کوفه بود و در زندان پسرمرجانه - پنهانی بیرون رفت و دشمنان نفهمیدند، سپس به کربلا آمد. امام رضا فرمود: همان کسی که به علی‌بن‌الحسین قدرت و توان داد تا به کربلا بیاید، مرا نیز از مدینه به بغداد برد. تازه من نه اسیر بودم و نه در زندان! 📚منابع: رجال کشی، ج۲، ص۷۶۴، اثبات الوصیه، ص ۱۷۵. 🆔 @Qasas_school
🔺 پس چه کنیم با نقل‌های تاریخی که می‌گویند شهدای کربلا را، بنی‌اسد و قبایل اطراف دفن کردند؟ این نقل‌ها و روایات منافاتی با یکدیگر ندارند. چرا که بنی‌اسد می‌توانند در تدفین تمام شهدا شرکت کرده ولی تدفین معصوم توسط امام سجاد صورت گرفته باشد. چنانچه چنین نقل تاریخی وجود داشته و مفصلا به نحوه حضور امام سجاد در کنار بنی اسد پرداخته است. 📚 منابع: الارشاد، ج۲، ص۱۱۴؛ معالی السبطین، ج۲، ص۳۸؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۹۴؛ مقتل الحسین مقرم، ص۳۱۹ تا ۳۲۱. 🆔 @Qasas_school
🔺ختم کلام یکی از نکات مهم در نقل تاریخی پیرامون تدفین حضرت سیدالشهداء، حضور پررنگ زنان بنی‌اسد است که به عنوان اولین گریه‌کنان و عزاداران حضرت، مردان خود را برای دفن شهدا به کربلا کشاندند. یعنی طلایه‌دار عزاداری بر سیدالشهدا، زنان در تاریخ بوده‌اند. 🆔 @Qasas_school
🔰 حضور اسیران در مجلس بن‌زیاد 🟡 مجلس را اینگونه توصیف کرده‌اند: عبیدالله بار عام داد، یعنی افراد زیادی برای تماشا اجازه حضور در مجلس یافتند. (گویا وقت ناهار بوده و مشغول خوردن بوده است که این یعنی بی‌اعتنایی محض به آنچه درحال رقم خوردن است). تمام سردمداران خبیث جنگ کربلا بالای مجلس نشسته و سر مطهر امام حسین در میانه تشتی قرار گرفته است. فضا به شدت سنگین است و خشونت ابن‌مرجانه نسبت به سر مطهر رعب و ترس را مضاعف می‌کند! ⚫️ در آن جمع، مردم گریه کن که لحظاتی پیش جوگیرانه وعده یاری می‌دادند، کم و بیش حضور دارند اما آنقدر وحشت زده‌اند که به جز یک نفر، احدی به رفتار ابن زیاد اعتراض نمی‌کند. آن یک نفر زید بن ارقم است که پسر مرجانه در جواب اعتراضش می‌گوید: دارم انتقام جنگ بدر را می‌گیرم: "یوم بیوم بدر". این یعنی کینه‌ی جنگ بدر و زخمی که از امام علی علیه‌السلام خوردند همواره با آنها بود. 🟡 سپس ابن مرجانه متوجه شکوه زنی شد که دیگر زنان حرم گرد او حلقه زده‌اند. با تبختر پرسید این زن کیست؟ درحالی‌که احتمالا زینب کبری را می‌شناخت. سپس منتظر شد تا حضرت خود را معرفی کند، اما زینب کبری سکوت کرد و با این بی‌محلی، جلال پوشالی بن‌زیاد را درهم‌شکست. اصرار بن‌زیاد در پرسیدن چند باره و بی‌محلی مکرر حضرت، پسر مرجانه را به شدت تحقیر کرد. ⚫️ پس از چندین بار پرسیدن عاقبت یکی حضرت را معرفی می‌کند. پسرمرجانه برای جبران حقارت، حرفهایی می‌زند تا حضرت را وادار به حرف کند. اما پاسخ قاطعانه حضرت پشیمانش می‌کند. سپس جنگ روانی راه انداخته و با تمسخر می‌گوید: زینب! کار خدا را با خانواده‌ات چگونه دیدی؟ (یعنی خدا این کار را با شما کرد) سپس آن جمله مشهور از حضرت صادر می‌شود: «ما رأیت الا جمیلا»! 🟡 عبیدالله در نهایت خشم، مثل کودکان در دعواهای بچگانه می‌گوید "کشتن حسین دلم را خنک کرد!" حضرت زینب باز فصیحانه پاسخش را می‌دهد (مجال طرح مفصل آن نیست). ⚫️ وقتی پسرمرجانه کم می‌آورد می‌گوید: این زن قافیه‌پرداز است، پدرش هم شاعر و قافیه‌پرداز بود (کنایه از اینکه حرف‌های قالب دار و بی محتوا می‌زنند). 🟡 حضرت اشاره‌ای به مجلس و وضعیت موجود می‌کند که با این همه مصائب چه جای شعر گفتن است؟ معمولا شعر لهوی در یک بزم و مجلس طرب گفته می‌شود نه مجلسی که خشم و نفرت و مصیبت و هتاکی سراپای آن را گرفته. ⚫️ جمله‌ی «ما رأیت إلا جمیلا»، نه یک ذوق شاعرانه‌ی گذرا، که زاویه دید زینب کبری است برای روایت بلا و ابتلاء. یک سبکی از زندگی که سالها آن را تمرین کرده بود. ‼️ همه ما در موقعیت های سخت زندگی و مصیبت قرار گرفته‌ایم یا می‌گیریم. در آن لحظات آدمی فقط هرآنچه در درون دارد را آشکار می‌کند و اگر گوهری در باطن نباشد، گوهری از زبان برون نمی‌ریزد. اگر از دنیای درون خود خبر ندارید، به رفتار و گفتارتان هنگام زجر و مصیبت و خشم بنگرید. آنچه بیرون می‌ریزد، باطن شماست. 🆔 @Qasas_school
