هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
۱۰ نکته مختصر در باب #بازاریابی_شبکهای
دکتر حمیدرضا مقصودی
⏪۱- این بازاریابی در واقع بر استفاده از سرمایۀ اجتماعی مردم در کف جامعه بنا شده است. لذا زمانی در منطق خودش موفق عمل میکند که بتواند انبوهی از مردم را در استخدام خود در بیاورد. لذا انبوهسازی مخاطبان از اصول اولیه طراحان این نوع از بازاریابی است. کافی است توجه کنید که نزدیک به ۸ میلیون نفر از ایرانیان امروز درگیر این بازاریابی هستند.
⏪۲- منطق این بازاریابی، تسهیل فروش انبوه است. لذا در تعاملات رأس هرم بازاریابی، بازیگران اصلی مرتبطین تولیدکنندگان انبوه هستند. زمین بازی طراحی شده نیز بهگونهای طراحی شده است که بازاریابان بتوانند بازارهای محلی و بازارهایی که به راحتی توسط مالها و هایپرها قابل نفوذ نیستند را تسخیر کنند. لذا رقیب اصلی و الیته شکست خوردۀ این شبکهها، کارگاههای کوچک و نظامات توزیع خرد و محلی و بومی هستند. پیروز میدان نیز نظام تولیدی انباشتی سرمایهبر است.
⏪۳- از آنجایی که این بازاریابی بر فروش انبوه بنا شده است، به ناچار باید کالاهایی را بفروشد که مصرف انبوه داشته باشند. این کالاها عموما کالاهای مصرفی و غیردانشبنیانی هستند که به طور عمومی و طبیعی در همۀ مناطق یافت میشوند و پبش از این نیز به مصرف انبوه میرسیدهاند. کالاهایی که پیش از این توسط خانوارها، نظامات تولیدی خرد و کارگاههای کوچک و متوسط در همۀ مناطق جغرافیایی تولید و فروخته میشوند. لذا این بازاریابی، هرگز با نیت بازارگشایی و اکتشاف فضاهای جدید بنا نشده است.
⏪۴- طراحان این بازاریابی از سرمایه اجتماعی نیروی کار خود برای فروش بهره اساسی میگیرند. لذا بازار هدف برای هرکدام از بازاریابان را ابتدائا خانواده، محله و دوستان بازاریاب معرفی میکنند. بازاریابان موظفند اجناس را به خوبی به این افراد معرفی کنند و تلاش کنند حداکثر فروش را به آنها داشته باشند. لذا جریان کالا را به سمت خانواده و محله و جریان پول را به سوی خارج از خانه و محله هدایت میکنند و در عوض درصدی را به عنوان حقالزحمه خود بر میدارند. موفقیت این بازاریابی بر مصرفزده کردن اطرافیان بنا شده است. یادمان باشد این پول تا پیش از این درون خانواده و محله گردش میکرد.
⏪۵- جریان کالا در بازاریابی شبکهای از مرکز به پیرامون و جریان پول از پیرامون به مرکز است. مراد از مرکز نیز تولیدکنندگان و توزیعکنندگاه انبوه هستند که با کارگر ساختن مردم و لغو مالکیت آنها بر کارشان، آنها را بهکارگیری و استخدام میکنند. مردمی که در نظامی جایگزین، خود مالک کار خود بودند. این بازاریابی، تولیدکنندگان و توزیعکنندگان خرد را از کار بیکار میکند و آنها را در بهترین حالت به کارگرانی برای کارخانهجات معدود و بزرگ تبدیل میکند و از آنجایی که درجۀ کاربری این کارخانهها اندک است، بیکاری نتیجه طبیعی این بازاریابی است (برخلاف آنچه گفته میشود).
⏪۶- بازی میان بازاریابان در سطوح مختلف شبکه، یک بازی برد-باخت است نه برد-برد. چرا که بازاریابان میتوانند درصد مشخصی از افزایش قیمت را که در نتیجه توزیع حاصل میشود میان خود تقسیم کنند. بازاریابان بیشماری که در انتهای شبکه حضور دارند بازندگان واقعی هستند و برای رهایی از این بازندگی تلاش میکنند با جذب افرادی دیگر، خود را از اینکه در انتهای شبکه باشند برهانند. پس تلاش میکنند تعداد بیشمارتری از افراد را جذب شبکه خود کنند. همین خود دلیلی است بر این که حتی برد - باخت بودن بازی برای خود آنها نیز روشن است. اما برندگان اصلی در این بازاریابی، حلقۀ اول شبکه هستند. یعنی افرادی که پس از مدتی تنها کافی است بنشینند و تلاش شبانه روزی افراد میانی و انتهایی شبکه را در جذب بازاریاب جدید تماشا کنند و از محل جذب هر فرد جدید و تسخیر بازار سرمایۀ اجتماعی او بهرهمند تر شوند. و پر واضح است که ابتدای شبکه به تعداد بسیار اندکی تعلق دارد که این بازی را طراحی کردهاند و به مرحلۀ رشد اتوماتیک و اغواگرانه رساندهاند. و البته مصرف انگشتنما و ثروت فراوانی که اینها کسب میکنند، طمع بازاریابان تا انتهای شبکه را به شدت برمیانگیزاند.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
۱۰ نکته مختصر در باب #بازاریابی_شبکهای
دکتر حمیدرضا مقصودی
ادامه...
