#شهید_حسن_یزدانی۳۰ بار از #اروند عبور كرد و به شناسایی خطوط دشمن رفت.
شب #عمليات_والفجر_8 كه با رمز #يا_زهرا(س) شروع شد. بچهها به آب ميزنند. طوفاني سهمگين آب را فرا ميگيرد و بچهها را بالا و پايين ميبرد. #حسن مانند شير ميغرد، شنا ميكند و به طرف ساحل دشمن ميرود و اولين كسي است كه به ساحل دشمن ميرسد و فرياد ميزند: #حضرت_زهرا(س) را ديديد كه چگونه بچههاي اسلام و قرآن را از امواج سهمگين نجات داد .
#حاج_قاسم_سليماني در مورد او ميگويد: حسن يك طلبهي 17 ساله و قهرمان #عمليات_والفجر8 بود.او يك طلبهي قوي الروح و اولين كسي بود كه پيشتاز و پيشگام و داوطلب عبور از اروند بود. او پيشنماز لشكر بود. او 30 بار در #اروند شنا كرد و به دل دشمن زد. آنها را شناسايي كرد و براي لشكر، اطلاعات آورد. با توجه به اينكه اروند رودخانهي وحشي نام دارد و كمتر كسي اين شجاعت و توكل را دارد كه از آن عبور كند، حسن با ارادهاي قوي 30 بار در #والفجر_8 اين كار را انجام داد. ما بعد از شهادتش به اين موضوع فكر ميكرديم، كه آيا آن سالهايي كه ما پشت سر حسن، نماز جماعت ميخوانديم، او اصلاً به سن تكليف رسيده بود؟
23 بهمن 64 مقر بچههاي اطلاعات توسط دشمن، بمباران شيميايي شد. حسن سريعاً خود را به مقر رسانده و با كمك ديگران، بچهها را از زير آوار بيرون ميآوردند. در اثر اين امداد رساني، دچار مصدوميت شديد شيميايي ميشود.
#حسن _يزداني در اين عمليات، شيميايي شد و پس از بستري در بيمارستان امام رضا عليه السلام در مشهد مقدس به كاروان شهدا پیوست.
#روایت_سیره_شهدا
💐شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
از کوچه به هنگام گذر خاطره دارم
میسوزم و باسوز جگر خاطره دارم
مانوس به اشکم چه کنم دست خودم نیست
آخر من ازین دیده ی تر خاطره دارم
یک روز عصا بودم و یک عمر خمیدم
از درد سر و درد کـمر خاطـره دارم
کابوس گرفته ز من این خواب شبم را
با آه شب و سوز سحر خاطره دارم
این پیری من زیر سر کودکی ام بود
در سن کم از غم چقدر خاطره دارم
رد میشدم از کوچه ی تنگ و جگرم سوخت
از سیلی و از چرخش سر خاطره دارم
بیزارم ازین سرعت بسته شدن در
من با لگد و آتش در خاطره دارم
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسـن_جــان
سیلیِ به #زهرا سبب مرگ #حسن شد
آری بخدا غصه ی ناموس کشنده ست
#دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهیدان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_
عجل_فرجهم