🔰 زندان کوفه 🔺سپس بن‌زیاد دستور می‌دهد اسیران را به زندان بیاندازند. در اینکه حضرات را در چه مکانی زندانی کرده اند اقوال گوناگونی است: ۱-زندان کوفه، ۲- خانه‌ای نزدیک مسجد، ۳- در خود قصر، ۴- خانه‌ای نزدیک قصر ⚫️ اسیران کربلا را با لباس نامناسب، گرسنه، خسته، داغدار و زخمی وارد زندان کردند و درباره امام سجاد نوشته‌اند: "یده مغلوله الی عنقه" دست‌ها را به گردن ایشان بسته بودند. 🔴 یکی از فشارهای روانی که بر اسیران وارد کردند، مبهم گذاشتن حکم آنها و نامعلوم بودن آینده‌شان بود. آنها در بزرخ اینکه بالاخره کشته می‌شوند یا در زندان می‌مانند یا آزاد می‌گردند، گرفتار بودند. ⚫️ نقل است: روزی فردی سنگی را همراه نامه‌ای به زندان انداخت. در نامه نوشته بود پیکی که خبر اسارت شما را نزد یزید برده در راه است. اگر صدای تکبیر شنیدید قطعا کشته خواهید شد و اگر صدای تکبیر نیامد امان یافته‌اید. 🔴 دکتر سنگری معتقد است این نامه از سوی دشمنان بوده تا با بلاتکلیفی آزار روحی برسانند. ⚫️ مدت زمانی زندانی بودن اسیران مشخص نیست اما احتمال دارد از دوازدهم تا هفدهم محرم طول کشیده باشد. در همین مدت امام سجاد برای تدفین شهدای کربلا به‌ آن سرزمین می‌رود. 📚 منابع: امالی صدوق، ص۱۶۵؛ اللهوف، ص۲۰۲؛ الطبقات الکبیر ابن‌سعد؛ بخش ترجمه الامام الحسین، ص۸۱؛ مقتل‌الحسین مقرم، ص۳۲۶؛ ذریعه‌النجاه، ص ۳۵۸ تا ۳۵۸؛ مهیج‌الاحزان،ص۶۰۹؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۹؛ آیینه در کربلاست، ص۵۸۶. 🆔 @Qasas_school
🔰 مانور پیروزی 🟡 بن‌زیاد بعد از واقعه عاشورا تمایل زیادی داشت پیروزی خودش در کربلا را به گوش همگان برساند. یعنی نوعی نمایش و مانور رسانه‌ای از میدان به اقتضای آن دوره.. ⚫️ لذا دستور داد سرهای مبارک شهدا را در میان محله‌ها و قبایل اطراف کوفه بچرخانند و در عین قدرت‌نمایی، زهرچشمی از مردم بگیرد تا هرگونه مخالفتی در نطفه خفه شود. 🟡 در این شوی تبلیغاتی، مردم به تماشا می‌آمدند. برخی خندان و شاد، برخی گریان و عده‌ای شوک‌زده بودند. ⚫️ آش این نمایش‌ها به قدری شور شد که برخی نقل‌ها حاکی از اعتراض عثمان‌بن‌زیاد(برادرش) و مرجانه(مادرش) به بن‌زیاد است. 📚 منابع: تذکره الخواص، ص۱۴۷؛ نفس‌المهموم، ص۴۰۶. 🆔 @Qasas_school
🔰 خبررسانی و روایت‌سازی(۱) 🔺 در ادامه بن‌زیاد تصمیم گرفت خبر فتح و پیروزی خودش را به گوش حاکمان سایر شهرها برساند و پُز موفقیت بدهد. ⚫️ او به عمروبن‌سعید والی مدینه نامه نوشت. عبدالملک‌بن‌ابوالحارث نامه‌رسان بود. عمروبن‌سعید از او می‌پرسد: چه خبر داری؟ او پاسخ می‌دهد: خبری که تو را خوشحال کند. حسین کشته شد و خانواده‌اش در چنگ بن‌زیاد اسیرند. 🟡 عمروبن‌سعید خوشحال و سرمست به او گفت: تو قاصد فتحی. بیرون برو و خبر را در کوچه‌های مدینه فریاد بزن. عبدالملک در کوچه‌ها نعره می‌زد: الا قتل الحسین، الا نهب الحسین. ⚫️ چون خبر در شهر پیچید، زنان بنی‌هاشم زاری و شیون و عزاداری راه انداختند. به نحوی که عبدالملک می‌گوید تاکنون چنین وضعیتی را ندیده بودم. از هر سو صدای واحسیناه بلند شد. 🟡 عبدالملک می‌گوید نزد عمروبن‌سعید بازگشتم. درحالیکه می‌خندید این شعر را خواند: عجّت نساء بنی‌هاشم عجه/ کعجیج نسوتنا غداه الارنب زنان بنی‌هاشم چنان به سوز و گداز پرداختند که روزگاری زنان ما.. هذه واعیه بواعیه... همانگونه که ما در بدر زخم خوردیم در مرگ عثمان به مصیبت نشستیم. 🔺 پ.ن: یادمان نرود عمروبن‌سعید همان کسی است که ظاهرا خود را دوست‌دار امام حسین نشان داد تا جایی که عبدالله‌بن‌جعفر همسر حضرت زینب فریب خورد و از او برای سیدالشهدا امان‌نامه هم گرفت و گمان می‌کرد که اینگونه آنها دست از کشتن حسین برمی‌دارند. 🆔 @Qasas_school