eitaa logo
قم زائر
5.5هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
4.3هزار ویدیو
15 فایل
اطلاع از آخرین اطلاعیه ها، راهنمای مسیر، وضعیت ترافیکی، محتوای مذهبی، آموزشی، فرهنگی و گردشگری و آنچه که شما در شهر مقدس قم به آن نیاز دارید جهت ارتباط با ادمین @qomzaeer
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 ▫️آب توبه بر سر کسی ریختن: کسی را وادار به توبه کردن، از فسق و گناه بازداشتن ▫️بَلَه گوش بودن: نسبت به چیزی مشکوک و بدگمان بودن ▫️پاچه پاره بودن: هاپارتی بودن، گستاخ و بی ادب بودن ▫️تِخرمه شدن: سفت شدن غذا به علت جوشیدن یا علت دیگر ▫️چک و چو باز بودن: زباندار و پشت هم انداز بودن ▫️سر کسی رو خوردن: سبب مرگ کسی شدن، پرگویی کردن 📕منبع: فرهنگواره کنایی و امثال قمی 🕌@qomzaer ⚜___💠___⚜
📕 مُلش: آدم بی عرضه عُرضه: زور و توان بی‌بُته: آدم بی‌ریشه پالوُنش یه وَره: آدم نادرست و هرزه فیس و اِفاده: لوس‌بازی، ژست الکی آب پُوسُله: چای و هر چیز بی‌رمق تخم دو زَردونه کردی؟ کار مهمی نکردی تُخم تَلکه: زاد و رود: فرزند فِس فِس: وَر رفتن: مُعطل کردن پابند: متعهد به کار 🕌@qomzaer ⚜___💠___⚜
📕 جینگ: اشتباه نکنید کلمه چینی نیست و تکی نمی‌آید. مثال رفیق جینگ: انده رفاقت یا رفیق شیش اُولور: نخود، لوبیا، عدس و ... سُوسات: شامل همه مایحتاج امرار معاش جُول‌جا: رختخواب، تشک، پتو، مُتکا و ... پا به ماه: نزدیک زایمان نوک تو نوک: نوعی رفاقت آشُ و لاش: کسی که خیلی از نظر جسمی آسیب دیده شَمال: باد خنک خیلی کم تابستان 🕌@qomzaer ⚜___💠___⚜
💢 چند قید در آوایش قمی آفتاب‌ولو: میانروز. اَحیونا (بدون تنوین): اِحیاناً. اَ دَم تا پَسا: از دَم تا پَسا؛ کنایه از تماماً. اصلا و ابدا (بدون تنوین): اصلاً و ابداً. اَقَلِّ‌کَم: حداقل؛ ظاهراً ناشی از ترکیب حشوآمیز اقلّاً و دستِ‌کم. الانه: الآنه؛ اکنون. به هِرِش: با شتاب. دُرُستی: درسته؛ قِلِفتی: دّرّسّی قوتِش داد. راستا؛ یکراست؛ مستقیماً: این راهو بیگی راسّا بُر تا برسی! دَلَقًی: یکباره. دَم‌دَما: دم‌دم‌ها؛ نزدیک: دَم‌دَما شَلون‌شَلون: شّلان‌شّلان؛ لنگان‌لنگان. صُب تا الاهِ شوم: از صبح تا الاهِ شام؛ از صبح تا شب؛ گویا "تا الاهِ"، به جای "الی (: تا)"، در اثر برداشت نادرست از معنای واژه به کار می‌رود و "الاه" را مجاز از اذان گرفته‌اند. صُپّیات: صبحیات؛ صبح زود. گَلّه‌ای: گروهی. یِه‌بارگی (با رای ساکن): یک‌بارِگی؛ ناگهانی. یک‌‌کَلّه: کنایه از بدون توقف: یه‌کلّه تا شاسدَلی دُییدم. یُهو: ناگهان. یُهویی: ناگهانی. 🕌@qomzaer ⚜___💠___⚜
🔻القاب و اسامی همراه بامشاغل در آوایش قمیقَفخونه‌دار: قهوه‌خانه‌دار؛ صاحب قهوه‌خانه. ●قَفون‌دار: قَپان‌دار؛ شاغل به کار قپان‌داری [> قفون]. ●کورپز: کوره‌پز. ●کورچین: کوره‌چین؛ شاغل به کار چیدن خشت در کوره آجرپزی. ●کورسوزون: کوره‌سوزان؛ شاغل به کار پخت آجر درکوره‌پزی. ●کیسه‌کَش: دلّاک؛ شاغل به کار کیسه کشیدن بر بدن افراد در حمام‌های عمومی. ●گیوه‌چین: شاعل به کار گیوه‌چینی که برخلاف گیوه‌بافی، یک روش دوخت گیوه با سوزن و نخ است. ●لاحاف‌دوز: لَحاف‌دوز. ●مَسَله‌گو: مَسئَله‌گو؛ روحانی‌ شاغل به کار بیان و تبیین احکام دینی. ●مُلّا: ۱. مکتب: دارم می‌رم مُلا. ۲. باسواد: آدم مُلّاییه. ●مُلُسنَلی: ملاحسینعلی. 🕌@qomzaer ⚜___💠___⚜
مِمار: مِعمار. ■ میرزا: کسی که سیّد نیست، اما مادر سیّده دارد [> میز/میرز]. ■ نَ: شکل کم‌کاربردی از ننه [> نَخانوم]. ■ نَخانوم: ننه‌خانم: مادربزرگ مادری. ■ نَناقا: مادربزرگ پدری. ■ نَن‌بابا: مادربازرگ پدری. ■ نن‌دایی: ننه دایی؛ مادربزرگ مادری. ■ نَن‌ننه: مادربزرگ مادری. ■ نونبا: نانوا. ■ همپاچه: باجناق. ■ یایه: جاری 🕌@qomzaer ⚜___💠___⚜
💢 پسوند "ستان" در آوایش قمی 💠در آوایش قمی، پسوند اسم مکان و اسم زمان "stAn" را که در فارسی رسمی به صورت "estAn" خوانش می‌شود، با ابدال مصوَت آغازین آن، به صورت "astAn: assun" خوانش می‌کنند: قَبرَسّون: قبرِستان. گورَسّون: گورِستان. تاکَسّون: تاکِستان. تابَسّون: تابِستان. خَلَجَسّون: خَلَجِستان. عَربَسّون (با رای ساکن): عَرَبِستان؛ از محله‌های بافت سنتی قم. گُلَسّون: گُلِستان. 🕌@qomzaer ⚜___💠___⚜