✳️پیامبر و کودکان
خورشید وسط آسمان می درخشید . عرق از سر و روی بچه ها که بی توجه به آفتاب داغ عربستان , وسط کوچه بازی می کردند, جاری بود .
یکی با صدایی شبیه فریاد گفت : من خسته شدم کمی استراحت کنیم انگار همه منتظر بودند که به محض شنیدن ، همان جا وسط کوچه روی زمین ولو شدند .
سر و صدایشان اندکی فروکش کرده بود که یکی گفت : چقدر بازی کردیم ! دیگری جواب داد : آری ولی افسوس , بازی هایمان خیلی تکراری شده , کسی بازی جدیدی بلد نیست ؟
سر و صدا دوباره بالا گرفت . هر کس که فکر می کرد ، پیشنهادش از بقیه بهتر است، می خواست با فریاد ، نظرش را اعلام کند .
صحبت بچه ها تازه گل انداخته بود که صدای نزدیک شدن چند سوار، همه را به خود آورد .
باید از سر راه سوارها کنار می رفتند ، اما کسی حوصله برخاستن نداشت . به جای بلند شدن شروع به نق زدن کردند که یکی با خوشحالی فریاد زد : برخیزید : رسول خداست که می آید . همه مثل فنر از جا پردیدند و با شادی و سرو صدا و لبخند به سمت رسول خدا دویدند .
دیدن پیامبر، همیشه بچه ها را خوشحال می کرد . همه دور مرکب پیامبر حلقه زدند . پیامبر با خوشرویی به همه سلام کردند .
می شود ما را هم سوار مرکبتان کنید !
یکی از بچه ها بود که این حرف را می زد . پیامبر لبخندی زدند و به کمک همراهانشان، آن بچه را سوار مرکب خود کردند .
صدای خنده و شادی تمام کوچه را پر کرده بود . بچه ها یکی یکی بر مرکب پیامبر سوار شدند و می خندیدند .
همه از این بازی جدید ذوق زده بودند .
وقتی همه بر مرکب سوار شدند ، پیامبر با مهربانی از آن ها خداحافظی کردند و رفتند .
بچه ها از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند ، هر کس با جیغ و داد می خواست خود را زودتر به خانه برساند تا این خبر را به همه بدهد که بر مرکب پیامبر سوار شده است .
#داستان
#حضرت_محمد ص
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
کانال جامع قرآن کریم
@quran_farna
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
1_723085131.pdf
757.1K
#شهادت_حضرت_زهرا (س)
#داستان
داستان (خاطره ی ماه)
#کودکانه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
کانال جامع قرآن کریم
@quran_farna
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
﷽ #نماز_خوبان
💜 خیلی هنر کنیم، نصفهشب دل از رختخواب می کنیم؛ اگر خسته و کوفته نباشیم؛ اما حاجی مثل ما نبود.
💜 روز درگیر مبارزه با اشرار شرق بود، دل شب هم بلند میشد. از آخر شب به وقت استراحت بود تا #اذان صبح چند بار بیدار می شد دو رکعت نافله می خواند و می خوابید.
💜 دوباره بلند می شد #وضو می گرفت دو رکعت نماز می خواند و می خوابید. یازده رکعت را یکجا نمیخواند، بخش بخش میکرد مثل پیامبر که نیمه های شب چندین بار برای نماز از خواب برمیخاست.
📚 کتاب سلیمانی عزیز، نشر حماسه یاران، صفحه ۳۱. راوی حجتالاسلام عسگری امام جمعه رفسنجان
#سرداردلها
#حاج_قاسم_سلیمانی
#داستان
#نماز_شب
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
کانال جامع قرآن کریم
@quran_farna
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#داستان
🔵شخصي آمد به نزد پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله)شكايت از فقر و نداري كرد
حضرت فرمود: مگر نماز نميخواني
عرض كرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا ميكنم،
حضرت فرمود: مگر روزه نميگيري
عرض كرد سه ماه روزه ميگيرم.
آن حضرت فرمود امر خدا را نهي و نهي خدا را امر ميكني يا به كدام معصيت گرفتاري
عرض كرد يا رسول الله حاشا و كلّا كه من خلاف فرمودهي خدا را بكنم
حضرت متفكرانه سر به جيب حيرت فرو برد ناگاه جبرئيل نازل شد
عرض كرد يا رسول الله حق تعالي ترا سلام ميرساند و ميفرمايد در همسايگي اين شخص باغيست و در آن باغ گنجشكي آشيانه دارد و در آشيانه او استخوان شخص بينمازي ميباشد به شومي آن استخوان از خانهي اين شخص بركت برداشته شده است و او را فقر گرفته است.
حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بينداز دور.
به فرمودهي آن حضرت عمل كرد بعد از آن توانگر شد.
مکیال المکارم
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
کانال جامع قرآن کریم
@quran_farna
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
#داستان
مشـــارطه، مـــــراقبه و محــــاسبه
ایشان می فرمودند: انسان باید در اولین ساعات روز، آنچنان به خود آمادگی دهد که بتواند همواره از تهاجم شیطان و اوهام نفسانی خود محفوظ بماند.
او باید با خود چنین شرط کند که امروز یکی از روزهای زندگی توست که سپری می شود؛ در این روز باید چنان مراقبت کنی که خلاف رضای خدا از تو سر نزند و باید تصمیم قاطع بگیری که عمل ناهنجاری انجام ندهی.
پس از این تصمیم اوّلی در ابتدای روز، باید در تمام طول روز مراقب شرط خود باشد تا بتواند آن را با موفّقیّت به انجام برساند. مرحوم علّامه می فرمودند: مراقبه از باب مفاعله است که همیشه بین دو فردی که مقابل هم هستند، صورت می پذیرد؛یعنی خدا مراقب شماست و شما هم باید مراقب خدا باشید و مطابق رضای او کاری کنید.
پس از طّی این دو مرحله، نوبت به حسابرسی می رسد که سومین مرحله است؛ بدان معنا که در آخرین ساعات، به فکر بنشیند و تمامی حرکات و فعالیتهای روزانه خود را مورد دقّت و حسابرسی قرار دهد، لحظه لحظۀ آن را از نظر بگذراند و از خودش بپرسد و ببیند در مقابل سرمایه ای که امروز از کف داده است، چه به دست آورده است.
در این مرحله، شخص باید رفتن،آمدن، نشستن، خوردن، گفتن، نوشتن، برخوردها و خلاصه همۀ حرکات خود را زیر ذره بین قرار دهد و خوب و بد آنها را از هم جدا کند. هرجا خلافی از او سر زد، استغفار نماید و تصمیم بر جبران بگیرد و هر موفقیتی که شامل حالش شده است، خدا را در مقابل آن نعمت سپاس گوید.
علامه (ره) می فرمودند: کسی که زندگی خود را به این حال ادامه دهد، به زودی از کمالات فراوانی برخوردار خواهد شد که موفقیت او را در کمتر کسی می توان یافت و برتری روحی او، قابل مقایسه با هیچ یک از سایر مردم عادی که شب و روز خود را بی حساب و کتاب می گذرانند نخواهد بود.
•┈┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈┈•
کانال جامع قــ♥ــرآن کریم
°•⊰ @quran_farna ⊱•°
#داستان
مشـــارطه، مـــــراقبه و محــــاسبه
ایشان می فرمودند: انسان باید در اولین ساعات روز، آنچنان به خود آمادگی دهد که بتواند همواره از تهاجم شیطان و اوهام نفسانی خود محفوظ بماند.
او باید با خود چنین شرط کند که امروز یکی از روزهای زندگی توست که سپری می شود؛ در این روز باید چنان مراقبت کنی که خلاف رضای خدا از تو سر نزند و باید تصمیم قاطع بگیری که عمل ناهنجاری انجام ندهی.
پس از این تصمیم اوّلی در ابتدای روز، باید در تمام طول روز مراقب شرط خود باشد تا بتواند آن را با موفّقیّت به انجام برساند. مرحوم علّامه می فرمودند: مراقبه از باب مفاعله است که همیشه بین دو فردی که مقابل هم هستند، صورت می پذیرد؛یعنی خدا مراقب شماست و شما هم باید مراقب خدا باشید و مطابق رضای او کاری کنید.
پس از طّی این دو مرحله، نوبت به حسابرسی می رسد که سومین مرحله است؛ بدان معنا که در آخرین ساعات، به فکر بنشیند و تمامی حرکات و فعالیتهای روزانه خود را مورد دقّت و حسابرسی قرار دهد، لحظه لحظۀ آن را از نظر بگذراند و از خودش بپرسد و ببیند در مقابل سرمایه ای که امروز از کف داده است، چه به دست آورده است.
