eitaa logo
آزادی قدس Freedom of qods
11.8هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
9.7هزار ویدیو
376 فایل
💠لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُود: همانا دشمن‌ترین مردم نسبت به مومنان یهود است. 🔷️اینجا در مورد رژیم صهیونیستی بیشتر خواهید دانست. 🔶ارتباط با ادمین🔶 @ashena11
مشاهده در ایتا
دانلود
از سیاست خارجی توئیتری تا خطوط قرمز ژلاتینی بررسی مبانی بایسته ی ادراکی و طرح‌ریزی سیاست خارجی ( بازنشر نقدی مبنایی و تئوریک بر سیاست خارجی دولت روحانی و ظریف به بهانه سخنرانی ظریف در جلسه رونمایی از کتاب «توئیتری شدن سیاست» ) ۲۱ دی ۱۳۹۴ ✍️علی عبدی سیاست خارجی، صرف خوب انگلیسی حرف زدن، لبخند زدن، خوب توئیت کردن و حضور فعال در شبکه های اجتماعی نیست. تا زمانی که نقشه راه سیاست خارجی، محکماتش و خطوط قرمزش برای داخل و خارج از کشور روشن و شفاف تعریف و برنامه‌ریزی نشده باشد، چیزی بیش از یک تفنن شخصی و بازیگوشانه و توئیتی نخواهد بود. سیاست خارجی عرصه سرنوشتسازی برای هر کشوری است. عرصه ای برای دفاع از منافع ملی، امنیت ملی و نیز آرمانها و ارزشهای ملی و ایدئولوژیک حاکمیت های سیاسی. بی تردید عرصه بین الملل عرصه ای بی رحم است که هرگونه دریافت رمانتیک و غیرواقع بینانه می تواند به نتایجی هولناک برای منافع ملی و امنیت ملی کشورها بیانجامد؛ که حتی هستی و بقاءآنان را به مخاطره افکند. سیاست خارجی هر کشور مسئولیت ساماندهی و تحقق بخشی به اهداف، منافع و امنیت ملی را در عرصه سیاست بین الملل بر عهده دارد. پرسش اصلی اینست که سیاست خارجی به دنبال چه موضوعاتی باید باشد و دستور کار سیاست خارجی برای تحقق بخشی به مثلث آرمانها ، منافع و امنیت ملی چگونه تدوین و صورت بندی می شود؟ پاسخ به این پرسش که کلیدی ترین پرسش سیاست خارجی هر کشوری است، ناظر بر مقوله جدی طراحی و کنترل سیستم هاست. بدین معنا که سیاست خارجی یک ستون و محوراصلی دارد که عبارت است از : « مدیریت و کنترل نظم مطلوب». در واقع مدیریت و کنترل نظم مطلوب یعنی تحقق آرمانها و ارزشهای ملی و ایدئولوژیک، تحصیل منافع ملی وتأمین امنیت ملی و این یعنی اینکه برای رسیدن مدیریت وکنترل نظم مطلوب ضروری است تا راهبردها و راهکارهای ایجاد و حفظ این نظم و سیستم مطلوب معین و مشخص شده و سپس طی مراحل تصمیم گیری، طراحی و برنامه ریزی استراتژیک و عملیاتی سازی و اقدام پیاده شود. بنیان سیاست خارجی، تأسیس وکنترل نظم و سیستم مطلوب است. خواه در حوزه منطقه ای و خواه در عرصه جهانی. تفاوتی ندارد. البته از حیث اولویت بندی اولویت با نظم و سیستم منطقه ایست و کشورها در گام نخست، منطقه ژئوپلتیک خود را آماج سیاست خارجی خود قرار می دهند. حال اگر سیاست خارجی هرکشوری از این دکترین بنیانی پرهیز داشته و استنکاف ورزد ، عملاً از سیاست خارجی عدول و به صرف »رابطه خارجی« تقلیل خواهد یافت. تمایز سیاست خارجی از روابط خارجی روابط خارجی اگر چه خود بخشی از سیاست خارجی است ، اما همه اننیست و تنها بخشی تاکتیکی از هندسه سیاست خارجی ونقشه راه آن را تشکیل می دهد که بیش از این نباید بدان اهمیت داد چه اینکه ناظر بر روابط دیپلماتیک است. عدم تمایز نهادن میان این دو و خلط این هردو از یکسو ناشی از کم دانشی سیاسی و راهبردی است و از دیگر سو ناشی از درک سست و ضعیف از سیاست خارجی است. مهم اینست که روابط خارجی ما در معماری سیاست خارجی چقدر می تواند مزیت نسبی تولید کند و برای عملیاتی سازی نقشه راه سیاست خارجی به چه میزان مؤثر واقع شود و اگرنه صرف رابطه خارجی بماهو رابطه خارجی هیچ ارزشی ندارد. وجه تمایز اصلی میان سیاست خارجی، با روابط خارجی در نسبت کنش و واکنش است. به این معنا که در روابط خارجی آنچه مهم است کنش هایی است برای حفظ یا توسعه رابطه با کشورهای دیگر بدون در دست داشتن یک نقشه راه و دستور کار مشخص . اما در سیاست خارجی چون با یک نقشه راه و دستور کار روشن و مشخص بر گرداگرد مدیریت و کنترل نظم مطلوب مبتنی بر الگوریتم اهداف وآرمانها، منافع و امنیت ملی مواجهیم، علاوه بر اینکه می دانیم چه کنش هایی را باید صورت دهیم، واکنش ها به کنش های دوست و دشمن سیاست خارجی نیز روشن است و انجام می گیرد. حال آنکه واکنش ها در روابط خارجی ، یک جای خالی است که تکلیفشان روشن نیست. پس در سیاست خارجی هم کنش ها روشنند و هم واکنش ها. آنچه در روابط خارجی مهم است صرف رابطه است و آنچه در سیاست خارجی اهمیت دارد، تحقق دستورکار است. سیاست خارجی و کنترل نظم مطلوب در روابط بین الملل، سیستم های مدیریت وکنترل نظم مشخص و روشن اند. در این سیستمها، کنترل بر دونوع است؛ یا کنترل های مبتنی بر خودیاری اندself help و یا براساس همکاری های چند جانبه اند که هرکدام دستور کار مشخصی دارند. در کنترل های از نوع خودیاری self help ، دو نوع سیستم کنترلی تعریف و طراحی می شود: 1. بازدارندگی 2. موازنه سیستم کنترلی بازدارندگی 4 محور کلیدی را برای مدیریت وکنترل نظم مطلوب در سیاست خارجی تعریف می کند که عبارتند از : 1. تهاجم 2. دفاع 3. اطمینان سازی 4. سازش بازدارندگی بر محور این چهار اصل کلیدی به دو معادله کلی در دستور کار سیاست خارجی می انجامد: 1. معادله دفاع-تهاجم
2. معادله اطمینان سازی- سازش کارکرد اصلی معادله دفاع- تهاجم در سیستم بازدارندگی، تولید و بازتولید ثبات استراتژیک برای امینت ملی کشور است و در مقابل، کارکرد اصلی معادله اطمینان سازی- سازش، پایدار سازی ثبات استراتژیکسیستم امنیت ملی کشور. ثبات استراتژیک ؛ کارکرد اصلی سیاست خارجی اما نکته کلیدی و اصلی در این سیستم کنترلی برای بازتولید ثبات استراتژیک و سیستم امنیت ملی، این است که این دو نوع معادله همطراز و همردیف هم نیستند و در یک جدول رتبه بندی اولویت بندی می شوند که اولویت نخست از آن معادله دفاع- تهاجم است و اولویت بعدی از آن معادله اطمینان سازی- سازش و البته معادله دوم بدون برقراری معادله نخست، خطایی راهبردی خواهد بود که به نابودی ثبات استراتژیک در گام نخست و سپس حذف سیستم امنیت ملی در گام بعد خواهد انجامید که در نهایت بقاء کشور را به لبه پرتگاه نابودی خواهد کشانید. به همین دلیل است که در استراتژی سیاست خارجی و در مسیر مدیریت و کنترل نظم مطلوب، در گام نخست تولید ثبات استراتژیک هدف اصلی است . مبتنی بر تولید و بازتولید ثبات استراتژیک که از نان شب هم برای سیاست خارجی و امنیت ملی کشور واجب تر است ، گام بعدی شکل می یابد. یعنی اعتمادسازی. اعتماد سازی بدون ثبات استراتژیک، مبتنی بر معادله دفاع- تهاجم و ماقبل آن خیانتی نابخشودنی وحماقتی بزرگ است. لذا همه چیز می بایست در خدمت ثبات استراتژیک قرار گیرد. ثبات استراتژیک عبارت است از اینکه، هیچ کس جرأت و جسارت تهاجم به کشور را نیابد و نتواند به این مسئله فکر کند و اگر هم اندیشید، یارای عملی ساختنش را نداشته یاشد. از ثبات استراتژیک ، با نام بن بست استراتژیک هم نام می برند.