کما اینکه کافی است یک اپلیکیشن، یک خودرو بی ام دبلیو را به عنوان جایزۀ نصب فرار دهد تا میلیونها نفر را به نصب آن برنامه ترغیب کند. افرادی با شانس صفر که خود نیز معتفدند برنده نمیشوند اما اگر برنده شوند چه میشود؟ با این تفاوت که افراد انتهای شبکه در بازاریابی شبکهای هرگز شانس پیروزی ندارند. چرا که بر اساس اصل لانه کبوتری، بر روی هرکدام از تخمهای طلا در این شبکهها، از ابتدا یک نفر نشسته است. تنها میمانند افراد میانی شبکهها، که کارگرانی طمعکار بیش نیستند. یعنی افرادی که با ورود در هر کاری میتوانستند به این سطح متوسط از دارایی برسند بی آنکه انبوهی از مردم را فریفتۀ هیج کنند.
⏪۷- این تلقی که با این بازاریابی میتوانیم اجناس باکیفیت را با قیمت پایینتر به خانواده و اطرافیانمان برسانیم نیز از دیگر اغواگریهای این سازوکار بازاریابی است. چرا که اولا علیرغم سروصداهای متعدد هیج دلیل فنی و اقتصادی بر ارزانتر بودن و باکیفیتتر بودن کالاهایی که توسط تولیدکنندگان انبوه تولید میشوند وجود ندارد و تولیدکنندگان خرد و محلی فراوانی هستند که کالاها را هم ارزانتر و هم باکیفیتتر و بدون هزینههای اضافی اعم از حمل و نقل و تبلیغات و واسطهگری در اختیار مشتری قرار میدهند. ثانیا این بازاریابی چون بر سوء استفاده از اعتماد خانوادگی و محلی بنا شده است مصرف افراد را بیشتر از حالت عادی میکند و آنها را بر آن میدارد که برای رونق کسب و کار دوست و هم محلی و برادر و خواهر خود که مشغول بازاریابی است خرید بیشتری انجام دهند و نتیجتا پول بیشتری را حوالۀ مرکز کنند. لذا هزینۀ بیشتری را بر خانوارها اعمال میکند.
⏪۸ این بازاریابی نهایتا زمینه را برای فروش کالاهای سوپربنگاههای بینالمللی فراهم میکند. چرا که با بیشتر شدن مصرف کنندگان و عبور آنان از یک تعداد مشخص، تولیدکنندگان ایرانی، هرچه هم که بزرگ باشند، قدرت تأمین کالا را نخواهند داشت و ناچار توسط حلقۀ اصلی بازاریابی حذف میشوند. کما اینکه پیش از این به دلیل وجود این تولیدکنندگان، بنگاههای خرد و محلی و خانوادگی حذف شده بودند. و این نشان میدهد که این بازاریابی نه یک کسب و کار استارتاپی ساده که یک نظام توزیع عظیم در جهت ایجاد سرمایهداری توزیعی بینالمللی است.
⏪۹- نتیجۀ این بازاریابیها، چیزی چز افزایش شکاف طبقاتی و از بینبردن قدرت خرید در طبقات پایین اجتماع و حذف نظامات تولید خرد و خانگی و محلی نیست. اتفاقی که بازاریابی شبکه ای آن را جهت تکمیل دهکده جهانی اقتصاد با محوریت شرکتهای بزرگ چندملیتی ایجاد کرده و به محرومیت و استثمار و کارگری میلیونها نفر خواهد انجامید.
⏪۱۰- اما اینکه آیا این هدف محقق میشود یا خیر به میزان اقبال ملتها به این نظام توزیع باز میگردد.
⏪توصیه نهایی: خود و خانواده و ملت خود را دچار یک فقر درازمدت نکنید. فقری که در ابتدا نمیتوانید آن را به وضوح ببینید. کما اینکه یک معتاد نمیتواند عاقبت خود را به این راحتی ببیند و باور کند.
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi