حسن سلامة، از فرماندهان اسیر گردانهای قسام در زندان کتابی نوشته به نام اتوبوسها میسوزند و به عملیاتهای متعدد حماس پرداخته دو روز پیش کتاب در غزه منتشر شد و مراسم رونمایی از این کتاب برگزار شد. قصد داریم در روزهای آینده به صورت مفصل این کتاب را برای شما بازگو‌کنیم .با ما همراه باشید #اتوبوس‌ها_می‌سوزند @qodsfreeir

مقدمه کتاب: این کتاب رو تقدیم میکنم... به ارواح شهدای این اقدام بزرگ دلاورانه که با اخلاص خود سزاوار بودند که خداوند آنچنان که مایل بودند از کرامت خود عطا شود و از این رو عملیات آنها از بزرگترین عملیات های تاریخ این پرونده بود و نام خود را با نام خود جاودانه کردند. نامه های نورانی و سزاوارانه به آسمان پروردگارشان نایل شدند، به امید اینکه خداوند این کار را از آنها و من بپذیرد و آن را برای چهره شریفش پاک گرداند و من شفاعت آنها را به دست آوریم، زیرا به من وعده دادند که برای من شفاعت می کردند.... به روح شهید مهندس یحیی عیاش «ابو البرا» که این کار را در زندگی خود رهبری کرد و بعد از شهادتش راهی شد و به روح همه شهدای این دنیا... به همه مجاهدان وفادار کسانی که در مرزها مستقر هستند و به رهبری جنبش های مقاومت از آبرو و حیثیت و ناموس این ملت دفاع می کنند. در فلسطین به رهبری گردان های قسام و همه برادران مجاهدی که در این کار، و تعداد زیادی از آنها وجود دارد، آرزو می کنم به عنوان یک زندانی که هنوز در زندان های رژیم اشغالگر اسراییل به سر می برد. بسیاری از برادرانم مانند من هستند که آرزوی آزادی و عاشق خورشید آن هستند و ما بی صبرانه منتظریم صبر وعده صادقانه این گردان هاست که به ما وعده آزادی ما را دادند انشاالله و امید ما خدا بزرگ است که فرج به زودی می شود ... این کتاب را تقدیم می کنم به تاج سرم، مادرم، عزیز، صبور و محترمی که آرزو می کنم دیدنش و بوسیدن دست و پاهایش قبل از آخرین خداحافظی... روح من متعلق به کیست که مرا دوباره به زندگی برگرداند و ورود او به زندگی من تأثیر زیادی داشت و با تشویق و اصرار او توانستم این اضافات را به این کتاب بنویسید. #اتوبوس‌ها_می‌سوزند @qodsfreeir

ادامه مقدمه: الحمدلله رب العالمین که پس از این مصیبتها، ملت مبارزی چون مردم فلسطین را برای این ملت حفظ کرد و از میان آن مردانی مصمم چون مبارز قهرمان، اسیر آزاده، انشاءالله حسن سلامه را برگزید. (ابوعلی) نویسنده این کتاب است که در آن به بیان حقایق عملیات انتقام مقدسی می پردازد که برای انتقام روح همرزم جهادش شهید یحیی عیاش بر خود نظارت کرده است. وقایع رمان با زبانی خودانگیخته و روان فرمول بندی شده اند که پاکی روح را منعکس می کند. من با صداقت، شجاعت، جسارت و شوق شهادت تربیت شدم. این کتاب مشکلات پیش روی شوالیه اش حسن سلامه و همراهانش را روایت می کند که موفقیت عملیات را برای کسانی که خطرات آنها را دنبال می کنند غیرممکن می کند، اما این اراده مردانی است که در مساجد پرورش یافته و معنای جهاد را آموخته اند. شهادت را نمی شناختند و ترس و تردید را نمی شناختند و در عین حال از خردی بسیار و خونسردی بی نظیری برخوردار بودند، هوش سریع و توانایی غلبه بر بحران ها. برنامه ریزی دقیق داشتند و با آرامش و تدبیر عملیات را مدیریت می کردند و همیشه به توفیق خداوند امیدوار بودند، به همین دلیل گاهی موفق می شدند و گاهی با تأخیر، اما به هدف پیش می رفتند. تا پایان شرافتمندانه حسن سلامه، این شوالیه سرسخت که در مسجد الشافعی در اردوگاه خان یونس بزرگ شد و از او به اردن، از آنجا به سودان، از آنجا به ایران، سپس سوریه، لبنان، سپس مالت و سپس به مالت رفت. لیبی و از آنجا به مصر بازگشت و پس از دو سال دوباره مانند پرندگان به سفر گذراند، مهاجری که به غزه عزیز و مردمی که در انتظار او بودند و حتی یک لحظه با او پایداری نکردند. بلافاصله با همرزمانش از گردان های قسام و با شهید یحیی عیاش و رهبر محمد الدیف (ابوخالد) که خداوند او را حفظ کند، جهاد خود را ادامه داد. #اتوبوس‌ها_می‌سوزند @qodsfreeir

