هدایت شده از اســــاس
"اصلاح ساختار بودجه؛ لزوم شفافيت در هزينهکرد شركتهاي دولتي"
📍 يكي از اصول صحيح بودجهريزي توجه به اصل "شامليت" يا "تفصيلي بودن" بودجه است. مبتني بر اين اصل، بودجه كليه دستگاههايي كه در لايحه بودجه درج ميگردد بايد به صورت تفصيلي و جزئي باشد. بنابراين ذكر هزينههاي دستگاه به صورت كلي و عدم اشاره به جزئيات نحوه مصرف، مغاير با اصول صحيح بودجهريزي به ويژه اصل شاملیت است.
📍 دو هدف برای اعمال اين اصل در نظر گرفته شده است:
1_ تسهيل نظارت پارلمانی بر درآمدها و هزینههای دولت از طريق دیوان محاسبات؛
2_ وادار کردن دستگاههای دولتی براي مصرف درآمدهای عمومی به ترتیبی که در قانون بودجه تصویب شده است.
📍 وجود مواردی همچون "لزوم تفصيلي بودن بودجه" و "نظارت ديوان محاسبات در خصوص به مصرف رسیدن هر وجه در محل خود" اقتضا میکند که بودجه شرکتهای دولتی به صورت تفصیلی در قانون بودجه درج گردد.
این در حالی است که هر ساله، بودجه این شرکتها بهصورت اجمالی درج میگردد.
📍 افزون بر آن، حکم مندرج در اصل 52 قانون اساسی مبنی بر تصویب بودجه «کل کشور» که شامل بودجه شرکتهای دولتی نيز ميشود، بر رسیدگی تفصیلی و تصویب بودجه شرکتهای دولتی دلالت میکند.
📍 البته بايد توجه داشت كه نحوه رسیدگی و تصویب بودجه شرکتهای دولتی به دلیل استقلال حقوقی آنها باید به ترتیبی غیر از رسیدگی و تصویب بودجه وزارتخانهها و مؤسسات دولتی باشد، اما اين نكته هیچگاه نمیتواند مجوزی برای درج بودجه اين شركتها به صورت اجمالی _و نه تفصیلی_ در لايحه بودجه باشد.
📍 مترتب بر آنچه گفته شد، به نظر ميرسد تصويب اجمالي بودجه شركتهاي دولتي خلاف رویه صحيح بودجهریزی است و این امر با "اصل شاملیت" بودجه در تنافی بوده و کارآمدی نظارت بر چگونگی مصرف منابع عمومی را با مشکل مواجه ميكند.
اساس را دنبال بفرمایید:
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://twitter.com/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Instagram.com/asaas_discourse1
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Telegram.me/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Eitaa.com/Asaas_discourse
قانون گذرنامه و نیاز سنجی تقنینی؛ محور قرار دادن فقه اجتماعی بهجای فقه فردی
دکتر سیداحمد حبیبنژاد
قانون گذرنامه در سال ۱۳۵۱ تصویب شد (حدود پنجاه سال پیش) و بعد از انقلاب هم مورد بازبینی قرار نگرفته است. در سال ۱۳۶۳ شورای نگهبان شرط اذن شوهر را در ماده هجدهم قانون گذرنامه برای بانوانی که حج واجب بر ذمه آنها بود غیر شرعی دانست؛ پس مشخص است که حداقل اطلاق این ماده نمیتواند از نگاه شورای نگهبان شرعی تلقی شود و این میتواند مقدمه نگاه جدید شرعی به این ماده باشد.
ادله فقهی قائلین به لزوم اجازه زوجه از شوهر عمدتا ادله ضعیفی میباشد و اگر از ایرادات سندی و دلالی آنها بگذریم، قابلیت انصراف به مصادیقی مانند خروج بیبازگشت از سوی زوجه را دارد.
اصلاح قوانینی که دارای ادله فقهی بسیار قویتر وحتی برخی از آنها نزدیک به ضروریات مذهب بوده است مانند اصلاح قانون مربوط به عدم ارث بری زنان از زمین «إنّ النساء لا یرثن من العقار شیئاً» (هم قول مشهور و هم مورد اجماع) و یا پرداخت مازاد دیه زنان نشانِ پویاییِ فقه امامیه است.
