🌹📚 داستان شماره 8: اتوبوس مدرسه‌ای دانش‌آموزان را با اتوبوس به اردو برده و در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک می‌شود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده می‌شود: «حداکثر ارتفاع سه متر» ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود ولی چون راننده قبلا این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل می‌شود اما در ابتای ورود ، سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده می‌شود و پس از به وجود آمدن صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف می‌کند. پس از آرام شدن اوضاع ، مسئولین و راننده پیاده شده و از دیدن این صحنه ناراحت می‌شوند. پس از بررسی اوضاع مشخص می‌شود که یک لایه نازک از آسفالت جدید روی جاده کشیده‌اند که باعث این اتفاق شده است . همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و غیره. اما هیچ کدام چاره‌ساز نبود تا اینکه پسربچه‌ای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من می‌دانم!» یکی از مسئولین اردو به پسر می‌گوید: «برو بالا پیش بچه‌ها و از دوستانت جدا نشو!» ولی پسربچه با اطمینان کامل گفت : «به خاطر سن کم من ، مرا دست کم نگیرید و یادتون باشه که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک به آن بزرگی می‌آورد.» مرد مسئول از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راه‌حل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاهی معلم‌مان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم. و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درون‌مان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت می‌توانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا و دیگر خوبی ها برسیم.» مسئول اردو از او پرسید: «خب این چه ربطی به اتوبوس دارد؟» پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیک‌های اتوبوس را کمی کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک بتواند عبور کند.» پس از انجام این کار ، اتوبوس از تونل عبور کرد.🌹📚 📝 نتیجه : خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیرهای تنگ زندگی است. جهت نشر در کانال اختصاصی دانش آموزان مدرسه .

'' فرشته سفید پوش نجات''👩‍🔬👨‍🔬👨‍⚕️👩‍⚕️ این روزها عجیب حال و هوایمان ابریست،این روزها لبخندهای ته نشین شده مان نیز رنگ تخلندگرفته و آسمان نم پس نمی دهد، امّااین روزها تک فانوس امیدمان درعمق شب چشمانت دنبال ستاره سوسو میکند تپش پنجره را کوک می کنی زمان می ایستد، شقایق جان میگیرد و مژده قاصدک در گوش شهر زمزمه وار طواف میکند‌‌؛ طوافی که پریشانی حال میخواند طوافی ک با گوی لرزان روی گونه لبخند میزنی و آنگاه باران پرگار بدست در گوشه ایی در سینه ات نور می باشد. تو ناشناخته ترین بیت فال مایی که به احترامت قافیه ها زانو میزنند تو در حوالیه بندگی پیامبری احساس میکنی آری تو در هر لحظه وجودت عشق را باتبسم هایی که در اوج خستگی اما پر رنگ بر قالی صورتت ظهور میکندبا دم نزدن از جوانه دلتنگی بی پایانت با سوره مهر وجودت تفسیر میکنی ای ستاره چین برکه شب شما بر ستیغ قله مردانگی خرابه های زخم را که درمان میکنی چشم دلهایمان در فروغ محراب زلالتان نبض نمیزند شما در سنگر پاکی احساستان جان را به بازی گرفته اید آخر تمام حادثه ها در چشمان شما جریان دارد حادثه درد حادثه دوری حادثه پله های دیوار شده و سرانجام حادثه عشق من تورا بر دیوار سرنوشت عمیق هک میکنم تویی ک در کنه ماهیتت همیشه حماسه آفریدی ای فرشته سفید پوش نجات🧚‍♂️💞 نام:زهرا نام خانوادگی:ذاب پایه:نهم(9) مدرسه:حانیه_مهدیه صرم منطقه کهک استان قم

برای قطع زنجیره کرونا همچنان درخانه می مانیم حتی رور طبیعت ،نرگس وریحانه عبدی رکن آبادی ، دوقلوهای کلاس اول دبستان تولیت یک ناحیه 4 قم

💎 تحلیل رفتاری مواجهه با ویروس کرونا در برخورد با خانواده و اطرافیان / #قسمت_اول جهت دانلود با کیفیت بالا کلیک کنید: 👉 https://www.aparat.com/v/Kbq2x #استودیو_الفبا #مشاوره_خانواده @edquom @qommedu @alefba99

کاری زیبا از آموزشگاه زبان انگلیسی و کره ای هزاره . درخانه می مانیم و کرونا را شکست می دهیم

زینب خانم خرمی نیک دوم خانم عسکری مدرسه ام کلثوم #ناحیه_قم_یک

کلیپ سازی #در_خانه_می مانیم . وحیده فرجی ششم سنبل خانم فلاح آموزشگاه فرهیختگان 2

#ماکرونا را شکست میدهیم . مهسا نیکوبیان با برادر عزیزش کلاس اول خانم دلگشا

#علوم آزمایش فصل از خانه تا مدرسه دانش آموز عزیزم پریا با همکاری برادرش #کلاس اول خانم دلگشا دبستان حضرت زهرا (س)

🌺تکالیف و داستان نویسی همراه با نقاشی پسرگلم امیر علی قنبری،کلاس اول طراوت خانم عاطفه شیخ قنبری مدرسه آزادی 🌺