حسن دیری نپایید تا اینکه پس از شهادت عیاش، غزه به کرانه باختری متصل شد و در آنجا در جمع مبارزان خوب، شهیدان محی الدین الشریف، عادل عوض الله و عماد عوض الله; آنها با هم با شهدای اردوگاه الفوار و نابلس، شهید مجدی ابوورده، شهید ابراهیم السرحنه و شهید رائد الشغانوبی حماسه ای جاودانه نوشتند که باعث کشته شدن ده ها و صدها مجروحیت در میان آنها شد. سربازان اشغالگر در بیت المقدس و عسقلان به انتقام روح شهید قهرمان یحیی عیاش. قهرمانی است مملو از عنایت و مهربانی و عنایت و توفیق خداوند... قهرمانی است که سرشار از صبر و فداکاری است و برای رسیدن به مقصود سخت ترین سختی ها را تحمل می کند. این قهرمانی است که گواه خواهد بود که این سرزمین جز به دست مردان مأموریت های سخت، مؤمنان راستین و شجاع، محافظت و رهایی نخواهد یافت. اعطای اعتبار به یارانش از خصوصیات وفاداران است، حسن پس از آن که همیشه بر این اعتبار در درجه اول تأکید می کرد، به همه اساتید خود در جهاد، محمد الضیف، یحبی عیاش، یاسر النامروطی و دیگران اعتبار داد. از آن خداوندی است که به لطف او اعمال نیک انجام می شود و حسن همیشه در برابر عظمت شهدا فروتن بود.آنان که عملیات قهرمانانه انجام دادند وفادار به قهرمانان، گروه گمنام قدس که فداکاری را با آنها شریک شدند. او در تمام مراحل حساس و به برادران شهیدش: عادل عوض الله، عماد عوض الله و محی الدین الشریف، و به برادرش زندانی آزاده، انشالله، محمد ابوورداح و سرباز قهرمان گمنام قوسمی. و دیگران. حسن همچنین الگویی برای فرمانده سربازی بود که نبرد را با اعتماد به نفس، توانمندی و استواری اداره می کند، اما همچنان با دستورات رهبری خود پیوند خورده است و اینجاست که قهرمان حسن سلامه (ابوعلی) پس از نگارش این کتاب، در حال زوال است. زندان در انتظار وفاداری از مردم وفادار به عنوان او بود. #اتوبوس‌ها_می‌سوزند @qodsfreeir

وقتی می روم وفادار، دل میلیون ها فلسطینی را خشمگین می کنم وقتی به دشمن درس می دهند. در دلاوری، انتقام و وفاداری به رهبرش شهید یحیی عیاش، زمان آن فرا رسیده است که قهرمان حسن سلامه را آزادانه در میان خانواده و عزیزانش ببینیم تا بر مرحله جدیدی از بخشش به مردم و کشورش حکومت کند. همیشه بود از خداوند متعال رب العرش اعظم خواستاریم که این امر به زودی رخ دهد. آزادی برای او و اسیران قهرمان برادرانش. خداوند شهدای قهرمان را بیامرزد و مجروحان را شفا دهد. پیروزی یا شهادت و جهاد است. دکتر.. اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی حماس #اتوبوس‌ها_می‌سوزند @qodsfreeir