یعنی وضعیت عدم توان رفتارهای نامطلوب علیه هم. تا زمانی که ثبات استراتژیک تولید نشود و وجود نیابد خبری از بازدارندگی نخواهد بود و بدون بازدارندگی نیز سخن از اعتماد و مذاکره و دیپلماسی صرفاً یک شوخی بی مزه خواهد بود. اینجاست که دستگاه دیپلماسی در خدمت ثبات استراتژیک و قدرت بازدارندگی کشور قرار گرفته و مبتنی بر دستور کار سیاست خارجی و پس از ایجاد معادله دفاع- تهاجم و تثبیت بازدارندگی، نقشه راه سیاست خارجی را در حوزه اعتمادسازی و اعتمادبخشی عملیاتی کرده و پازل آن را تکمیل می کند. این چرخه و پروسه اصلی سیستم بازدارندگی و سیاست خارجی است که نمی توان برخلاف این روند حرکت کرد. یعنی ، نمی توان با اعتمادسازی آغاز کرد ، سپس به ثبات استراتژیک و بازدارندگی رسید. معکوس سازی چرخه بازدارندگی و ثبات استراتژیک نه تنها به ثبات نمی انجامد، بلکه به بی ثباتی انجامیده و کشور را در چرخه بی پایان بی ثباتی غرق کرده و سیری تصاعدی و تشدید یافته بدان خواهد بخشید . به همین دلیل است که سیستم های سیاسی که بدون رسیدن به ثبات استراتژیک، دم از سازش و اعتمادسازی می زنند، به امنیت ملی خود خیانت می کنند و موجب تنازل امنیت ملی و بدتر شدن وضعیت خود خواهند شد. حال با این مقدمات پرسش کلیدی اینست: چرا پس از امضاء توافق برجام، شاهد روند رو به افزایش و تشدید تهدیدات علیه امنیت ملی و منافع ملی کشور هستیم؟ چرا شاهد بروز حلقه های متعددی از ناامنی و تهدیداتیم که آخرین آنها اقدامات رژیم سعودی است؟ دستورکار سیاست خارجی و کدهای عملیاتی واقعیت آنست که منطقه ما در حال تجربه تحولات و دگرگونی هایی است که نظم منطقه ای را دچار دوران گذاری نموده است که از دل آن نظم جدید بیرون خواهد آمد. در این وضعیت، دستورکار اصلی سیاست خارجی ج اا می بایست ناظر بر تولید و کنترل نظم مطلوب ج اا باشد. در این شرایط و وضعیت، گام نخست تنظیم معادله دفاع- تهاجم و طراحی یک سیستم کنترل و بازدارندگی برای حصول به ثبات استراتژیک منطقه ای برای ج اا و توسعه وتعمیق این بازدارندگی و ثبات راهبردی باشیم. در این مسیر است که طراحی و تولید شبکه منطقه ای ج اا ضرورت نخست این سیستم مطلوب خواهد بود که در درون خود سه حوزه ژئوپلتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر ( فضای حیاتی) ج اا را تأمین نماید. این سه در واقع کدهای عملیاتی و قواعد درونی دستورکار سیاست خارجی است. کد ژئوپلتیک دستورکار سیاست خارجی معطوف به بقاء است. کد ژئواکونومیک معطوف به تأمین منابع ملی است و کد ژئوکالچر معطوف به انسجام منطقه ایست. پیوند میان این هرسه، شبکه منطقه ای هر کشوری را پدید می آورد. اینها کدهایی هستند که نه ساختنی که کشف کردنی اند. مهم ترین واساسی ترین این حوزه ها وکدها، کد ژئوپلتیک است که اولویت نخست در سیاست خارجی و منطقه ایست. کد ژئوپلتیکی به ما می گوید که چگونه می توان در راستای بازدارندگی و کنترل نظم مطلوب، سه کارکرد اصلی دارد: 1. ژئوپلتیک به ما می گوید که سیستم کجا به سوی تهدیدات می رود و چگونه می توان تهدیدات را خنثی کرد. ( تهدیدات کجاست؟)
2. به ما می گوید که دشمنان کجا قرار گرفته اند؟ و چگونه می توان آنها را کنترل کرد؟ 3. به ما می گوید که دوستان کجا قرار گرفته اند؟ و چگونه می توان حمایت کرد؟ هر تحول وگذاری در شبکه منطقه ای و تغییر بافتار در جغرافیای قدرت منطقه ای، در وهله اول در جدول ژئوپلتیک منطقه ای صورت می گیرد و ژئوپلتیک را تغییر می دهد. تحول و گذار از یک نظم به نظم جدید منطقه ای مستلزم تشدید تعارضات وافزایش بحران های منطقه ای خواهد بود چون با جابجایی قدرت های منطقه ای تؤامان است. در چنین شرایطی، قطعاً بازدارندگی و ثبات استراتژیک اولویت اول سیاست خارجی خواهد بود.اکنون منطقه غرب آسیا در وضعیت گذار بسر می برد و این گذار مستلزم جابجایی در قدرتهای منطقه ای خواهد بود. نظم منطقه ای و دینامیک های قدرت تکته کلیدی در تولید شاخه ها و شبکه ی منطقه ای و بالتبع نظم منطقه ای مطلوب برای هر سیاست خارجی اینست که این نظم و شبکه منطقه ای از درون دینامیک های قدرت ملی واحدها شروع به تولید نموده و در نهایت به دینامیک های منطقه ای رسیده و شبکه و نظم منطقه ای را برمی سازند که مهم ترین این دینامیک ها ، دینامیک های ژئوپلتیکی است. در این فرآیند و چرخه، اگر چه قدرت های مداخله گر برون منطقه ای نیز مؤثرند، اما تنها قدرت هایی ، قدرت منطقه ای خواهند شد که نه براساس حمایت ها ومهندسی های قدرت های مداخله گر برون منطقه ای رشد کرده باشند، که براساس دینامیک قدرت ملی و دینامیزم های قدرت داخلی خود توانسته باشند مقام قدرت منطقه ای را احراز کرده باشند. لذا آن کشور هایی که به جای تکیه بر دینامیزم های داخلی قدرت و دینامیک قدرت ملی بر قدرت مداخله گر برون شبکه ای تکیه می کنند بر روی آب خانه می سازند، چنانچه رژیم سعودی هم اکنون چنینی می کند. جیمز بلک ول در کتاب طوفان صحرا می نویسد که پس از جنگ خلیج فارس در سال 1991، خاورمیانه از سه دسته کشور تشکیل شده بود؛ گالیورها، آرزومندها و کشورهای نگران ها. گالیورها عبارت بودند از؛ ج اا، مصر، عراق، سوریه، ترکیه رژیم صهیونیستی. آرزومندها کشورهایی مانند عربستان سعودی بودند که دوست دارند در ردیف گالیورها مانند ایران باشند ولی نمی توانند. مثلاٌمعمر قذافی در لیبی دوست داشت مثل جمال عبدالناصر باشد اما نمی توانست. غرب آسیا؛ نظم منطقه ای در حال گذار امروز اما این جغرافیا دست خوش دگرگونی جدی شده اند ؛ گالیورها از 6 به 3 کشور رسیده اند. عراق، سوریه ومصر از دور خارج شده اند و عربستان سودای گالیور شدن را به شنیع ترین