eitaa logo
اندیشکده قصد
3.6هزار دنبال‌کننده
977 عکس
321 ویدیو
28 فایل
اقتصاد را مردم می‌سازند، درون‌زا و مقاوم 🔶سایت www.Qassd.ir 🔶کانال آپارات اندیشکده قصد https://www.aparat.com/qasdna.ir 🔶صفحه ویراستی اندیشکده قصد https://virasty.com/qasdna_ir ارتباط با مدیر: @hshadravanan
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
۱۰ نکته مختصر در باب دکتر حمیدرضا مقصودی ⏪۱- این بازاریابی در واقع بر استفاده از سرمایۀ اجتماعی مردم در کف جامعه بنا شده است. لذا زمانی در منطق خودش موفق عمل می‌کند که بتواند انبوهی از مردم را در استخدام خود در بیاورد. لذا انبوه‌سازی مخاطبان از اصول اولیه طراحان این نوع از بازاریابی است. کافی است توجه کنید که نزدیک به ۸ میلیون نفر از ایرانیان امروز درگیر این بازاریابی هستند. ⏪۲- منطق این بازاریابی، تسهیل فروش انبوه است. لذا در تعاملات رأس هرم بازاریابی، بازیگران اصلی مرتبطین تولیدکنندگان انبوه هستند. زمین بازی طراحی شده نیز به‌گونه‌ای طراحی شده است که بازاریابان بتوانند بازارهای محلی و بازارهایی که به راحتی توسط مال‌ها و هایپرها قابل نفوذ نیستند را تسخیر کنند. لذا رقیب اصلی و الیته شکست خوردۀ این شبکه‌ها، کارگاه‌های کوچک و نظامات توزیع خرد و محلی و بومی هستند. پیروز میدان نیز نظام تولیدی انباشتی سرمایه‌بر است. ⏪۳- از آن‌جایی که این بازاریابی بر فروش انبوه بنا شده است، به ناچار باید کالاهایی را بفروشد که مصرف انبوه داشته باشند. این کالاها عموما کالاهای مصرفی و غیردانش‌بنیانی هستند که به طور عمومی و طبیعی در همۀ مناطق یافت می‌شوند و پبش از این نیز به مصرف انبوه می‌رسیده‌اند. کالاهایی که پیش از این توسط خانوارها، نظامات تولیدی خرد و کارگاه‌های کوچک و متوسط در همۀ مناطق جغرافیایی تولید و فروخته می‌شوند. لذا این بازاریابی، هرگز با نیت بازارگشایی و اکتشاف فضاهای جدید بنا نشده است. ⏪۴- طراحان این بازاریابی از سرمایه اجتماعی نیروی کار خود برای فروش بهره اساسی می‌گیرند. لذا بازار هدف برای هرکدام از بازاریابان را ابتدائا خانواده، محله و دوستان بازاریاب معرفی می‌کنند. بازاریابان موظفند اجناس را به خوبی به این افراد معرفی کنند و تلاش کنند حداکثر فروش را به آن‌ها داشته باشند. لذا جریان کالا را به سمت خانواده و محله و جریان پول را به سوی خارج از خانه و محله هدایت می‌کنند و در عوض درصدی را به عنوان حق‌الزحمه خود بر می‌دارند. موفقیت این بازاریابی بر مصرف‌زده کردن اطرافیان بنا شده است. یادمان باشد این پول تا پیش از این درون خانواده و محله گردش می‌کرد. ⏪۵- جریان کالا در بازاریابی شبکه‌ای از مرکز به پیرامون و جریان پول از پیرامون به مرکز است. مراد از مرکز نیز تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگاه انبوه هستند که با کارگر ساختن مردم و لغو مالکیت آن‌ها بر کارشان، آن‌ها را به‌کارگیری و استخدام می‌کنند. مردمی