طرحهایی برای اصلاح ماده ۱۸ قانون گذرنامه در دورههای قبل مطرح بود ولی به دلایلی منتج به نتیجه نشد. متاسفانه دولتها هم با هر مرام سیاسی اراده جدی برای دادن لایحهای جامع در خصوص بازنگری قانون گذرنامه یا حداقل اصلاح ماده هجدهم این قانون که حدود پنجاه سال از آن میگذرد نداشتهاند!
کسانی که احتمال وجود چنین مسالهای را دارند میتوانند تا زماناصلاح این قانون، از ظرفیتهای فقهی موجود مانند شرط ضمن عقد نکاح استفاده کنند.
به نظر میرسد با لحاظ نیاز سنجی تقنینی واقعی نسبت به مسائل؛ اولویتبندی در مطالبه در حوزه حقوق زنان؛ رویکردهای فقهی موجود دال بر عدم حجیت ادله لزوم اذن شوهر؛ محور قرار گرفتن فقه اجتماعی به جای فقه فردی؛ در نظر گرفتن هزینههای اجتماعی و سیاسیِ زیادِ چنین قوانینی؛ در نظر گرفتنهمه مقتضیات فرهنگی و اجتماعی جامعه و توجه به حق بر ازادی رفت و آمد، این قانون و این ماده مورد بازنگری قرار گرفته و لذا پیشنهاد میشود دولت باید هر چه سریعتر لایحه جامع گذرنامه را تهیه و تقدیم مجلس نماید.
تارنمای انتشارات دانشگاه آکسفورد، مقالاتی را که بیشترین تاثیر را در سال 2020 داشتهاند را در گروههای موضوعی مختلف منتشر نموده است.
برای دسترسی و مطالعه این مقالات، میتوانید به تارنمای انتشارات دانشگاه آکسفورد در لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://academic.oup.com/journals/pages/best-of-law-2020?utm_content=best%2Bof%2Blaw%2B2020&utm_source=adestra&utm_medium=email&utm_term=Journals&utm_campaign=oupac-campaign%3A855733
4_5862871813511447206.pdf
حجم:
1.19M
دیباچه و فهرست مطالبِ کتاب "چهار نظریه درباره حکمرانی"
محمدامیر قدوسی
هدایت شده از اســــاس
"مشارکت محلی شورامحور در دوران پسا انقلاب اسلامی"
📍 با پیروزی انقلاب اسلامی، مشارکت عموم مردم در تعیین سرنوشت و ادارۀ امور کشور ( بند ٨ اصل سوم و اصل ششم قانون اساسی) به خواست های همگانی تبدیل شد. در این راستا شورای انقلاب اسلامی به عنوان قانونگذار موقت، در تاریخ ۵۸/۴/۲ قانون شوراهای محلی را در ۱۷ ماده به تصویب رساند.
📍 اهمیت این قانون زمانی روشن می شود که به این نکته توجه نماییم که تصویب این قانون در حالی است که هنوز قانون اساسیِ نظام سیاسی نوین تصویب نشده بود و این خود، اهتمام نظام سیاسی جدید به امر شورا را اثبات میکند.
📍 در این قانون، به مواردی از قبیل الزام مقامات کشوری به اجرای تصمیمات شوراها(ماده ۹ قانون شوراهای محلی) ، صلاحیّت شوراهای محلی در وضع آیین نامه در حدود قوانین و تصمیمات شوراهای بالاتر(ماده ۱۱ قانون شوراهای محلی) و سلسله مراتب میان شوراهای محلی(ماده ۱۴ قانون شوراهای محلی) اشاره شده بود.
📍 کمتر از سه ماه بعد از تصویب قانون مذکور در تاریخ ۵۸/۷/۱، شورای انقلاب لايحه قانونی انتخابات شوراهای شهر و طريقۀ ادارۀ آن را به تصویب رساند تا زمینۀ اجرای قانون فوق و تشکیل شوراها را فراهم گردد. در این قانون نیز علاوه بر نحوۀ برگزاری انتخابات، نکاتی همچون غیرقابل انحلال بودن شوراها مگر در موارد خاص(ماده ۳۸) ، هدف از تشکیل شوراها (ماده ۳۰: شركت سالم مردم در اداره امور شهر خويش) و نحوۀ تعیین شهردار(ماده ۴۰) مطرح گردید.
