#تلنگر
"#شنــــود"
با ناامیدی از خودم و اعمالم، از محاسبه دست کشیدم. چقدر عمرم را مفت باخته بودم. چه کارهای بزرگی که با سختی و با تلاش شبانه روزی انجام داده بودم اما کمی توقع تشویق از طرف مافوق و یا دیده شدن از سوی مردم، یا حس غرور و منیت که من این کار را انجام داده ام، تمام آن ها را پوچ کرده بود.
در آن لحظات و در حضور ملک الموت تنها از خدا خواستم مرا برگرداند تا بتوانم کارهایم را با نیت الهی انجام دهم. مانند کسی که نفس خود را برای دقایقی زیر آب حبس کرده باشد و یکباره به سطح آب بیاید، یکدفعه دادم زدم و با صدای بلند نفس کشیدم...
نگاهی به اطراف کردم و با چشمم دنبال حضرت ملک الموت می گشتم. ناگهان سرم را به سمت همسرم بردم و گفتم: الان عزرائیل اینجا بود و وارد اتاق کناری شد...
صدای ناله و شیون از اتاق بغل بلند شد. یک نفر از دنیا رفت. همسرم گفت: تو از کجا می دانستی؟!...
📙این روایت زیبا از تجربه نزدیک به مرگ
را در کتاب #شنود مطالعه کنید.
╭━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╮
@qoranketabehedayt
╰━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╯
.:
خداوند در آن لحظات، به من نشان داد که در زمان وقوع امتحانات الهی، شیاطین با تمام توان و تمام یاران جنی و انسی خود به میدان می آیند و تلاش می کنند تا انسان در امتحانات الهی مردود شود .
فقط تقوای الهی و توسل به اهل بیت علیهم السلام در این شرایط می تواند به داد انسان برسد ...
#شنود
تجربه نزدیک به مرگ. اثر گروه شهید هادی
╭━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╮
@qoranketabehedayt
╰━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╯