که در نظامی جایگزین، خود مالک کار خود بودند. این بازاریابی، تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگان خرد را از کار بیکار می‌کند و آن‌ها را در بهترین حالت به کارگرانی برای کارخانه‌جات معدود و بزرگ تبدیل می‌کند و از آن‌جایی که درجۀ کاربری این کارخانه‌ها اندک است، بیکاری نتیجه طبیعی این بازاریابی است (برخلاف آن‌چه گفته می‌شود). ⏪۶- بازی میان بازاریابان در سطوح مختلف شبکه، یک بازی برد-باخت است نه برد-برد. چرا که بازاریابان می‌توانند درصد مشخصی از افزایش قیمت را که در نتیجه توزیع حاصل می‌شود میان خود تقسیم کنند. بازاریابان بی‌شماری که در انتهای شبکه حضور دارند بازندگان واقعی هستند و برای رهایی از این بازندگی تلاش می‌کنند با جذب افرادی دیگر، خود را از این‌که در انتهای شبکه باشند برهانند. پس تلاش می‌کنند تعداد بیشمارتری از افراد را جذب شبکه خود کنند. همین خود دلیلی است بر این که حتی برد - باخت بودن بازی برای خود آن‌ها نیز روشن است. اما برندگان اصلی در این بازاریابی، حلقۀ اول شبکه هستند. یعنی افرادی که پس از مدتی تنها کافی است بنشینند و تلاش شبانه روزی افراد میانی و انتهایی شبکه را در جذب بازاریاب جدید تماشا کنند و از محل جذب هر فرد جدید و تسخیر بازار سرمایۀ اجتماعی او بهره‌مند تر شوند. و پر واضح است که ابتدای شبکه به تعداد بسیار اندکی تعلق دارد که این بازی را طراحی کرده‌اند و به مرحلۀ رشد اتوماتیک و اغواگرانه رسانده‌اند. و البته مصرف انگشت‌نما و ثروت فراوانی که این‌ها کسب می‌کنند، طمع بازاریابان تا انتهای شبکه را به شدت برمی‌انگیزاند. ادامه دارد... https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
۱۰ نکته مختصر در باب دکتر حمیدرضا مقصودی ادامه... کما این‌که کافی است یک اپلیکیشن، یک خودرو بی ام دبلیو را به عنوان جایزۀ نصب فرار دهد تا میلیون‌ها نفر را به نصب آن برنامه ترغیب کند. افرادی با شانس صفر که خود نیز معتفدند برنده نمی‌شوند اما اگر برنده شوند چه می‌شود؟ با این تفاوت که افراد انتهای شبکه در بازاریابی شبکه‌ای هرگز شانس پیروزی ندارند. چرا که بر اساس اصل لانه کبوتری، بر روی هرکدام از تخم‌های طلا در این شبکه‌ها، از ابتدا یک نفر نشسته است. تنها می‌مانند افراد میانی شبکه‌ها، که کارگرانی طمع‌کار بیش نیستند. یعنی افرادی که با ورود در هر کاری می‌توانستند به این سطح متوسط از دارایی برسند بی آن‌که انبوهی از مردم را فریفتۀ هیج کنند. ⏪۷- این تلقی که با این بازاریابی می‌توانیم اجناس باکیفیت را با قیمت پایین‌تر به خانواده و اطرافیانمان برسانیم نیز از دیگر اغواگری‌های این سازوکار بازاریابی است. چرا که اولا علی‌رغم سروصداهای متعدد هیج دلیل فنی و اقتصادی بر ارزان‌تر بودن و باکیفیت‌تر بودن کالاهایی که توسط تولیدکنندگان انبوه تولید می‌شوند وجود ندارد و تولیدکنندگان خرد و محلی فراوانی هستند که کالاها را هم ارزان‌تر