📍 علیرغم تصویب قوانین مزبور و قوانین دیگری مانند قانون تشکیلات شوراهای اسلامی کشوری مصوب ۱۳۶۱ و اصلاحات بعدی آن، در عمل شوراهای محلی تا سال ۱۳۷۷ تشکیل نشدند.
بالاخره با تصویب قانون تشكيلات، وظايف و انتخاب شوراهای اسلامی كشور و انتخاب شهرداران در ۷۵/۳/۱، زمینۀ تشکیل شوراها فراهم گردید و در اردیبهشت ۱۳۷۷ شوراهای محلیِ منتخب مردم، پا به عرصه تصمیم گیری و اداره امور محلی نهادند.
اساس را دنبال بفرمایید:
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://twitter.com/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Instagram.com/asaas_discourse1
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Telegram.me/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Eitaa.com/Asaas_discourse
“شوراهای محلی و اراده تقنینی قانونگذار عادی”
📍 علیرغم تصریح اصل هفتم قانون اساسی به تشکیل شوراها در سطح محلهها، این مهم در ق. ت. و. ا. ش. ا. ک مغفول واقع شده است. جالب آنکه، در قوانین قبلی که هیچگاه به مرحله اجرا نرسیدند تشکیل شوراهای اسلامی در سطح محل پیشبینی شده بود. (به عنوان نمونه نک: مواد ۱، ۳۰ و ۳۱ قانون تشکیلات شوراهای اسلامی کشوری مصوب ۶۱/۹/۱)
📍 با بررسی تاریخی قوانین متعدد تصویب شده دربارۀ تشکیلات و صلاحیتهای شوراها، به این نتیجه رهنمون میشویم که گسترۀ صلاحیت و تنوّع موضوعی حوزۀ صلاحیت شوراهای محلی رفتهرفته، رو به تحدید و افول گذاشته است و قانونگذار عادی به هر دلیل، نقش شوراها را به تدریج کمرنگ و کماثر نموده است.
📍 به عنوان نمونه، با مراجعه به اولین قانون مصوب پس از انقلاب در خصوص شوراها یعنی قانون شوراهای محلی مصوب تیرماه ۱۳۵۸ شورای انقلاب، آشکار میشود که شوراها صلاحیت نظارت بر عملیات مأموران دولتی را داشتهاند (نک: ماده ۱۵ قانون شوراهای محلی مصوب۵۸/۴/۲) و حق وضع آییننامه برای شوراها امری مسلم بوده است (نک: به مواد ۱۲، ۱۳ و ۱۴ قانون شوراهای محلی مصوب ۵۸/۴/۲).
📍 افزون بر آن، تعیین و تغییر شهردار منحصراً در اختیار شوراهای محلی بوده (نک: به مواد ۸ و ۱۰ قانون شوراهای محلی مصوب ۵۸/۴/۲ ؛ همچنین نک: بند ۱۸ ماده ۱۹ قانون تشکیلات شوراهای اسلامی کشوری مصوب ۶۱/۹/۱) و بهعلاوه مطابق ماده ۹ این قانون، فرماندار، استاندار و ساير مقامات كشوري كه از طرف دولت مركزي تعيين ميشدند، در حدود اختيارات و وظايف شوراها، ملزم به اجراي تصميمات اين شوراها (و نه صرفِ رعایت تصمیمات آنها) بودند.
📍 این در حالی است که در ق. ت. و. ا. ش. ا. ک ، نظارت شوراها بر عملیات مأموران کشوری تقریباً منتفی شده و به نظارت شوراها بر شوراهای زیردست و اقدامات شهرداریها محدود گشته است. همچنین در این قانون به صلاحیت شوراها در وضع آییننامه در حدود اختیاراتشان، صریحاً اشارهای نشده و انتخاب شهردار نیز به صورت تصمیمی مشارکتی با پیشنهاد شوراها و صدور حکم از سوی مقامات قوۀ مرکزی یعنی وزیر کشور و استانداران درآمده است. از سوی دیگر مقامات کشوری تنها به رعایت، و نه اجرای، تصمیمات شوراها مکلف گردیدهاند.
اساس را دنبال بفرمایید:
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://twitter.com/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Instagram.com/asaas_discourse1
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Telegram.me/Asaas_discourse
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://Eitaa.com/Asaas_discourse