ادامه #اتوبوس‌ها_می‌سوزند عملیات انتقام مقدس الگوی روشن و چالش بزرگی بود که در آن رهبری گردان های شهید عزالدین قسام شایستگی بی نظیر و توانایی اتخاذ تصمیمات قاطع در مواقع سخت و در تاریک ترین شرایط را از خود نشان دادند. در میان طوفانی فراگیر از داده های دشوار و پیچیده تصمیم به انتقام خون شهید مهندس، رهبر یحیی عیاش گرفته شد. علیرغم بهای سنگینی که مجاهد و قسام در آن زمان پرداختند و آنچه پس از این عملیات های مبارک از حیث حمله شدید دشمن و نوکران آن انجام شد، رهبری وقت قسام به رهبری فرمانده کل قوا رئیس محمد الدیف تصمیم درست و دشواری گرفت و جاده پر دست انداز را هموار کرد تا انتقام خون مهندس را بگیرد و تلقین کند. خشک نشدن، سیلی پایان ناپذیر، و ایده ای که نخواهد مرد. این گروه از سران قسام دست به اجرای سوگند انتقام و وفای به عهد آزادگان زدند. سر نیزه در اجرا، سردار دلاور اسیر حسن سلامه بود که امروز این سخنان را با مرکبی از نارونور می نویسد که آن را زنده کرده و در مسیر اجرای تصمیم برادران مجاهد خود و رهبری عملیات انتقام مقدس بر سعادت همراهی می کند. سرزمین کرانه باختری، بخشی از برنامه ریزی و اجرای این عملیات است که ستون های موجودیت را به لرزه درآورد و در دل لرزان آن زخم عمیقی ایجاد کرد که التیام نخواهد یافت جز با جارو کردن آن از سرزمین و مقدسات ما انشاالله. ادای احترام به نویسنده این صفحات از کارنامه سرافرازی گردان های قسام و اینکه او و برادران اسیرش در روزی هستند که آزادی و پیروزی و آسودگی در راه است، اول به یاری و توفیق خداوند و سپس با تصمیم صاحبان وعده صادقانه از انتقام مقدس تا تحقق آزادی... ابوعبیده - سخنگوی نظامی گردان های القسام #اتوبوس‌ها_می‌سوزند @qodsfreeir

#اتوبوس‌ها_می‌سوزند عجایب سرنوشت مقرر کرد که از زمان قیام سنگ در سال 1987 میلادی به صفوف جهاد و گروه مجاهدین بپیوندم و افتخار عضویت در جنبش مقاومت اسلامی حماس را داشتم که در آنجا بزرگ شدم. بازگشت من در میان گروهای مسلح در یکی از قلعه های مبارزه شدت گرفت، صورت فلکی مجاهدان سرسخت از او بیرون آمد که خون و جان و جان خود را ارزان در راه خدا فدا کردند و در میان آنها بزرگان بودند. شهیدانی مانند دو سردار شهید «یاسر النامروطی و جمیل وادی» و شهیدان مجاهد «مجید الصلیبی، صبحی ابوناموس، محمد صیام و ایمن رادی» و غیره و بسیاری از شهدای سرافراز. در باغ های این مسجد پربرکت و زوایای آن، آغاز تربیتم بود که دروس مختلف تربیت و اخلاق و مبارزه با دشمنان و شکیبایی بر بلاها آموختم و پس از آن به تعقیب دشمنان پرداختم. اسلام از میان یهودیان در همه جا خیابان ها و کوچه های شهرم «خان یونس» شاهد مبارزه من با نیروهای اشغالگر بود. به تدریج در کارم در صفوف جنبش مقاومت اسلامی حماس حضور پررنگ و فعال در نوجوانان داشتم. دستگاهی که مسئول تهیه و اجرای فعالیت های قیام 1366 بود. به دلیل فعالیت های زیاد و شرکت در این رویدادها، لقب «دینامو» به من داده شد. در طول سالهای این قیام، شش بار تحت بازداشت اداری قرار گرفتم که به همین روش استقامت و استواری به من داد و در درگیری با سربازان اشغالگر، مورد اصابت گلوله لاستیکی به ران راستم قرار گرفتم. برادران به سرعت مرا به مکان امنی دور از صحنه درگیری منتقل کردند تا مداوا شوم، اما من نقره را انتخاب کردم و ادامه دادم.الماسین علیرغم تمام مصیبت های پی در پی که آنها را به عنوان ایستگاه های ایمان می دیدم که مجاهد در آن توقف می کند و سپس به زودی راه را ادامه می دهد، و این بود. #اتوبوس‌ها_می‌سوزند @qodsfreeir