و هم باکیفیت‌تر و بدون هزینه‌های اضافی اعم از حمل و نقل و تبلیغات و واسطه‌گری در اختیار مشتری قرار می‌دهند. ثانیا این بازاریابی چون بر سوء استفاده از اعتماد خانوادگی و محلی بنا شده است مصرف افراد را بیشتر از حالت عادی می‌کند و آن‌ها را بر آن می‌دارد که برای رونق کسب و کار دوست و هم محلی و برادر و خواهر خود که مشغول بازاریابی است خرید بیشتری انجام دهند و نتیجتا پول بیشتری را حوالۀ‌ مرکز کنند. لذا هزینۀ بیشتری را بر خانوارها اعمال می‌کند. ⏪۸ این بازاریابی نهایتا زمینه را برای فروش کالاهای سوپربنگاه‌های بین‌المللی فراهم می‌کند. چرا که با بیشتر شدن مصرف کنندگان و عبور آنان از یک تعداد مشخص، تولیدکنندگان ایرانی، هرچه هم که بزرگ باشند، قدرت تأمین کالا را نخواهند داشت و ناچار توسط حلقۀ اصلی بازاریابی حذف می‌شوند. کما این‌که پیش از این به دلیل وجود این تولیدکنندگان، بنگاه‌های خرد و محلی و خانوادگی حذف شده‌ بودند. و این نشان می‌دهد که این بازاریابی نه یک کسب و کار استارتاپی ساده که یک نظام توزیع عظیم در جهت ایجاد سرمایه‌داری توزیعی بین‌المللی است. ⏪۹- نتیجۀ این بازاریابی‌ها، چیزی چز افزایش شکاف طبقاتی و از بین‌بردن قدرت خرید در طبقات پایین اجتماع و حذف نظامات تولید خرد و خانگی و محلی نیست. اتفاقی که بازاریابی شبکه ای آن را جهت تکمیل دهکده جهانی اقتصاد با محوریت شرکت‌های بزرگ چندملیتی ایجاد کرده و به محرومیت و استثمار و کارگری میلیون‌ها نفر خواهد انجامید. ⏪۱۰- اما این‌که آیا این هدف محقق می‌شود یا خیر به میزان اقبال ملت‌ها به این نظام توزیع باز می‌گردد. ⏪توصیه نهایی: خود و خانواده و ملت خود را دچار یک فقر درازمدت نکنید. فقری که در ابتدا نمی‌توانید آن را به وضوح ببینید. کما این‌که یک معتاد نمی‌تواند عاقبت خود را به این راحتی ببیند و باور کند. https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
متن بالا را برای اطرافیانتان که در معرض این بازاریابی قرار دارند ارسال کنید. https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥امام جمعه نجف اشرف می‌گوید؛ درخواست انگلیس از عراق برای وساطت نزد ایران @Farsna
اقتصاد هیأت_قسمت دوم.mp3
7.5M
🎙 قسمت دوم از برنامه #اقتصاد_هیأت موضوع: نقش من؟ 🖋کارشناس: دکتر حمیدرضا مقصودی 🎧 تهیه‌کننده: رادیو قصد 🎼●صدای اقتصاد مقاومتی●🎼 📻 @QasdRadio
اقتصاد هیأت قسمت اول.mp3
7.71M
🎙 قسمت اول از برنامه #اقتصاد_هیأت (ویژه‌ی انتشار در مجالس عزای سیدالشهداء) 🖋کارشناس: دکتر حمیدرضا مقصودی 🎧 تهیه‌کننده: رادیو قصد 🎼●صدای اقتصاد مقاومتی●🎼 📻 @QasdRadio
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نئوکلاسیک ها می‌گویند مردم قیمتی ندارند. در مقابل اما کینزی‌ها، نهادی‌ها و بسیاری از مکاتب، وجود توهم قیمتی را می‌پذیرند. این مطلب را بخوانید: http://qasdway.ir/fa/news/view/128/4 #⃣کانال تحلیل‌های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