و وحشیانه ترین وجه ممکن دنبال می کند. اکنون رژیم سعودی در کنار ترکیه و رژیم صهیونیستی در پی ایجاد یک شبکه منطقه ای بر ضد موقعیت ژئوپلتیک ج اا هستند. علت اما پرواضح است. موقعیت هژمونیک ج اا بویژه در دوران شکست های نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی در سالهای 2002 تا 2008 در منطقه و سپس بیداری اسلامی، به قدرت هژمونیک ج اا چنان قوتی بخشیده بود که خواه ناخواه منطقه را در آستانه یک گذار جدی و تبدیل ج اا به قدرت هژمون و مسلط منطقه تبدیل می نمود که می توانست منجر به تشکیل شبکه منطقه ای ج اا شود. قطعاً این شرائط، برای رقبای ژئوپلتیک ایران در منطقه بویژه ترکیه و سعودی و دشمن وجودی ج اا ، رژیم صهیونیستی مطلوب نبود و نتیجه اینکه اینان با تکیه بر قدرت خارجی مداخله گر منطقه ای، آمریکا و هم پیمانی اعراب بویژه در خلیج فارس برای تغییرات گسترده و عمیق منطقه ای به زیان ج اا و تشکیل نظمی علیه ج ا ا و تهدید آرمانها، منافع و امنیت ملی ج اا کمر بسته اند. از دیگر سو، رژیم صهیونیستی به رهبری نتانیاهو و سیستم امنیتی- نظامی این رژیم با یک طراحی دقیق راهبردی مترصد پیاده سازی دوران جدید از دکترین پیرامونی با آماج ج اا و محور مقاومت است که هدف آن تغییر بنیادی ژئوپلتیک منطقه غرب آسیا به سود صهیونیسم جهانی است. حال در چنین وضعیت بغرنج وپیچیده ای از حیث تشدید تعارضات هوشمندانه و برنامه ریزی شده علیه امنیت ملی ج اا در منطقه غرب آسیا، اولویت بخشی به اعتمادسازی به جای اولویت بخشی به راهبرد دفاع –تهاجم و ترجیح تنش زدایی به هر قیمت بر ثبات استراتژیک را چگونه می توان توجیه کرد؟ مبانی ادراکی سیاست خارجی دولت یازدهم
اینجاست که دقیقاً مشخص می شود که ادراک دولت محترم از دیپلماسی بیشتر ناظر بر روابط خارجی است تا سیاست خارجی. در واقع زنجیره اشتباهات دولت بیشتر از آنکه معلول خطای راهبردی باشد ، ناشی از فهم نادرست از سیاست خارجی و اشتباه گرفتن روابط خارجی با سیاست خارجی است. یعنی به جای آنکه هدف گذاری دستگاه دیپلماسی کشور ناظر بر مدیریت و کنترل نظم منطقه ای و بحران های احتمالی باشد، صرفاً به دنبال روابط حسنه با دولت های منطقه بدون توجه به اصل ذاتی سیاست خارجی، یعنی کنترل نظم است. اینگونه است که هر قدر که دستگاه دیپلماسی دولت بیشتر به دنبال تنش زدایی و روابط حسنه با سعودی ها و اعراب منطقه بر می آید، مشکلات و تنش های سیاست خارجی و منطقه ای کشور نیز تشدید شده و افزوده می شود. تنش هایی که از مرحله چالش عبور کرده و بدلیل غیرخطی و نامتقارن بودن نظم های منطقه ای و نامتقارن بودن تهدیدات جدید، می تواند ثبات راهبردی و سیستم امنیت ملی ج اا را با آسیب های جدی مواجه سازد. انفعال و عدم واکنش درست و به موقع به کنش های رقبا و دشمنان منطقه ای توسط دستگاه دیپلماسی ووزارت خارجه، بویژه رفتارهای ناسنجیده و غیرمقتدرانه شخص وزیرخارجه خاصه در مقابل وزیر خارجه سعودی، آنهم در حالی که وزیرخارجه سعودی رسمتاً جوشن جنگ پوشیده است، نتیجه محتومی جز تشدید تعارضات منطقه ای و جری تر شدن رژیم سعودی نخواهد داشت. هر نظمی منطق خاص خود را دارد و نظم های منطق های نیز از این امر مستثنی نیستند. منطق این نظم در تعارضات منطقه ای نیز ، منطق خاص خود است. در نظم های منطقه ای، تعارضا را از نوع بازی های استراتژیک با حاصل جمع صفر تعریف می کنند که از آن با عنوان بازی های کاملاً تعارضی یاد می شود. راه حل این نوع تعارضات و مدل بازی در این بازی راهبردی، آن نوع بازی است که قدرت مدیریت وکنترل نظم و ثبات منطقه ای را افزایش دهد تا به افزایش ثبات راهبردی کشور بیانجامد. قطعاً در یک بازی تعارضی، وقتی رژیمی چون سعودی پا را از رقابت منطقه ای به تخاصم آشکار می کشاند، سخن از تنش زدایی بدون تکیه بر ثبات استراتژیک و قدرت بازدارندگی و اقتدار نظامی، تداعی گر نوعی فهم غلط راهبردی است که نشان از فهم فنتزی و رمانتیک واجدان و عاملان آن دارد. فهمی که نه تنها رافع تنش ها و چالش های منطقه ای را ندارد بلکه تداوم آن می تواند به ایجاد تصور و برداشت غلط از توان بازدارندگی دشمن انجامیده ومنجر به اقدامات مستقیم سخت بر علیه امنیت ملی ج اا از سوی ایشان شود. اهمیت خطوط قرمز در سیاست خارجی یکی از مهم ترین قواعد حاکم بر چنین وضعیتی، معرفی و ترسیم دقیق خطوط قرمز ایدئولوژیک، منافع و امنیت ملی برای داخل و خارج از کشور است تا دیگران جسارت نزدیکی به آنها را نیابند چه رسد به اینکه بخواهند آنها را نقض کنند. امری که متأسفانه هم اکنون دیده نمی شود. افکار عمومی داخلی هیچ تصویر روشن و شفافی از خطوط قرمز دولت محترم ندارد و رفتار دولت در این حوزه نیز بشدت مبهم می باشد که تصویری کاملاً لغزنده و ژلاتینی از خطوط قرمز سیاست خارجی را بازنمایی می کند. رفتاری ژلاتینی که معلوم نیست چه چیزی خط قرمز هست و چه چیزی نیست؟! این رفتار در ماجرای برجام و توافق هسته ای بشدت ملموس بود. معلوم نبود خطوط قرمز ما در توافق هسته ای کجاست و کجا نیست؟ لذا این شد که به تعبیر رهبر معظم انقلاب و دیده بان بیدار انقلاب اسلامی : « محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است، دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعدّدی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظهبهلحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آیندهی کشور منتهی شود.» و در دیدار اخیر با ائمه جمعه نیز فرمودند: « یک مسئله مسئلهی نفوذ است؛ نفوذ. ما این مسئلهی نفوذ را در قضیّهی برجام و پس از برجام مطرح کردیم؛ این خیلی مسئلهی عجیب و خیلی مسئلهی مهمّی است. کسانی که در مسائل گوناگون دسترسی به اطّلاعات دارند، خوب میدانند که چه دامی برای کشور گستردهاند یا میخواهند بگسترانند برای نفوذ کردن در حصن و حصار اراده و فکر و تصمیم ملّت ایران، با انحاء مختلفِ تدابیر و سیاستها و توطئهها؛ این الان در جریان است.» اقدامات رادیکال و تند سعودی بر علیه اتباع ج اا در منا و کشتار بی مهابای رهبران شیعه و سرکوب اقلیت های شیعه در منطقه بدست رژیم سعودی و اتحاد آشکار با رژیم صهیونیستی بر علیه ج اا بدون هیچ پرده پوشی، اگر پاسخی مناسب و متناسب از سوی ج اا ودستگاه سیاست خارجی و دولت نیابد، تبعات هولناکی در پی خواهد داشت.
