#شهیدانِزهرایی
📃خاطره
👤یکے از هم رزمان شهید میگفت: خیلےکارهایم زیاد بود داخل چادر نشسته بودم و داشتم برگه ها را امضا میکردم. یکدفعه دیدم برادرم وارد چادر شد به محض اینکه قیافه اورا دیدم کلے خندیدم او تازه ازاصفهان آمده بود و شورجوانے داشت به همین علت باموهای بلند به جبهه آمده بود...
محمدتورجے به اوگفتهبود:
باید درجبهه موهایت راکوتاه کنے. بعد شروع کرده بود موهای او را از ته ماشین کردن نیمے از موهایش را زده بود و بعد برای شوخے گفته بود:
برو پیش برادرت...🚶🏻♂
لذا نیمے ازسرش ازته زده شدهبود و نیمے دیگر هنوز بلند بود. بعد از چند دقیقه شهید تورجے وارد چادر شد ، و گفت:
ببخشید دیدم اعصاب نداری خواستم کمے بخندی...😅
🔸خصوصیتےکه اکثرا شهیدتورجے زاده را با آن میشناسند ارادت خاصے به حضرت زهرا(س)وامام زمان(ع)داشت.❤️
واقعا درمصائب حضرت زهرا(س) میسوخت.😔
محمدرضا عاشق امام زمان(ع) بود و از هرفرصتے برای توسل به آن حضرت استفادهمیکرد پسازنماز بلندمیشد و روبهقبلهدعایالهےعظمالبلارامیخواند...🙏🌱
#شهیدمحمدرضاتورجےزاده🥀🕊
✨✨✨✨✨✨✨✨
🍃ولادت: ۲۳/تیر/۱۳۴۳
🍂شهادت: ۵/اردیبهشت/۱۳۶۶
✨✨✨✨✨✨✨✨
@quran_ac