◀️ دکتر حمیدرضا مقصودی ⏪ آمار قبولی‌های کارشناسی ارشد در رشته اقتصاد دلالت‌های جالب و قابل تأملی دارد. این مسئله اگر چه در وضعیت فعلی شاید چندان پراهمیت نباشد اما از آینده‌ای برای رشتۀ اقتصاد حکایت می‌کند که بسیار تأثیرگذار و شاید آسیب‌زا و حتی خطرناک باشد. ⏪ دانشکدۀ نوپای اقتصاد و مدیریت دانشگاه شریف با تعداد اندکی هیئت‌علمی که عمدتاً جوان و تازه از فرنگ بازگشته‌اند و و تنها مقطع دکترای خود را اقتصاد خوانده‌اند و زمینۀ شدید مهندسی دارند و همچنین دانشگاه خاتم که از دهه ۹۰ فعالیت آموزشی خود را پس از یک فترت پنج ساله و با سابقه‌ای نه‌چندان موفق آغاز کرده است توانسته‌اند عموم این دانشجویان را جذب خود کنند. ⏪ از ۲۰ نفر اول کنکور کارشناسی ارشد ۱۳۹۸، ۱۲ نفر در دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف ثبت‌نام کرده‌اند. این ۱۲ نفر هم کل ظرفیت کارشناسی ارشد این دانشکده بوده است و چه بسا اگر ظرفیت از این بالاتر بود تعداد بیشتری از این افراد مایل به ثبت‌نام بودند. از هشت نفر باقی‌مانده نیز چهار نفر در دانشگاه غیرانتفاعی خاتم پذیرفته شده‌اند که در این مورد نیز ظرفیت دانشگاه خاتم همین‌مقدار بوده است. سایر افراد یعنی ۴ نفر نیز طبیعتاً در دانشگاه‌هایی چون تهران، شهیدبهشتی، علامه طباطبایی و تربیت مدرس و چه بسا در دانشگاه‌های سایر استان‌ها به تحصیل مشغول شده‌اند. اگر ظرفیت این دو دانشگاه بیش از این بود، احتمالا همۀ ۲۰ نفر را به خود اختصاص می‌داد. اما چرا؟ ◀️ ادامه را از لینک زیر بخوانید: http://qasdway.ir/fa/news/view/129/4 #⃣کانال تحلیل‌های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
📢 تأملاتی در ماهیت دکتر 🔸 آیا «علوم انسانی اسلامی» ماهیتی مرکب از «علم»، «انسانی» و «اسلامی» است؟ اگر قائل به این ترکیب شویم باید از ابتدا شروع کنیم و ببینیم علم چیست؟ و سپس مبنای دسته‌بندی آن به انسانی و غیر انسانی (طبیعی) چیست و نهایتا برسیم به اینکه علوم انسانی «اسلامی» چیست و چه تمایزی با علوم انسانی «غیراسلامی» دارد؟ 🔸برای اینکه وارد مباحث گستردۀ علم‌شناسی نشویم، صرفاً علم را با غیرعلم مقایسه می‌کنیم تا وجوه تمایز آن را بازشناسیم. در نگاهی تاریخی، آنچه امروز به‌عنوان «علوم انسانی» می‌شناسیم، ریشه در جنبش روشنفکری قرن هفدهم و هجدهم اروپا دارد. اگرچه این جنبش را از زوایای گوناگونی می‌تواند بررسی کرد، آنچه در اینجا مهم است تأکید این جنبش بر چیزی به نام science و کنارگذاشتن انواع دیگر معرفت‌ها (knowledge) شامل خرافات، سحر و جادو، خواب و رؤیا، حدس و گمان، وحی و الهام و... بود. وجه تمایز علم در تعابیری چون دقت، آفاقیت، قابلیت اندازه‌گیری، ملموس‌بودن، عاری‌بودن‌از جهت‌گیری و ارزش‌ها در مقابل ابهام، انفسیت، ناملموس‌بودن، ایدئولوژیک‌بودن و... بود. جنبش روشنفکری بر این باور بود که با تکیه بر روش علمی (عقلانیت) می‌توان به معارفی (نظریاتی) دست یافت که جهانشمول، خدشه‌ناپذیر، واقعیت‌نما و به‌دور از ارزش‌ها و سلائق و دیدگاه‌ها و تمایلات و تعلقات شخصی باشد. روشنفکران نمونۀ موفق اینگونه علوم را در «علوم طبیعی» می‌دیدند و تلاش می‌کردند به همان شیوه‌ای که علوم طبیعی مانند فیزیک و شیمی و زیست‌شناسی و ستاره‌شناسی توانستند به‌گمان آن‌ها به تبیین «بهتر» از واقعیت و پیش‌بینی و کنترل آن بپردازند، در علوم اجتماعی نیز با تمسک به روش علمی و با کمک عقل (reason) و بدون نیاز به هیچ معرفت دیگر (معارف غیرعلمی ازجمله دین و مذهب و سحر و جادو و خرافات و...) می‌توان به شناخت و تنظیم امور انسانی و اجتماعی پرداخت. بحث در این باره بسیار گسترده است و دراینجا قصد ورود به آن را ندارم و تنها می‌خواهم بگویم اگر بپذیریم که «علوم انسانی اسلامی» ماهیت ترکیبی دارد، بدان معناست که در مرحلۀ اول به علم‌بودن آن اعتراف می‌کنیم باید آن را متمایز از غیر‌علم بدانیم. 🔸اما مشکل جایی رخ می‌دهد که برخی از گزاره‌هایی که علوم انسانی/اجتماعی با روش علمی بدان رسیده‌اند با برخی از «آموزه‌های دینی» تعارض پیدا می‌کند. مثلاً دلالت‌های نظریه پولی در دانش اقتصاد با تحریم بهره در اسلام تعارض پیدا می‌کند. اینجا محل زایش «علوم انسانی اسلامی» در معنای مرسوم آن است. برخی از متفکران، در مقام عمل، آموزه‌های دینی اسلام را قیودی سلبی برای گزاره‌های علمی درنظر می‌گیرند بدون اینک متعرض ماهیت گزاره‌های علمی شوند؛ به‌بیان دیگر، این عده اسلام را حاوی مجموعه‌ای از قیود شامل منع ربا، منع غرر، منع ضرر و منع اکل مال بباطل می‌دانند و گزاره‌های علمی را درچارچوب این قیود می‌پذیرند و اجرایی می‌کنند. این نگاه دربارۀ بسیاری دیگر از قواعد و احکام اسلامی که جنبۀ ایجابی دارند ساکت است مثلا عدالت، توزیع ثروت، اصول ناظر به بهره‌برداری از منابع طبیعی (انفال)، تکالیف ایجابی شرعی مانند خمس و زکات و خراج و... . 🔸 برخی دیگر، آموزه‌های دینی را سیاست‌های کلی می‌دانند و علم را شامل راهکارها و قواعد جزئی که برای پیاده‌سازی آن سیاست‌های کلی می‌توان از آن استفاده کرد. در این نگاه، اسلام دربارۀ خوب‌بودن عدالت، رفاه، رشد و بدبودن فقر، رکود و بیکاری صحبت می‌کند و جهت‌گیری‌های کلی را نشان می‌دهد و علم دربارۀ چگونگی برقراری یا حذف آن‌ها از جامعه بحث می‌کند. این عده قائل به تفکیک مکتب و علم هستند و در عین حال، آن دو را متکامل و متعاضد می‌دانند. اما این نگاه دربارۀ آموزه‌ها و احکام جزئی اسلام که خودش راهکارهایی برای تحقق اهداف کلی اسلام است بحث نمی‌کند ضمن اینکه از اسلام تصویری صوری و بی‌اثر ارائه می‌دهد چون کار اسلام فقط تصدیق خوبی‌ها و رد بدی‌هاست و این صرفا یک توتولوژی (این‌همانی) است. ادامه در پست بعدی... 🆔 @QasdWay