در وضعیت منطقه ای که وزیر خارجه سعودی بیشتر به وزیر جنگ می ماند و جوشن رزم پوشیده است و راه به راه ج اا را تحقیر و توهین می کند و خط و نشان می کشد و در مقابل ، وزیرخارجه ج اا خاضعانه از وی درخواست! ملاقات می کند و در مقابل امیر کویت زانو می زند تا میان وی و عادل الجبیر واسطه شود، و هر توهینی را با لبخند پاسخ می دهد و از آشتی و سازش سخن می گوید، به نظر می رسد یک جای اساسی سیاست خارجی دولت محترم لنگ می زند! به راستی این همه انفعال از سوی دستگاه دیپلماسی چه تصویری از ایران به جهان مخابره می کند. نگارش نامه به وزرای خارجه کشورهای جهان و گله و شکایت از رفتارهای رژیم سعودی بیشتر به رفتار کودکان مستأصل مدرسه ای می ماند که از دست آزار و اذیت بچه ی قلدر مدرسه به دیگر هم شاگردی ها عارض شود با توجه به اینکه می داند کاری از دست آنها هم بر نمی آید. در سیاست بین الملل به این وقار و تعقل و خردگرایی نمی گویند. نام این حرکت اسیصال و انفعال است. رفتارهای امروز کنگره آمریکا در وضع تحریم های هفتگی و کارشکنی در برجام و گستاخی های رژیم سعودی و چند کشور حقیر نه نشانه های بحران در سیاست خارجی، که پیامدهای بحران زدگی این سیاست خارجی است. پیامدهایی که بخشی از یک پازل بزرگتریست که می بایست منتظر به نمایش درآمدن پرده های بیشتری از آن بود چه اینکه این همه از نتایج سحر است. سیاست خارجی، صرف خوب انگلیسی حرف زدن ، لبخند زدن، خوب توئیت کردن و حضور فعال در شبکه های اجتماعی نیست. تا زمانی که نقشه راه سیاست خارجی ، محکماتش و خطوط قرمزش برای داخل و خارج از کشور روشن و شفاف تعریف و برنامه ریزی نشده باشد، چیزی بیش از یک تفنن شخصی و بازیگوشانه و توئیتی نخواهد بود. در این باره مبنا و معیار ، نه قضاوت های فیس بوکی و توئیتری سلبرتی ها ( که به تصریح خودشان فاقد حداقل های سواد سیاسی و بین المللی اند) و بگو بخندهای اینترنتی، که میزان تحصیل منافع ملی و تأمین امنیت ملی و البته تاریخ خواهد بود. دولت ها یکی بعد از دیگری می آیند و می روند وآنچه باقی می ماند کارنامه ی آنان در حوزه سیاست خارجی و حراست از منافع ملی و تأمین امنیت ملی و پاسداری از مرزهای ایدئولوژیک است. آنچه می ماند خوش نامی یا بدنامی و قضاوت تاریخی افکار عمومی است بدون حضور بوق های تبلیغاتی دولت ها و جریان های سیاسی حامیشان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌گزارش شبکه ILTV اسرائیل درباره‌ی اسرائیلی‌هایی که این روزها برای ایران جاسوسی می‌کنند 🔹تلاش‌های رژیم ایران برای نفوذ به جامعه اسرائیل ظاهراً بی‌پایان است، این در حالی است که رهبران آن همچنان به تهدید دولت یهودی ادامه می‌دهند.
🛑 موفقیت های جدید مقاومت فلسطین ⭕️حزب‌الله: مجاهدین مقاومت اسلامی تجمع نیروهای ارتش دشمن را در حومه جنوبی شهر بیاضه هدف حمله موشکی قرار دادند. ⭕️ گردان‌های القسام نیروهای دشمن مستقر در محور «نتزاریم» را با موشک‌های کوتاه‌برد «107» هدف قرار می‌دهند. ⭕️حزب‌الله: مجاهدین مقاومت اسلامی تجمع نیروهای ارتش دشمن را در حومه جنوبی شهرک شمع با گلوله‌های توپ هدف قرار دادند.
🛑 حمایت سناتور آمریکایی از لایحه جلوگیری از تسلیح اسرائیل 🔸سناتور آمریکایی کریس ون هولن اعلام کرد که از لایحه قطعنامه های مشترک که از فروش تسلیحات به اسرائیل جلوگیری می کند، حمایت خواهد کرد. 🔸وی در در بیانیه‌ای گفت: سلاح‌های خریداری شده از ایالات متحده باید مطابق با قوانین بشردوستانه استفاده شوند. هولین تایید کرد که اسرائیل این شرط را در نوار غزه فلسطینی نقض کرده است. 🔸وی خاطرنشان کرد: حملات اسرائیل در غزه و لبنان به اعتبار آمریکا لطمه می زند و این نباید ادامه یابد. 🔸انتظار می رود مجلس سنای آمریکا فردا چهارشنبه به این لایحه رای دهد. این لایحه توسط سناتور برنی سندرز و با حمایت پیتر ولش، جف مرکلی و برایان شاتز ارائه شده است
🛑 هلاکت یک نظامی صهیونیست عضو تیپ گولانی در جنوب لبنان 🔹ارتش رژیم اشغالگر از کشته شدن یک نظامی دیگر عضو تیپ گولانی در درگیری‌های جنوب لبنان خبر داد و اعلام کرد در این درگیری‌ها سه نظامی دیگر عضو این تیپ به شدت زخمی شدند.
🛑 سرتیپ یحیی سریع، سخنگوی نیروهای مسلح: 🔸 نیروی دریایی یمن با موفقیت کشتی Anadolu S را در دریای سرخ با چند موشک بالستیک و کروز دریایی هدف گرفت. 🔸 این حمله در پی عدم پاسخگویی کشتی و شرکت مالک آن به هشدارهای نیروی دریایی یمن صورت گرفت.