در این مرحله، شخص باید رفتن،آمدن، نشستن، خوردن، گفتن، نوشتن، برخوردها و خلاصه همۀ حرکات خود را زیر ذره بین قرار دهد و خوب و بد آنها را از هم جدا کند. هرجا خلافی از او سر زد، استغفار نماید و تصمیم بر جبران بگیرد و هر موفقیتی که شامل حالش شده است، خدا را در مقابل آن نعمت سپاس گوید.
علامه (ره) می فرمودند: کسی که زندگی خود را به این حال ادامه دهد، به زودی از کمالات فراوانی برخوردار خواهد شد که موفقیت او را در کمتر کسی می توان یافت و برتری روحی او، قابل مقایسه با هیچ یک از سایر مردم عادی که شب و روز خود را بی حساب و کتاب می گذرانند نخواهد بود.
•┈┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈┈•
کانال جامع قــ♥ــرآن کریم
°•⊰ @quran_farna ⊱•°
17.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان
# شجاعت امیر المؤمنین (ع)در جنگ خیبر
•┈┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈┈•
کانال جامع قــ♥ــرآن کریم
°•⊰ @quran_farna ⊱•°
🔴 #زنی که #امام_زمان به دیدنش آمد
💠 مرحوم سید محمدباقر سیستانی میگوید: تصمیم گرفتم به گونهای خدمت امام زمان(عج) برسم، #چهل هفته در مسجد محلهمان مراسم زیارت #عاشورا رفتم، تا آقا را #زیارت کنم. یکی از جمعهها احساس کردم حال خوشی دارم، بعد از زیارت عاشورا از #مسجد بیرون آمدم، بوی خوشی از خانه نزدیک مسجد حس کردم و #نوری از آن بیرون آمد. مردم در حال عبور بودند ولی نگاه نمیکردند، این #نور مرا به خودش جلب کرد. جلوتر رفتم، دیدم در باز است، پیش خود گفتم: اجازه دارم وارد شوم؟ وقتی وارد شدم دیدم #جنازهای روی زمین است روی آن هم پارچهای کشیدهاند! آقایی نورانی کنار این بدن نشسته بود، هنگامي که وارد شدم #اشک میريختم سلام کردم...
💠 فرمود: «چرا اينگونه به دنبال من میگردی و اين #رنجها را متحمّل میشوی؟! #مثل اين باشيد (و اشاره به آن #جنازه کردند) تا من به دنبال شما بيايم!» بعد فرمودند: «اين #بانويی است که در دوره کشف حجاب (در زمان رضا خان پهلوي) #هفت سال از خانه بيرون نيامد تا (مجبور نشود #حجابش را کنار بگذارد) و چشم نامحرم به او نيفتد.»
📙 محمدرضا باقي، عنايت امام مهدي(عج) به علما و طلاب،ص ۳۶۷
#داستان _واقعی
•┈┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈┈•
کانال جامع قــ♥ــرآن کریم
°•⊰ @quran_farna
🔹 ﷽ #داستان
گاهی انسان یک دعاهایی میکند که به صلاحش نیست. آن حاجت را در دنیا به او نمیدهند، ولی در قیامت میدهند.
➖ میگوییم:« خدایا این چیست؟»
میگوید:« در دنیا دعا کردی، صلاح نبود به تو بدهیم، اینحا دادیم. »
ذوق میکند و میگوید:« عجب! کاش هیچ یک از دعاهای من مستحاب نمیشد و همه را اینجا به من میدانند، اینجا بهتر است. »
خیلی وقت ها بچه به پدر و مادرش میگوید:« به من شیرینی بدهید»، ولی پدر و مادر صلاح نمیدانند. مثلا شام خورده، صلاح نیست شیرینی بخورد.
مادری بچه اش را دوست دارد، طوری که لقمه را از دهان خودش برمی دارد و له بچه اش میدهد، ولی گاهی برخی چیزها که بچه به آن علاقه دارد، مادر میداند که به صلاحش نیست و آن را به بچه نمیدهد.
مثلا غذای سرخ کردنی برای بچه خوب نیست، مادر به او نمیدهد.
خدا هم اینگونه است. ما بعضی چیزها را از خدا میخواهیم که صلاح نیست به ما بدهد اما عقل ما نمیرسد که صلاح نیست! باید بدانیم که هرچه را خدا به ما داده، صلاح ما بوده است. به یکی داده و به یکی نداده است.
