#آموزش_خانواده
#فرهنگ_عبادت
#الهام_بی_کلام
#تربیت_در_عمل
#یاد_خوبان
💡چراغی در صف آخر
خداوند پدران آسمانی را رحمت کند. پدرم (حاج محمد) تنها در خانه پدری نمیکرد، بلکه در مسیر ایمان و عبادت نیز راهنما و تکیهگاه بود. به برکت همراهی او، کمکم دلبستهی مسجد شدم.
🕌مسجد که می رفتم، در آخرین صف مسجد محلهمان«رفعت» مینشستم.
ظهر بود. بین دو نماز، مثل همیشه، معتمد مسجد بلند شد و کیسهی کوچکی را برای جمعآوری کمکهای مردمی—گاهی برای جبههها، گاهی برای نیازمندان و....—میان صفها میچرخاند. آن روز، مردی جوان کنارم نشسته بود؛ ساکت، متین و آرام.
دست در جیبش برد، اسکناسی بیرون آورد و به من داد. با نگاهی مهربان لبخند زد و گفت:
«شما زحمتش را بکش، خدا قبول کند.»
💴پول را گرفتم و با غرور داخل کیسه انداختم.
مردی که پول جمع میکرد، تشکر کرد و گفت: «ماشا الله قبول باشه »
احساس عجیبی داشتم؛احساس بزرگی
در آن ظهر روشن، انگار خداوند عزیزی را بیصدا کنارم نشانده بود تا یادم دهد که ایمان، در کنار رکوع و ذکر، آداب و جلوههایی دیگری هم دارد.
آن مرد—و به معنای واقعی کلمه، مرد—بیآنکه نامی از او بدانم یا بار دیگر او را ببینم، در ذهن و قلبم جاودانه شد. هنوز هم، هرگاه در مسجد کیسهای دستبهدست میچرخد یا دستی برای کمک دراز میشود، بیاختیار یاد او میافتم.
آموختهام:
خداوند بندگانی را بیهیاهو در مسیرت قرار میدهد؛ نه برای اینکه خطبهای بخوانند یا در زندگیات انقلابی کنند، بلکه فقط برای آنکه با نگاهی، جملهای یا رفتاری کوچک، چراغی بیفروزند تا مسیر را بهتر بیایی و بشناسی.
آموختم که:
ما بزرگترها، میتوانیم تأثیرگذار باشید؛ حتی بر زندگی دیگران، بیآنکه خود بدانیم.
🙏مهربان پروردگارم:
پدران آسمانی و آن مرد جوان را بیامرز.
#تهیه_تنظیم
#نورالدین_آهنگران
🤝همراه هم باشیم تا کارها زمین نماند.
ارسال مطلب صرفا با ذکر منبع بلامانع است.
@Amoozeshekhanevade