ادامه از پست قبلی... 📢 تأملاتی در ماهیت دکتر 🔸علاوه بر تقلیل اسلام در این نگاه‌ها، تصویری که از علم مفروض گرفته شده است بسیار قابل خدشه است. اگر ما تعریف روشنفکری از علم را بپذیریم، نمی‌توانیم آن را با غیرعلم (که از نگاه جنبش روشنفکری شامل کتاب و سنت هم می‌شود) حد بزنیم و این کار را بکنیم دچار تناقض شده‌ایم! علم و روش علمی و عقلانیت مدرن برای این ایجاد شد که غیرعلم را کنار بزند و ما درست در جایی که علم دارد ثمره می‌دهد، آن را کنار می‌گذاریم. علاوه‌براین، علم به معنای مدرن آن، امری عاری از ارزش و بدون جهت نیست و بسیاری از ارزش‌های جنبش روشنفکری در آن نهفته است و این ارزش‌ها در موارد متعددی با ارزش‌های دینی در تعارض است. به‌بیان دیگر، غایت و رسالت اصلی علم مدرن، تنظیم و تدبیر و سامان‌دادن جامعۀ اروپای مدرن است و از سوی دیگر، شریعت و آموزه‌های اسلامی هم به‌دنبال تنظیم و تدبیر و ساماندهی جامعۀ مسلمانان است و این دو در تمام سطوح معرفتی با هم تعارض دارند. 🔸سؤال این است که اگر در اسلام آموزه‌هایی ناظر به تنظیم امور انسانی و اجتماعات انسانی وجود دارد، اساساً چه نیازی به «علم» (درمعنای جنبش روشنفکری!) است؟ آن آموزه‌ها از کجا آمده‌اند و آیا با همان‌ها و بدون نیاز به آنچه روشنفکران در جنبش روشنفکری دنبال می‌کردند، نمی‌توان جامعه را سامان داد؟ 🆔 @QasdWay
هدایت شده از تاملات قرآنی - روایی
ختم نبوت.mp3
3.52M
🎧 استاد میرباقری| بررسی سه نظریه پیرامون 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 🔘 @mirbaqeri_tafsir
🔸امروزه در میان ساکنان روستاها اینطور جا افتاده است که برای و پیشرفت، باید به منطقه تبدیل شوند و با معرفی جاذبه‌های طبیعی و تاریخی خود برای جذب گردشگر، امکانات دولتی اعم از جاده و تسهیلات و... را جذب کنند. رقابت شدیدی هم میان روستاهای هر منطقه برای توریستی‌تر نشان دادن خود به راه افتاده است. 🔸اولا بزرگترین بازنده توریستی‌شدن روستاها خود آن هستند چرا که به محض معروف‌شدن آن منطقه، سیل از شهرهای دور و نزدیک به آنجا سرازیر می‌شود و زمین‌های آن را به قیمتی بیشتر از سابق و البته بسیار کمتر از آینده، می‌خرند و به تدریج ساکنان همین روستا با از دست دادن زمین‌ها و باغ‌ها و منازل خود، تبدیل به و و و در خدمت سرمایه‌داران شهری می‌شوند. آنهایی هم که از روستا به شهر مهاجرت می‌کنند به لجام‌گسیخته شهرها دامن می‌زنند. 🔸ثانیا منطقه است که قربانی توریسم می‌شود؛ باغ‌ها و مزارعی که قرن‌ها تولیدکننده مواد غذایی نه فقط برای ساکنان روستا بلکه برای شهرهای اطراف بودند، حالا تبدیل به ویلاهای تفریحی می‌شوند با درختان تزیینی که آخر هفته‌ها میزبان شهری‌های خسته از زندگی ماشینی هستند. 🔸ثالثا و روستاست که با ورود توریست‌های عمدتا بی‌هویت و اکثرا ساختارشکن و غالبا بی‌تعهد به منطقه و صرفا خوشگذران، بافت فرهنگی روستا را در فرهنگ مصرفی خود به تحلیل می‌برند. 🔸 روستایی، پیش از هر چیز نیاز به و طراحی دارد و یکشبه و بدون هزینه و با شتابزدگی به دست نخواهد آمد. 🆔 @QasdWay