*-🔴 به کسی که داده، صلاح بوده و به کسی هم که نداده، صلاح بوده است.
•┈┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈┈•
کانال جامع قــ♥ــرآن کریم
°•⊰ @quran_farna
🌻ﻧﺼﻴﺐ ﺷﺪﻥ « ﻃﻰّ ﺍْﻟﺎَﺭْﺽ »
🍄 ﻓﺎﺿﻞ ﻣﺤﻘﻖ ﺟﻨﺎﺏ ﺁﻗﺎﻯ ﻣﻴﺰﺭﺍ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﻣﺠﺘﻬﺪ ﺷﻴﺮﺍﺯﻯ، ﻧﺰﻳﻞ ﺳﺎﻣﺮﻩ - ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ - ﻧﻘﻞ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﺯ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺣﺎﺝ ﺳﻴﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﻋﻠﻰ ﺭﺷﺘﻰ ﻛﻪ ﻏﺎﻟﺐ ﻋﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻳﺎﺿﺎﺕ ﺷﺮﻋﻰ ﻭ ﻣﺠﺎﻫﺪﺍﺕ ﻧﻔﺴﺎﻧﻴﻪ ﮔﺬﺭﺍﻧﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﻭﻗﺎﺗﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺣﺎﺝ ﻗﻮﺍﻡ ﻧﺠﻒ، ﻃﻠﺒﻪ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ
🍄 ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻋﻠﻢ ﺑﻮﺩﻡ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻃﻠﺎﺏ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺷﺨﺺ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﻯ ﻛﻪ ﺩﺭﺏ ﺑﺎﺏ ﻃﻮﺳﻰ ﺍﺳﺖ ( ( ﻃﻰ ﺍﻟﺎﺭﺽ ) ) ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻐﺮﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﻣﻬﺪﻯ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﻭﺍﺩﻯ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺸﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻴﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺠﺎ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ، ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻰ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﻧﺠﻒ ﻭ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺳﻴﺰﺩﻩ ﻓﺮﺳﻨﮓ ﻭﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺭﺍﻩ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺭﻭﻯ ﺍﺳﺖ، ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﻳﻦ
🍄ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻧﻤﺎﻳﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﻨﻢ، ﭘﺲ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺻﺎﻟﺢ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺷﺪ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺭﻓﺎﻗﺘﻢ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺤﻜﻢ ﺷﺪ ﺭﻭﺯ ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ﺑﻪ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻃﻠﺎﺏ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﺮﺑﻠﺎﺣﺮﻛﺖ ﻛﻦ ﻭ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﺎﺵ ﺑﺒﻴﻦ ﺭﻓﻴﻖ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻰ ؛ ﭼﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﻏﺮﻭﺏ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺑﺎ ﻳﻚ ﺗﺎﺀﺛﺮﻯ ﻧﺰﺩ ﺭﻓﻴﻖ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺍﻇﻬﺎﺭ
🍄ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻰ ﻛﺮﺩﻡ. ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ؟ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻄﻠﺐ ﻣﻬﻤﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﻟﺎﻥ ﺑﻪ ﻓﻠﺎﻥ ﻃﻠﺒﻪ ﺭﻓﻴﻘﻢ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﻭ ﻣﺘﺎﺀﺳﻔﺎﻧﻪ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺳﺘﺮﺳﻰ ﻧﺪﺍﺭﻡ. ﮔﻔﺖ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺑﮕﻮ ﺧﺪﺍ ﻗﺎﺩﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺪ، ﭘﺲ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻡ، ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻭﺍﺩﻯ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﻓﺖ، ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﻳﺪﻡ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﺷﻨﺒﻪ ﻛﻪ
🍄ﺭﻓﻴﻘﻢ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺸﺎ ﺭﻓﻴﻖ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯ ﺑﻪ ﺣﺮﻡ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ. ﭼﻮﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺩﻳﺪﻡ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯ، ﻃﻰ ﺍﻟﺎﺭﺽ ﺩﺍﺭﺩ، ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﺑﺮﺁﻣﺪﻡ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺟﺎﮔﺮﺝ ﺑﺸﻮﺩ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﻃﻰ ﺍﻟﺎﺭﺽ ﮔﺮﺩﻡ. ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪﺍﻡ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﺮﺩﻡ ﭼﻮﻥ ﻫﻮﺍ ﮔﺮﻡ ﺑﻮﺩ
🍄ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﻭ ﮔﻨﺒﺪ ﻣﻄﻬﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺻﺮﻑ ﺷﺎﻡ ﻣﺨﺘﺼﺮﻯ ﺑﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﮔﻔﺘﻢ ﻏﺮﺽ ﺍﺯ ﺩﻋﻮﺕ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﺮﺩﻡ ﺷﻤﺎ ﻃﻰ ﺍﻟﺎﺭﺽ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭﺁﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﺮﺩﻥ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ، ﺍﻟﺤﺎﻝ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ﻣﺮﺍ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻰ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﭼﻜﻨﻢ ﺗﺎ ﻃﻰ ﺍﻟﺎﺭﺽ ﻧﺼﻴﺐ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺸﻮﺩ.