🛑 نسل کشی اسرائیل در نوار غزه 🔸فرانچسکا آلبانیز، گزارشگر سازمان ملل در امور حقوق بشر در اراضی فلسطین، اعلام کرد که تمام تحقیقاتی که وی در سال گذشته انجام داده است، به طور قطعی تایید می کند که اسرائیل در نوار غزه نسل کشی انجام داده است. 🔸خبرگزاری فلسطینی «وفا» به نقل از این مقام سازمان ملل گفت که او یک سال گذشته را به مستندسازی «نسل‌کشی» اسرائیل در فلسطین اختصاص داده و تأکید کرد: شکی نیست که اسرائیل در غزه نسل‌کشی می‌کند. 🔸آلبانیز توضیح داد که تحقیقاتی که او با همکاری 30 کارشناس سازمان ملل انجام داد، علاوه بر تصمیم دادگاه بین‌المللی دادگستری که در ژوئیه گذشته صادر شد، به وضوح تأیید می‌کند که اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی فلسطین مرتکب نسل‌کشی می‌شود. 🔸وی گفت: نسل کشی اسرائیل خسارات جبران ناپذیری به زندگی فلسطینیان در نوار غزه وارد کرده است. 🔸وی تاکید کرد که تبعیت از تصمیمات دیوان بین المللی دادگستری برای همه کشورهای عضو اجباری است و ادامه تجارت اسلحه با کشوری که مرتکب نسل کشی می شود، نقض منشور سازمان ملل است. 🔸وی تاکید کرد که تحریم تسلیحاتی به تنهایی کافی نیست و گام بعدی قطع کلیه روابط نظامی، دانشگاهی و دیپلماتیک با اسرائیل است.
🛑 برخی از رسانه های عبری زبان در خبری نوشتند: هوکشتاین در بیروت: شکاف ها کاهش یافته است، فرصت واقعی برای پایان دادن به درگیری وجود دارد.
دکتر علی عبدی.mp3
10.78M
×× در میدان چه می‌گذرد؟ عملکرد میدانی مقاومت و نقش ما | بخش دوم همایش تولّد قیام | ایران، مقاومت و جهان در اولین سالگرد طوفان الاقصی
دکتر علی عبدی(1).mp3
52.47M
×× در میدان چه می‌گذرد؟ عملکرد میدانی مقاومت و نقش ما | بخش اول همایش تولّد قیام | ایران، مقاومت و جهان در اولین سالگرد طوفان الاقصی
امروز یکی از اتاقهای کنست اسرائیل پخش صحبتهای رهبر انقلاب در نوروز ۱۳۹۲ در پاسخ به تهدیدهای رژیم صهیونی همون فیلم معروفه که تل‌آویو و حیفا با خاک یکسان میشه نکته جالب: ویندوزشون دزدیه و نخریدن🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سفر نتانیاهو و کاتص به محور نتزاریم( جدا کننده شمال و جنوب نوارغزه)
30.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خطرات سقوط اردن برای اسرائیل
🛑 جایزه ۵ میلیون دلاری نتانیاهو برای آزادی هر اسیر صهیونیست 🔹نخست‌ وزیر رژیم صهیونیستی که از آزاد کردن اسیران صهیونیست از طریق جنگ ناکام مانده، حال خطاب به ساکنان غزه مدعی شده که هر یک گروگان صهیونیست را که آزاد کنند، ۵ میلیون دلار دریافت می‌کنند.
✴️اظهارات ، نخست وزیر، در صحن کنست به عنوان بخشی از جلسه ۴۰ امضایی: «می‌خواهم با ارسال تسلیت به خانواده دوستمان، عضو کنست ، درگذشت برادر زاده‌اش، یکی از مبارزان تیپ ، مرحوم ، صحبت‌هایم را آغاز کنم. این اولین فقدان این خانواده نیست. گادی پسرش را از دست داد، یک برادرزاده دیگرش را از دست داد و این دومین برادرزاده‌ای است که کشته می‌شود. من می‌خواهم از اینجا، از طرف همه شما، به همه خانواده‌های قهرمانان ما که در راه دفاع از وطن جان باختند، تسلیت عرض کنم. من می‌دانم چه اتفاقی برای زندگی آنها می‌افتد، زندگی آنها به شدت تغییر کرده است و هرگز به آنچه که بودند باز نمی‌گردند. ما در جنگ رستاخیز (احیا) هستیم و احیای اسرائیل را پسران و دختران ما خریدند که جان خود را برای همه ما فدا کردند، تا ابدیت اسرائیل. از روز اول جنگ، من بارها بر دو کلمه قدرتمند تأکید کرده‌ام که همه چیز را بیان می‌کند - اساس مبارزه و راه پیروزی را. آن دو کلمه این است "با هم پیروز خواهیم شد". حتی اگر در این سالن کسانی باشند که وحدت را انکار کنند، من به با هم بودن معتقدم، به پیروزی معتقدم و معتقدم این دو چیز به طور ناگسستنی به هم مرتبط هستند. اما تنها من نیستم که به با هم بودن باور دارم. من تنها کسی نیستم که به این دو کلمه اعتقاد دارم. ابتدا مردم، اکثریت مردم به این دو کلمه اعتقاد دارند. رزمندگان قهرمان ما به آن دو کلمه ایمان دارند. همه ما می‌بینیم که آنها با شجاعت عالی شانه به شانه بر سنگرهای دشمن، در ، در لبنان و هر جای دیگری یورش می‌برند. آنها می‌دانند که ما در جنگ رستاخیز(احیا) هستیم - جنگ برای موجودیت کشور، جنگ برای آینده کشور. من می‌خواهم از اینجا به خانواده‌های ربوده شدگان متوسل شوم که اتفاقاً من همیشه با صدها نفر از آنها ملاقات می‌کنم. همچنین با خانواده ربوده شدگان و همچنین با خانواده‌های داغدیده و همچنین با قربانیان "نوا" (فستیوال موسیقی که در ۷ اکتبر مورد حمله حماس قرار گرفت) که تا امروز به درستی با آنها برخورد نشده است و اداره ویژه ای برای آنها ایجاد خواهیم کرد. تلاش برای بازگرداندن ربوده شدگان ما لحظه‌ای متوقف نمی‌شود. تا ساعت ۳ بامداد با دوستانم در جلسه کابینه محدود بعد از جلسه کابینه عمومی نشستم و راه‌های غلبه بر بی میلی حماس و بازگشت همه ربوده شدگان به خانه‌هایشان را بررسی کردیم. ما از هیچ کدامشان دست نخواهیم کشید، من از هیچ کدامشان دست نمی‌کشم. هر چه بیشتر انجام دهیم و کمتر صحبت کنیم، بهتر و بیشتر بازگرداندن آنها را تبلیغ می‌کنیم. این حقیقت ساده است، شنیدن آن خوشایند نیست، اما بشنوید آن را: حماس - و نه اسرائیل - مانع معامله است. حالا همه آن را می‌دانند. آمریکایی‌ها که به خوبی از جزئیات مذاکرات آگاه هستند و این را می‌گویند. در اینجا کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا می‌گوید؛ ، فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه می‌گوید که حماس مانع است. کربی می‌گوید "حماس مانع است"، معاون رئیس می‌گوید "حماس مانع است". همین پنج روز پیش، ، وزیر امور خارجه ایالات متحده، گفت: «حماس از آغاز جنگ، گفت‌وگوها را رد می‌کند» - او می‌گوید: «خوب است که ببینیم» - او می‌گوید - «فشار واقعی، مستمر و مؤثر بر حماس». و مشاور امنیت ملی، ، همین یک هفته پیش گفت: "این اسرائیل نیست که مانع معامله گروگان‌ها می‌شود، بلکه حماس است. مهم نیست حماس در ملاء عام چه می‌گوید" - آنچه آن‌ها به میانجی‌ها می‌گویند همیشه یک کلمه است - "نه". سالیوان می‌گوید: «آنچه باید انجام شود این است که بقیه جهان را وادار کنیم تا حماس را برای موافقت با توافق تحت فشار قرار دهند.» ما هر سنگی را برمی‌گردانیم و با هر ابتکاری شب و روز تلاش می‌کنیم تا همه ربوده شدگان را بدون استثنا برگردانیم. تا به امروز ما ۱۵۴ نفر، (۱۱۷ نفر زنده، و ۳۷ نفر دیگر، متأسفانه، غیر زنده) برگردانده‌ایم. ما به همه آنها پاسخ خواهیم داد. وزیر امور خارجه آمریکا و مشاور امنیت ملی آن می‌گویند که باید فشار حداکثری بر حماس اعمال شود تا از خواسته‌های غیرممکن خود که هیچ دولت مسئولی نمی تواند آن را بپذیرد، دست بردارد. ما برعکس می‌بینیم. دیروز - درز اطلاعات: "رئیس ستاد ارتش، رئیس و رئیس می‌گویند که انتظار نمی‌رود حماس از شروط خود برای پایان جنگ و عقب نشینی اسرائیل از دست بکشد. بنابراین، اگر دولت علاقه مند به معامله است، مواضع حماس باید دوباره بررسی شود." یک منبع "آگاه" دیگر می‌افزاید: "بر اساس برآوردهای نهاد امنیتی، حماس تسلیم نشده است و حماس تسلیم نخواهد شد."
