eitaa logo
شوق ملکوت
2.8هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
30 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پرنده وارد باغ شد. روی شاخه نشست و شروع به خواندن کرد. پر و بال های بسیار زیبایی داشت و صدایش انسان را به وجد می آورد. نگاه صاحب باغ ، به پرنده خیره شده بود. ناگهان پرنده بین ها گیر افتاد. با نگاهی او را زیر نظر داشت تا ببیند چگونه می‌تواند خودش را نجات دهد، لحظاتی گذشت و پرنده تلاش می‌کرد خود را نجات دهد. بالاخره با فراوان از چنگال شاخه ها نجات پیدا کرد ، پر کشید و رفت یک دفعه صاحب باغ به خود آمد و در دلش گفت: خدایا! رکعت چندم بودم؟ تازه یادش اومد که در نماز بوده است. خیلی ناراحت شد در فکر این کارش افتاد. با سرعت خودش را به پیامبر مهربانی رساند و عرض کرد آقا: باغَم در اختیار شما باشد تا به مصرف برسانید. باغی که باعث شود من نتوانم نمازم را با حضـور قلب و حواس جمع بخوانم، به درد من نمی‌خورد. باغ را صدقه داد و رفت. پ ن:آیا مایی که در نماز به فکر فضای مجازی هستیم، حاضریم گوشی همراه خـود رو برای اول وقت حـداقل یک ساعت کنار بزاریم؟ @quran_esra