#دلنوشته
#آیه_طلائی_جزء_هفت
😭یا فالقَ الحَبّ وَالنَّوی گویا آن روز را به چشم می بینم که اراده می کنی و جان از بدنم می رود...
😱لحظه ی خداحافظی جسم و روح چه جانگداز است ، سالها مونس و همدم و همسفر هم بودند ، جانم را می بینم که رفتن و دل کندن از جسم برایش سخت است...
می رود و باز می گردد و جسمم را تنگ در آغوش می کشد و با نهیب ملک مامور، باز به سختی از تنم جدا می شود ...
و می بینم که جسم بی جان مرا در خاک سرد می گذارند 😭
✅ و روح من در عالم برزخ بر سفره ی کرامت تو میهمان می گردد اگر تو بخواهی
و اگر رحم تو شامل نشود سخت پریشان و حیران خواهد شد♨️
⭕️ در ابتدای جدایی جسم و جان هر دو دلتنگ هم می شوند ، روحم به قبرم وارد و جسمم را می نگرد که بی توان و خسته از زندگی افتاده است ...
و چندی بعد به امر تو آثار فساد بر تنم می نشیند و بند بندم از هم می گسلد و روحم آرام بر این فساد اشک می ریزد 😢
چندین سال بعد، تن من شاید غباریست نشسته بر چادر دخترکی رهگذر
و یا خاکیست زیر پای زائری خسته
و یا سنگیست ته اقیانوسی ژرف ...
♻️ و میبینم که با بانگ سفیر تو ذره ذره ی وجودم از هر گوشه عالم جمع می شوند و شتابان به سوی هم آغوش می کشند ، دوباره وقت نو شدن می شود ، وقت بودن، سلولهای من به یاران دیرین خود می رسند و مرکب قیامت من ساخته می شود و باز روح و جسمم ملاقات می کنند ... یکی می شوند و مهیای رفتن به قیامت عظما می گردند 🤝
و کاش در این مردن و زنده شدن #مومن باشم نه #کافر 🤲
پروردگارا تو کسی هستی که زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج می کنی ، من مرده ای هستم که به نفس مسیحایی تو زنده خواهم شد
@qotbnama