و ما در مصوبه هیئت دولت تعریف کردیم که هدف ما بازگشت ساکنان با کاهش قابل توجه توان حزب الله است. چگونه این کار را انجام دهیم؟ چه زمانی آن را انجام دهیم؟ درک من این است که یکی از سران نیروهای امنیتی نیز از آن حمایت کرد که ما باید یک کمپین قدرتمند راه اندازی کنیم تا از دفاع فعال به حمله پیشگیرانه در ماه اکتبر حرکت کنیم. این برنامه بود، این هدف بود، اما وقتی قرار بود ابزار ویژه ما آشکار شود، باید از آن جلو می‌زدیم. من استدلال کردم که ایالات متحده نباید مطلع شود، زیرا این امر می‌تواند منجر به مقاومت یا درز اطلاعات شود، که همان چیزی است که یک درز فوری بیانگر اثربخشی این حرکت بود و من آن را کاملاً تکذیب کردم - و ما وارد عمل شدیم. حال سوال این بود که چگونه باید ادامه داد. ما سه پیشنهاد داشتیم. فکر کردم گزینه چهارمی هم هست. روی یک چیز تمرکز کنید - روی از بین بردن قابلیت‌های موشکی و راکتی حزب الله. منظور ما فقط قابلیت‌های موشک‌ها در بیابان‌ها نبود، بلکه منظور ما مجموعه عظیم درختانی بود که نصرالله در خانه‌های شخصی شهروندان لبنانی ساخته بود. نصرالله سیستمی ساخت که در هر گاراژ موشک و در هر اتاق نشیمن موشکی وجود دارد. از ارتش اسرائیل خواسته شد که این اهداف را در عرض ۴۸ ساعت بهینه سازی کند، بلکه چیز دیگری را نیز به ارمغان آورد - این طرحی است برای تخلیه این شهروندان از خانه‌هایشان. این اقدام به طرز خارق العاده‌ای به ثمر نشست. بستگی به این دارد که کدام دسته باشد، اما ۷۰ تا ۸۰ درصد سیستم موشکی و راکتی حزب الله آسیب دیده است، اما قابلیت‌های چشمگیر همچنان باقی مانده است، زیرا هزاران نفر هستند، اما مطمئناً دیگر همان حزب الله سابق نیست. ما فرماندهان مهم حزب‌الله را در زنجیره فرماندهی زدیم، اما فکر کردم باید نصرالله را هم بزنیم، زیرا چیزی را فهمیدم که قبلاً نمی‌فهمیدم: متوجه شدم که نصرالله نه تنها نیروی محرکه، بلکه روح زنده هدف است. هدف از بین بردن اسرائیل و چیزی که این سازمان را که او ۳۲ سال ساخته بود، متحد می‌کند. من یک چیز دیگر را فهمیدم - فهمیدم که نصرالله محور محور (مقاومت) است. این نبود که فقط ایران او را فعال کرده باشد، بلکه او ایران را فعال کرده بود. او دومین رهبر مهم شیعه در شیعیان، «پسر عزیز» خامنه‌ای، و فردی بود که بر نقشه نابودی اسرائیل تأثیر زیادی گذاشت - تا ما را در این حلقه آتش گرفتار کند، تا تهاجم‌های همزمان و شلیک به درختان را به سوی ما انجام دهد. هواپیمای دارای سیستم ارتباطی است. دو ساعت بعد با وزیر دفاع و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح تماس گرفتم و گفتم که ما باید جلوی آن مرد را بگیریم. در نیویورک فرود آمدیم، کابینه جنگ را تشکیل دادیم. تقریبا اکثریت مطلق وجود داشت. یک نفر به گونه‌ای دیگر استدلال کرد، اما کل کابینه تجمیع کردند و ما تصمیم گرفتیم، آن را اجرا کنیم - و آینده مشخص است. ما از آن زمان ادامه داده‌ایم. ما به تخریب برج‌های ترور حزب الله در ادامه می‌دهیم. ما به حذف فرماندهان او ادامه می‌دهیم. ما ادامه می‌دهیم، و این بسیار مهم است، با اقدامات زمینی برای از بین بردن نوار زیرزمینی مجاور مرز ما، که بسیار بزرگ است. هر روز بخش دیگری از آن را کشف می‌کنیم. این نه تنها از نظر اندازه بزرگ است، بلکه از نظر سلاح و ابزارهای جنگی که در آنجا وجود دارد بسیار بزرگ است. و اگر حزب الله نقشه خود را اجرا کرده بود، ما در مورد چیزی صحبت می‌کنیم که چندین برابر فاجعه‌ای است که ما در تجربه کردیم. البته از این کار جلوگیری شد. ما به طور سیستماتیک آن را حذف می‌کنیم. همچنین مقداری پیشرفت بر روی زمین وجود دارد. ما می‌آییم این نوار را اول از همه حذف کنیم زیرا شرط لازم است، ممکن است کافی نباشد، اما شرط لازم برای بازگشت ساکنان ما در شمال به خانه‌هایشان است. ما در حال حاضر در مورد مذاکره احتمالی برای حل و فصل صحبت می‌کنیم. آمریکایی‌ها آن را رهبری می‌کنند. من می‌گویم - فقط زیر آتش انجام می‌شود. با آتش زیاد انجام می‌شود.