🍄 ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪ ﻭ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺳﺮّ ﺍﻭ ﻓﺎﺵ ﺷﺪﻩ، ﺻﻴﺤﻪ ﺍﻯ ﺯﺩ ﻭ ﻣﺜﻞ ﭼﻮﺏ ﺧﺸﻚ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻯ ﻛﻪ ﻭﺣﺸﺖ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺁﻣﺪ، ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻯ ﺳﻴﺪ! ﻫﺮﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﺁﻗﺎﺳﺖ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﮔﻨﺒﺪ ﻣﻄﻬﺮ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺨﻮﺍﻩ، ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﻧﺠﻒ ﺍﺷﺮﻑ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﺸﺪ ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻛﺮﺩﻡ ﺩﻳﮕﺮ ﻛﺴﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﻳﺪ
👈 ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﻯ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺳﻴﺪﺭﺷﺘﻰ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻧﺪ.
📚کتاب #داستان های #شگفت
آیت الله شهید دستغیب
•┈┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈┈•
کانال جامع قــ♥ــرآن کریم
°•⊰ @quran_farna
👌 #داستان زیبای وتمثیلی اعتماد به خدا👌
🌹ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ السلام ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪ :ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟
🐜ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ
👈ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ ......
ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎﺩ!!!
☀️ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ .......
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !!
⁉️ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟
🐜ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﻴ ﻜﻪ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ ...ﻭﻟﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩﻱ ،ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﻲ!!!
ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ !!!
📖خداوند چه زیبا فرمود:
✨وَما مِن دابَّةٍ فِي الأَرضِ إِلّا عَلَى اللَّهِ رِزقُها ...
🌱هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست!...🌱
☘سوره هود، آیه ۶☘
•┈┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈┈•
کانال جامع قــ♥ــرآن کریم
°•⊰ @quran_farna
معافیت از سربازی به شرط نماز 🚀
#آیت_الله_حقشناس (ره) نقل کردند: موقعی که من در قم ساکن بودم، یکی از جوان هایی که با من رابطه داشت نامهای به من نوشت که: فلانی! مرا برای سربازی طلبیدهاند، شما دعا بفرمایید تا شاید از آن خلاص شوم.
من هم به حرم حضرت معصومه علیها سلام رفتم و برای نجات او دعا کردم.
شبانگاه خواب دیدم که جوان مذکور به اتاقم آمده و به سینه می زند و حسین، حسین می گوید. خواب را برای آیت الله حجّت رضوان الله علیه نقلکردم. ایشان چنین تعبیر فرمود: این شخص مضطرّ است، بیشتر درباره او دعا کنید.
من هم اجابت کرده و بیشتر دعا کردم. تا آنکه شبی مجدّداً در عالم خواب به من گفتند: ما رفتن به سربازی را از او بر میداریم به شرط آنکه او نماز بخواند و هرگاه در نماز کوتاهی کند، دوباره او را مبتلا می کنیم.
من پس از بیدار شدن از خواب، بسیار تعجّب کردم و همانطور که در خواب شرط شده بود، دستوری را طی نامهای برای او نوشتم.
او در جواب من نوشت: شما از کجا ملتفت شدید که من نماز نمی خوانم؟! هیچ کس حتی پدر و مادرم نیز از آن اطّلاع نداشتند.
📚 روزنه هایی از عالم غیب ؛ ص 176)
👈 این #داستان مربوط به زمان #طاغوت می باشد.
#آثار_نماز
•┈┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈┈•
کانال جامع قــ♥ــرآن کریم
°•⊰ @quran_farna