حالا به نظر شما این درز اطلاعات، مثل سایر درزها، چه کاری انجام می‌دهد؟ آیا باعث افزایش یا کاهش قیمت حماس می‌شود؟ آیا به مذاکرات کمک می‌کند یا به آن آسیب می‌رساند؟ آیا آزادی ربوده شدگان را نزدیکتر می‌کند یا آن را دور می‌کند؟ این درز اطلاعات به طور جدی به شانس دستیابی به معامله برای ربوده شدگان، آزادی ربوده شدگان آسیب می‌زند. آزادی ربوده شدگان ما را دور نگه می‌دارد. مانند این درز اطلاعاتی، درزهای بی‌شماری وجود دارد. درزهایی که اطلاعات عظیمی به حزب‌الله و ایران درباره بحث‌ها در کابینه جنگ می‌دهد - من هرگز در تاریخ جنگ‌ها چنین چیزی ندیده‌ام. درز پشت درز دیگری. من آمدم و بارها و بارها برای بررسی این موضوع مطالعه کردم. و پرسیدم: "چرا آنها تحقیق نمی‌کنند؟ چگونه است که آنها در مورد این درزهای اطلاعاتی که اطلاعات طلا را ارائه می‌دهد، که خسارت زیادی به دولت اسرائیل وارد می‌کند، تحقیق نمی‌کنند؟" این جنگ قبل از هر چیز علیه یک عامل است. این عامل ایران است که رژیمش ویرانی ما را بر پرچمش حک کرده است. قدرت ایران بر سه چیز استوار است: محور (مقاومت)، موشک و جاه طلبی برای دستیابی به هسته‌ای. ایران همین است. این تهدید است. در مورد محور، ما حملات حماس را تجربه کردیم و یک روز بعد حزب الله و سپس حوثی‌ها به آن پیوستند و سپس دیگران نیز به آن پیوستند. البته شبه نظامیان در عراق، سوریه و خود ایران. ما در جریان جنگ در ۱۱ اکتبر با یک سوال اساسی روبرو بودیم. اولین تصمیمی که پس از اعلام جنگ علیه حماس باید می‌گرفتیم این بود که چگونه جبهه‌ها را مدیریت کنیم، تحکیم جبهه‌هایی که دیدیم، همراه با حماس، حزب الله حمله کرد. تصمیمی که ما در ۱۱ اکتبر گرفتیم این است که ابتدا با حماس برخورد کنیم. نه اینکه خودمان را در دو جبهه تثبیت کنیم که نه به این و نه به آن دست پیدا کنیم. این نسخه من بود و اکثر اعضای کابینه با من موافق بودند و ما هم همین کار را کردیم. با این فکر که می‌توانیم ابتدا این بازو را قطع کنیم و بعد مراقب بازوی دیگر باشیم، و یک چیز دیگر بگوییم: با کسانی که در بزرگترین قتل عام یهودیان پس از هولوکاست آمدند و یهودیان را کشتند، چنین خواهد شد. به همین دلیل ما سه هدف را در نظر گرفتیم: ۱. از بین بردن توان نظامی و دولتی حماس، ۲. ایجاد شرایط برای آزادی ربوده شدگان و من گفتم آزادی همه ربوده شدگان، ۳. اطمینان از اینکه دیگر تهدیدی برای اسرائیل ندارد. برای تحقق این اهداف، ما به صورت زیرزمینی وارد شدیم. باید به شما نمایندگان کنست بگویم که آمریکا مخالفت کرد، ملاحظاتی داشت، مخالفت هم کرد، تهدید نکرد، تحریم نکرد، در آن زمان هم تحفظ داشت و پیشنهاد داد که وارد نشویم. گفت: "این از هوا قابل کنترل است"، او کارشناسان را فرستاد. تصمیم گرفتیم دورنمای خود را دنبال کنیم و به داخل، ورودی زمینی کنیم. با توجه به این چیزهای سخت، ایالات متحده آمریکا که در ابتدای جنگ کمک زیادی به ما کرد، رئیس جمهور بایدن به اینجا آمد، فراموش نکنیم که آنها در آغاز در زمینه تحویل تسلیحات نیز به ما کمک کردند. اما وقتی با چنین اتفاقی مواجه شدیم این سوال پیش آمد: "آیا در مواجهه با چنین مسائل سختی باید ادامه داد؟ و کسانی بودند که می‌گفتند ما کاملاً به آمریکا وابسته هستیم و اگر چاره‌ای نباشد، پس وارد نمی‌شویم." و همچنین کسانی بودند که استدلال می‌کردند که جنگ باید اکنون پایان یابد "ما همیشه می‌توانیم به عقب برگردیم". من فکر می‌کردم که اگر با این شرط موافقت کنیم، تمام استقلال خود را به عنوان یک کشور از دست می‌دهیم، نمی‌توانیم کاری انجام دهیم، هر قدمی که بخواهیم برداریم با آتش بس از این نوع تهدید می‌شویم. و این غیر ممکن است. ما باید استقلال اسرائیل را حفظ کنیم. ما تصمیم گرفتیم وارد شویم - و وارد شدیم و آن را اشغال کردیم و همچنین محور و گذرگاه را نیز اشغال کردیم. کار هنوز کامل نشده است. ما گردان‌های سازماندهی شده را حذف کردیم، فکر کنم یک گردان دیگر هم باقی است. این مهم است. ما بخش قابل توجهی از توان نظامی حماس را از بین بردیم. ما هنوز آن را کامل نکرده‌ایم، اما راه زیادی را طی کرده‌ایم. اما هدف ما نیز از بین بردن ظرفیت دولتی حماس است. و این ماجرا ادامه دارد. من از ارتش اسرائیل خواستم تا طرحی منظم برای از بین بردن ظرفیت دولتی (حماس) ارائه دهد، که همچنین به عدم توانایی آنها در توزیع غذا و توزیع کمک‌های بشردوستانه مربوط می‌شود. ما می‌خواهیم از توزیع کمک‌های بشردوستانه اطمینان حاصل کنیم که توسط حماس و دیگران غارت نخواهد شد و البته می‌خواهیم بقیه ربوده شده‌ها را برگردانیم. اینها وظایف ما در نوار است. اما فراتر از آن، پس از اینکه بخش اصلی این کارها را به پایان رساندیم و هنوز آنها را به پایان نرسانده‌ایم، در کابینه تصمیم گرفتیم که به سمت شمال برویم.
ما خواستار عقب نشینی حزب الله فراتر از رود هستیم. ما به الزامات اضافی نیاز داریم که در اینجا فهرست نمی‌کنم، اما مهم‌ترین چیز کاغذ نیست. از ما خواسته می‌شود که امنیت شمال را با اقدام سیستماتیک نه تنها در برابر حملات حزب‌الله که ممکن است رخ دهد، تضمین کنیم، حتی اگر آتش‌بس وجود داشته باشد، کسی نمی‌گوید که ماندگار خواهد بود. این فقط واکنش ما نیست، یک واکنش پیشگیرانه، یک واکنش پس از حمله، بلکه توانایی جلوگیری از تقویت حزب الله است و برای این کار تلاش می‌کنیم و قبل از هر چیز با انجام اقداماتی که از تسلیح از طریق سوریه جلوگیری کند، تلاش می‌کنیم. داریم به گذرگاه‌های مرزی آسیب می‌زنیم. ما به اهدافی در داخل سوریه ضربه می‌زنیم. ما، کاملا با ما هستیم تا اجازه ندهیم حزب الله به وضعیتی که در ۷ اکتبر بود، برگردد و دیگر آنجا نیست. اما ما می‌خواهیم این واقعیت را حفظ کنیم که او آنجا نیست و یک واقعیت امنیتی ایجاد کنیم که به ساکنان ما اجازه بدهد به خانه‌های خود بازگردند. من گفتم محور (مقاومت) را می‌زنیم و موضوع دوم - یعنی موشک‌ها. ایران ۳۰۰ موشک بالستیک علیه ما شلیک کرد. این بزرگترین حمله بالستیک در تاریخ است. پس از اولین حمله، با کمک دوستمان آمریکا و چند کشور دیگر که از حمایت آنها بسیار قدردانی می‌کنم، موفق شدیم موشک‌های بالستیک را رهگیری کنیم. اکثر موشک‌های بالستیک توسط نیروهای ما رهگیری شدند. بسیاری از پهپادها توسط ایالات متحده آمریکا و متحدانش رهگیری شدند و دوباره از طرف دوستمان به ما گفته شد: "پاسخ نده." "پیروزی را بگیر." به پیروزی راضی باش. گفتم «این یک پیروزی نیست». اگر آنها به شما حمله کنند، و نتوانند کسی را بکشند، به کمک خدا، این واقعیت که شما بنشینید و واکنشی نشان ندهید - قطعاً این یک پیروزی نیست. باید پاسخی وجود داشته باشد. ما پاسخ دادیم. من وارد تمام جزئیات نمی‌شوم، اما ما پاسخ دادیم. نتیجه را می‌دانید - یکی از چهار باتری S300 در اطراف توسط ما منهدم شد. این باعث نشد ایران حملات به ما را متوقف کند، حمله دوم را دریافت کردیم. این بار ۲۰۰ موشک بالستیک. آنها نفوذ کردند. اینجا هم به یاری خدا به کسی آسیبی نرسید. ما دوباره دور هم جمع شدیم و تصمیم به حمله ترکیبی گرفتیم که شامل اقدامات STAND OFF به اصطلاح موشک و اقدامات STAND IN - ورود هواپیماها است. توان دفاع هوایی ایران را کاهش داده‌ایم. ۳ باتری اطراف منهدم شد. سایر باتری‌های دفاعی حذف شدند و ما آسیب واقعی به توانایی تولید موشک‌های بالستیک وارد کردیم، توانایی تولید سوخت جامد، که برای برنامه جنگی و تسلیحات آنها اساسی است. محور را زدیم، موشک‌ها را زدیم. ما آن را کامل نکرده‌ایم، اما آسیب‌ها واقعی هستند. البته ایران می‌تواند پاسخ دهد. او هر لحظه می‌تواند واکنش نشان دهد. حتی در این لحظه. اما این آسیب پذیری‌ها ما را به هدف می‌رساند. اما در مورد ایران گزینه دیگری باقی مانده است که آن را دنبال می کند - این گزینه تسلیح هسته‌ای است. تسلیحات هسته‌ای می‌تواند تمام دستاوردهای بزرگی را که ما به دست آورده‌ایم، معکوس کند. ایران هسته‌ای در خاورمیانه تهدیدی بزرگ برای موجودیت ما است، برای ترتیبات صلح است، من معتقدم که می‌توانیم با سایر همسایگان خود برای صلح جهانی اقدام کنیم. ما همچنان در مورد توانایی خود در خنثی کردن بمب هسته‌ای امتحان خواهیم شد. این یک راز نیست - منتشر شده است. عنصر خاصی از برنامه هسته‌ای آنها در این حمله آسیب دیده است. اما خود این طرح هنوز خنثی نشده است. ما تحت رهبری خودم حدود یک دهه این را به تعویق انداختیم، اگر اقداماتی که ما هم در عرصه عملیاتی و هم در حوزه سیاسی انجام می‌دادیم نبود، ده سال پیش ایران به همین وضعیت امروز می‌رسید. اما او پیشرفت کرد. او در غنی سازی پیشرفت کرد. او هنوز راه درازی در سایر زمینه‌ها در پیش دارد و آزمون بر روی ماست. درباره ما - در مورد دولت اسرائیل، در مورد دوست ما، ایالات متحده، هم با رئیس جمهور بایدن و هم با رئیس جمهور منتخب ترامپ صحبت‌هایی انجام دادم. آزمون بر روی ماست. اگر با برنامه هسته‌ای مقابله نکنیم، مشکلات دیگری باز می‌گردند و ظاهر می‌شوند، هم در محور (مقاومت) و هم در زمینه تسلیحات و هم در موارد دیگر. به همین دلیل ما متعهد به انجام آن هستیم. من می‌خواهم یک بار دیگر قدردانی خود را از ایالات متحده ابراز کنم و بگویم که در گفتگوهای خود با رئیس جمهور منتخب، ، باید بگویم - ما در مورد روش‌های اقدام صحبت نکردیم، ما در مورد سیاست صحبت نکردیم. لحظه‌ای هست که رئیس جمهور وارد می‌شود. اما می‌توانم بگویم که ما با تهدید ایران روبرو هستیم.
همچنین از شما پنهان نمی‌کنم که در مقابل دوستمان، رئیس جمهور بایدن، فکر می‌کردم که باید توانایی خود را برای عمل مستقل حفظ کنیم و به هیچ وجه به او نگفتم "غافلگیری نیست". زیرا اگر گفته بودم «غافلگیری نیست»، نصرالله را حذف نمی‌کردیم و وارد نمی‌شدیم و کارهای دیگری را انجام نمی‌دادیم که در اینجا ذکر نمی‌کنیم. غافلگیری‌هایی وجود دارد - ما دشمن را غافلگیر می‌کنیم و آزادی عمل خود را حفظ می‌کنیم و تا جایی که بتوانیم با دوستمان ایالات متحده همکاری می‌کنیم. من می‌گویم "بله" در صورت امکان، و من می‌گویم "نه" در صورت لزوم - و به این ترتیب ما آن را مدیریت می‌کنیم. من هنوز هم خواستار باهم بودن هستم شاید نه از دوستان من در اپوزیسیون، بلکه از طرف اکثریت گروه‌های مردمی. و در مورد "ما پیروز خواهیم شد" - متأسفانه، اینجا نیز همه چیز در یک کلمه غم انگیز و تلخ پیچیده شده است. "ما برنده نخواهیم شد، پیروزی غیرممکن است. اصلا پیروزی چیست؟" اعضای کنست، من به اهداف جنگ پایبند هستم. من به نیاز برای رسیدن به پیروزی مطلق پایبند هستم. من به بازگشت ربوده شدگان پایبند هستم، به بازگشت ساکنان شمال به خانه‌هایشان پایبند هستم. من هرگز پرچم سفیدی را برافراشته نخواهم کرد، همان‌طور که دوستان در این محفل به ما پیشنهاد می‌کنند و سایر دوستان سابق در استودیوها. ما تاکنون به دستاوردهای بسیار چشمگیری دست یافته‌ایم و قبل از هر چیز به خاطر رشادت‌های قهرمانانمان، به‌خاطر قدرت مردمی‌مان، و همچنین به لطف استقامت و اراده، ایستادگی بر منافع خود و دفع فشارها، به آنها دست یافتیم. یکی از افسران گولانی، مرحوم عبری دیکشتاین، که چند روز پیش در نبردی در جنوب لبنان کشته شد، با خون دل خود نوشت: «بسیاری مثل من در گذشته و حال، برای محافظت از مردم، سربازی را انتخاب کردند. خانه، خانواده، ما انتخاب می‌کنیم که از خودمان ببخشیم - و مانند پیشینیانمان - این‌گونه است که برای خانه دفاع می‌کنیم. هنگامی که فرمان "برو، بایست" شنیده می‌شود - ما با هم خواهیم ایستاد. یکی از ، یکی از ، یکی از و یکی از . و ما بدون هیچ ملاحظه شخصی در یک راستا حمله خواهیم کرد. همه ما یک کشور داریم. تاریخ با درد فراوان به ما آموخته است که قوم یهود فقط یک مکان برای زندگی دارند." خانواده‌های کشته شدگان را در آغوش می‌گیرم، برای مجروحان شفای کامل آرزو می‌کنم، خانواده ربوده شدگان را تقویت می‌کنم. در دام ناامیدی نیفتید زیرا ما متوقف نمی‌شویم و به کمال می‌رسیم. من به همه سربازان عادی و ذخیره و خانواده‌های فوق العاده‌شان به خاطر فداکاری مثال زدنی‌شان درود می‌فرستم و باز هم می‌گویم: با هم می‌جنگیم و به یاری خداوند - با هم پیروز خواهیم شد.